خرید تور تابستان

ناگفته های جنتی از دوران وزارتش

روزنامه ی اعتماد در مقدمه ی گفتگویی با علی جنتی، وزیر پیشین ارشاد نوشت: آرامش حاکم بر دفتر کار و چهره‌اش نشان نمی‌دهد که همان مردی باشد که دو ماه پیش پرتلاطم‌ترین روزها را در ساختمان خیابان کمال‌الملک گذرانده باشد. آرام است اما فراموش نکرده است. روزهای پرتلاطم وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی هرچند این روزها با خروج علی جنتی از کابینه کمی آرام‌تر شده است اما مرد ٦٧ ساله‌ای که روبه‌رویم نشسته است حرف‌های زیادی از سه سال و دو ماهی که در راس ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد نشسته است، دارد. وزارتخانه‌ای با انبوهی از مشکلات که در چند ماه پایانی کار علی جنتی تبدیل به در دسترس‌ترین هدف برای حمله به دولت یازدهم شد. مردی که گفته بود برای همه حواشی این وزارتخانه آماده است به گفته خودش از همه موانعی که بر سر کارش ایجاد کرده بودند خسته شد و راه را در خروج خیابان کمال‌الملک دید. رفتنش هم اما هنوز برای مخالفان دولت یازدهم یک سوژه ناب برای حمله بود. حمله اخلاقی به مردی که در پاسخ به این حملات یک جمله می‌گوید: «ان‌الله یدافع عن الذین آمنوا». می‌گوید خدا از او در برابر آنهایی که اتهام زدند دفاع می‌کند و همین برایش بس است. در میان چند خروجی که کابینه حسن روحانی در ماه‌های اخیر داشته است اما شرایط علی جنتی که فرزند ارشد آیت‌الله احمد جنتی است متفاوت از بقیه بود. از تنگناهای مالی وزارتخانه گرفته تا تنگناهای سیاسی که او درباره‌اش سوال می‌پرسد: «جز عقب‌نشینی چه کار می‌توانستیم کنیم؟». او اما تا اندازه زیادی از میراثش در خیابان کمال‌الملک راضی است هرچند که حالا خیلی از آن خیابان دور است و با همه سختی‌هایی که در آن ساختمان کشیده است ابایی ندارد تا بگوید «دلتنگ روزهای وزارتش است». در روزهایی که سوژه مخالفان دولت از وزارت ارشاد به برجام تغییر مسیر داده است ساعتی را با علی جنتی به گفت‌وگو نشستیم تا او از روزهای سخت وزارتخانه ارشاد بگوید و در نهایت به این پاسخ برسیم که آیا او عقب‌نشینی کرده است یا خیر؟

اگر اجازه بدهید با عملکرد شما از نگاه خودتان در وزارت ارشاد در سه سال گذشته شروع کنیم. فکر می‌کنید در چه زمینه‌هایی جلو و در چه زمینه‌هایی عقب رفته‌اید. به صورت کلی چقدر از عملکردتان در این وزارتخانه راضی هستید؟
با توجه به اینکه بعد از دولت‌های نهم و دهم، دولت جدیدی بر سر کار آمد، مردم انتظار تغییراتی را در وضعیت عمومی کشور در حوزه‌های مختلف سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ و هنر داشتند. طبیعتا ما هم در راستای سیاست‌هایی که آقای دکتر روحانی رییس‌جمهور محترم تعیین کرده بودند حرکت می‌کردیم. برای اینکه مشخص شود در این مدت چه تغییراتی حاصل شده است باید به وضعیتی که در ابتدای دولت یازدهم وجود داشت اشاره کنم. زمانی که من به وزارت ارشاد آمدم احساس کردم که یک نوع یأس و ناامیدی در بین اهالی فرهنگ وهنر وجود دارد. خانه سینما بسته شده بود و سینماگران با یکدیگر اختلافات زیادی داشتند. به نحوی که زمانی که من می‌خواستم با برخی پیشکسوتان آنها جلسه بگذارم متوجه شدم که نمی‌توانم همه آنها را یکجا جمع کنم.
در همان ابتدای حضورتان؟
در روزهای اول. با سه گروه از آنها به صورت جداگانه جلسه گذاشتم و مسائل‌شان را بررسی کردم و مشکلات‌شان را شنیدم. یا برخی از موسیقیدانان و پیشکسوتان موسیقی همان روزها در موزه موسیقی ملاقات کردم. بسیار نگران وضعیت خودشان بودند. شرایط به گونه‌ای بود که برخی از آنها ابراز می‌کردند که چهار یا هشت سال است که پای‌شان را به وزارت ارشاد نگذاشته و با این وزارتخانه قطع رابطه کرده‌اند. در حوزه کتاب و نشر، بخش قابل توجهی از کتاب‌هایی که برای چاپ عرضه شده بود توقیف بود. حتی در نمایشگاه کتاب بسیاری از ناشران را راه نمی‌دادند. همان ایام من نامه‌ای را دریافت کردم که در آن حراست، اسامی ٥٠ ناشر را داده بود که این ناشران حق نداشتند در نمایشگاه کتاب شرکت کنند. در حوزه فعالیت‌های هنری، موسیقی و تئاتر هم بحث‌های زیادی وجود داشت. سیاست دولت این بود که در چارچوب قانون و ضوابطی که وجود دارد فضا را برای نشر افکار و اندیشه‌ها و فعالیت‌های هنری باز کند و اجازه داده شود که افراد آنچه را می‌اندیشند آزادانه بیان کنند یا روی کاغذ بیاورند یا در قالب فیلم و نمایشنامه اجرا کنند و فضای بانشاطی در میان مردم به وجود بیاید. من فکر می‌کنم مجموعا در این حوزه موفقیت‌ها و دستاوردهای خوبی به دست آمد. شما در حوزه کتاب ملاحظه می‌کنید که بسیاری از خرده‌گیری‌هایی که در گذشته بود مرتفع شد و بی‌جهت کتابی توقیف نمی‌شد. ما سعی کردیم با انجام برخی اصلاحات که ممکن است در کتاب‌ها به عمل بیاید اجازه نشر بدهیم مگر برخی رمان‌های مبتذل یا کتاب‌هایی که در زمینه عرفان‌های کاذب بود که طبق قانون باید از انتشار آنها جلوگیری می‌شد. انتشار حدود ٨٠هزار عنوان کتاب فقط در سال ٩٤ که از سال ٩٢ یک روند رو به رشد داشته است خود دلیل بر این است که اهل قلم دلگرم شده‌اند و امیدواری پیدا کردند که آثارشان منتشر می‌شود. در حوزه مطبوعات و رسانه‌ها هم تحول عمده‌ای رخ داد. جلسات هیات نظارت بر مطبوعات هر هفته به طور منظم تشکیل شده و به جز یکی دو جلسه که من در ماموریت خارج از کشور بودم همه جلسات را خودم شرکت می‌کردم و اگر فرض کنیم که در حال حاضر حدود هفت هزار نشریه و رسانه در کشور فعال هستند حدود چهار هزار مورد آن اعم از سایت‌های خبری و نشریات مکتوب در این دوره سه‌ساله اجازه انتشار یافته‌اند. سعی ما این بود که نشریات کمتر توقیف شوند و مواردی هم که توقیف شده بسیار نادر بوده است که توسط هیات نظارت و گاهی هم توسط دستگاه قضایی توقیف شده است.
حتی از مجلس وقت کارت زرد گرفتید که چرا از توقیف روزنامه بهار ابراز تاسف کرده بودید.
بله. من همیشه اعتقاد داشتم که توقیف، آخرین راه‌حلی است که باید در پیش گرفت و در همین لایحه قانون جدید رسانه‌ها که به دولت داده شد سعی کردیم اشکالاتی که در قانون مطبوعات فعلی وجود دارد اصلاح شود. در حوزه سینما رونق بسیار خوبی حاصل شده است. من شاهد بودم که عموم سینماگران در کارشان دلسرد بودند و سینماداران هم به دنبال این بودند که ساختمان‌شان را بفروشند یا آنکه تغییر کاربری بدهند و به واحدهای تجاری تبدیل کنند. حالا پس از سه سال می‌بینید که سینما رونق پیدا کرده، فیلم‌های بسیار خوبی ساخته و به نمایش گذاشته شده است. کمتر سابقه دارد که در ایام عید نوروز یک سینما ٢٤ ساعته کار کند. اما سینما آزادی در مقطعی برای ٤٠ ساعت پشت سرهم فیلم نمایش داد و این نشان‌دهنده علاقه مردم بود که در صف‌های طولانی می‌ایستادند تا فیلم ببینند. در گذشته کمتر سابقه داشت که یک فیلم ١٦ میلیارد تومان فروش داشته باشد. همین حالا ملاحظه کنید برخی از فیلم‌هایی که در صحنه است چه استقبالی از آنها صورت می‌گیرد. درسه ماهه اول سال ٩٥ هشت میلیون نفر به سینما رفتند و فروش سینما در شش ماهه اول سال بیش از ١٠٠ میلیارد تومان بود. در حالی که در کل سال ٩٢ فروش سینماها ٥٠ یا ٥٢ میلیارد تومان بیشتر نبوده است. اکنون سینماداران نه تنها دیگر به فکر فروش سینماهای‌شان نیستند بلکه در واحدهای تجاری که اخیرا می‌سازند در کنارش هم پردیس سینمایی ایجاد می‌کنند. حتی فیلم‌های مستندی که اخیرا در جشنواره سینما حقیقت در پردیس چارسو به نمایش گذاشته شد هم با استقبال و صف‌های طولانی روبه‌رو شد، در حالی که معمولا اقبال کمتری نسبت به فیلم مستند وجود دارد و مردم بیشتر به دنبال فیلم‌های داستانی هستند. من در ورودی هر سالن، جمعیت عظیمی را دیدم که تا نیمه شب برای دیدن این فیلم‌ها صف کشیده بودند. همه این موارد نشان می‌دهد که تحولی در عرصه سینما رخ داده است.
آقای دکتر اگر اجازه دهید حالا که در مبحث سینما حضور داریم به این سوال هم پاسخ دهید. همواره انتقادی به عملکرد شما وجود داشته است که ارتباط آنچنان قوی با سینماگران در طول این سه ساله نداشتید. حتی عدم اکران فیلم‌هایی مثل خانه پدری و رستاخیز هم کمی این سردی رابطه را در نگاه آنها تشدید کرد. چقدر این انتقاد را قبول دارید؟
من همواره تلاش داشته‌ام که به صورت مستمر با اهالی سینما ارتباط داشته باشم. از ابتدای تشکیل این دولت روز ملی سینما را به صورت مرتب جشن گرفته‌ایم و همه سینماگران را دعوت کردیم. حداقل بین ٨٠٠ تا هزار نفر از سینماگران را دعوت می‌کردیم تا این ارتباط تقویت شود. بعد از بازگشایی خانه سینما ما سینماگران را به دانشگاه دیپلماتیک دعوت کردیم البته به خاطر ظرفیت مکانی که وجود داشت ٨٠٠ نفر را دعوت کرده بودیم اما حدود ٢٥٠٠ نفر با علاقه آمده بودند تا از این رویداد تقدیر کنند. البته شخص وزیر نمی‌تواند با یکایک بازیگران و سینماگران در تماس باشد و این وظیفه سازمان سینمایی است که البته ممکن است نقایصی در کار آنها وجود داشته باشد.
حالا که دوماه از پایان کارتان در وزارت ارشاد می‌گذرد فکر می‌کنید حوزه‌ای وجود داشته باشد که در آن غفلت کرده باشید یا آنکه به اندازه کافی برای آن تلاش نکرده باشید؟
من در تکمیل مباحثی که مربوط به عملکرد وزارت ارشاد بود حوزه موسیقی را هم باید مورد اشاره قرار بدهم. کارهای خوبی برای برگزاری کنسرت‌ها و حمایت از آموزشگاه‌ها و هنرستان‌های موسیقی انجام شده است و فکر می‌کنم در این جهت رشد خیلی خوبی داشتیم اگر مجموعه کسانی که فارغ‌التحصیل این مراکز و هنرستان‌ها هستند و وارد بازار کار شده و برنامه اجرا می‌کنند را ببینید متوجه می‌شوید که تعداد قابل توجهی هستند و من فکر می‌کنم که در این زمینه هم دستاوردهای خوبی داشته‌ایم. در حوزه تئاتر که متاسفانه ضعیف‌ترین حلقه فعالیت‌های فرهنگی و هنری است و هنرمندان تئاتر جزو مظلوم‌ترین عناصر هنری هستند سال ٩٤ را به عنوان سال تئاتر اعلام کردیم تا به رونق و توسعه تئاتر کمک شود. تا جایی که امکانات وجود داشت کمک کردیم اما به دلیل برخی تنگناهای مالی که در سال گذشته با آن روبه‌رو بودیم عملا نتوانستیم آن گونه که باید و شاید از تئاتر حمایت کنیم. سال ٩٤ سال بسیار سختی از نظر مالی بود. قیمت نفت به‌شدت پایین آمد و کمتر توانستیم به تئاتر کمک کنیم اما در عین حال کارهایی هم انجام شد. تعدادی از سالن‌های تئاتر شهر بازسازی شد و به جز تالار اصلی، بقیه تالارها بازسازی شده‌اند و بازسازی کامل هم در دستور کار است. در شهرستان‌های مختلف حمایت‌های لازم از گروه‌های تئاتری انجام شده است اما من فکر می‌کنم که در حوزه تئاتر هنوز ضعف‌های جدی داریم هرچند که در پایتخت، تئاتر رونق زیادی دارد و در حال حاضر هر شب بین١٠٠ تا ١١٠ تئاتر در سطح شهر تهران در حال اجرا است. اکثر سالن‌ها و تئاترهای تهران را اگر مراجعه کنید می‌بینید که برنامه‌های‌شان تا پایان سال پر است.
سالن‌های جدید و کوچک زیادی هم در سطح شهر تهران ایجاد شده است.
بله همین طور است. این مسائل نشان می‌دهد که هم اهالی تئاتر دلگرم شده‌اند و هم مردم علاقه‌مند هستند که تئاتر ببینند و خوشبختانه رونق خوبی ایجاد شده است. در شهرستان‌ها اما باید کمک زیادی هم به اهالی تئاتر و هم به ساخت سالن‌های نمایش کنیم. البته کارهایی هم شده مثلا در استان کرمان ما با استاندار محترم توافق کردیم که شش سالن برای اجرای تئاتر بسازند که اخیرا اعلام کردند که یکی از آنها افتتاح شده و بقیه هم در دست اجرا است. در برخی از استان‌های دیگر هم همین قرار را گذاشته‌ایم تا تئاتر و هنر نمایش را رونق ببخشیم. من فکر می‌کنم که اگر ضعفی وجود داشته باشد در حوزه تئاتر است که امیدوارم تا پایان عمر این دولت یک تحول جدی ایجاد شود.
شما به تنگناهای مالی وزارت ارشاد به ویژه در مبحث تئاتر اشاره کردید. جدای از بحث تئاتر، بودجه این وزارتخانه همواره یکی از بحث‌برانگیزترین بودجه‌ها به دلیل پایین بودن سطحش است. بخش اعظمی از بودجه فرهنگی به موسسات فرهنگی می‌رسد که اصولا کارکردی هم ندارند. همین چند وقت پیش که بحث استعفای شما و سایر مشکلات وزارت ارشاد مطرح بود، آقای حضرتی نماینده مردم تهران در مجلس اعلام کردند که وزارت ارشاد با این حجم پایین بودجه اصلا باید منحل شود. این کمبود بودجه را از چه زمان متوجه شدید؟ آیا رایزنی کردید که بودجه بیشتری بگیرید یا اینکه از بودجه سایر سازمان‌ها و موسسات فرهنگی کم کنید؟
این مشکل از دیرباز وجود داشته است و من از آغاز کار به این مساله توجه داشتم. مثلا در سال ٩٥ بودجه فرهنگی کشور ٧١٠٠ میلیارد تومان است که تنها هزار میلیارد تومان آن سهم وزارت ارشاد است آن هم اگر صد در صد تخصیص بدهند که کمتر اتفاق می‌افتد. سال ٩٤ این مبلغ حتی کمتر از هزار میلیارد تومان هم بود. خب بخشی از این ٧١٠٠ میلیارد تومان هم به صداوسیما تعلق می‌گیرد. بخشی برای سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات که نهادهای رسمی هستند و بقیه در اختیار بسیاری از بنیادها، موسسات و مراکزمختلف پژوهشی قرار می‌گیرد.
که اسامی‌شان هم تنها در ردیف‌های اعتباری لایحه بودجه دیده می‌شود.
بله. در فصل هفدهم بودجه در بخش کمک‌ها به این موسسات بودجه تعلق می‌گیرد. من شخصا مخالف این نیستم که این بودجه‌ها به پروژه‌ها و موسسات تحقیقاتی و فرهنگی تعلق بگیرد و معتقدم همه افرادی که کار فرهنگی می‌کنند می‌توانند از این اعتبارات استفاده کنند. منتها مشکل عمده این است که هیچ هماهنگی بین آنها وجود ندارد و لازم است از یکجا این هدایت صورت بگیرد. نمی‌شود که ده‌ها موسسه و بنیاد از بودجه دولتی استفاده کنند اما هیچ نظارتی روی آن نباشد. سازمان برنامه و بودجه که عملا هیچ نظارتی ندارد و اگر هم نظارتی باشد، نظارت شکلی و مالی است که این پول صرف کتاب یا نشریه شده است یا خیر؟ اما از نظر محتوایی هیچ دستگاهی نظارت نمی‌کند.
در گزارش‌های تفریغ بودجه سالانه‌ای که مجلس و دیوان محاسبات تهیه می‌کند هم بررسی نمی‌شود؟
نه در تفریغ بودجه هم بررسی‌ها شکلی است. بررسی می‌شود که آیا منابعی که برای چاپ و انتشار کتاب اختصاص داده شده در همین راستا هزینه شده است یا خیر؟ ولی از نظر محتوایی بررسی نمی‌شود که آیا کتابی که چاپ شده است کتاب مفیدی بوده یا خیر؟ ما هم در این دوره به سازمان برنامه و بودجه پیشنهاد کردیم که ترتیبی داده شود تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نظارت محتوایی بر این موسسات داشته باشد.
بر سایر موسسات فرهنگی؟
بله. البته این پیشنهاد تحقق پیدا نکرد. در حالی که اگر این کار انجام شود تا اندازه زیادی این مشکلات مرتفع و بودجه‌ها به نحو مطلوب‌تری هزینه می‌شود.
البته من پاسخم را نگرفتم که به نظرتان زمان آن فرا نرسیده است که مقداری جدی‌تر به این بحث موسسات فرهنگی پرداخته شود؟ شما می‌فرمایید که با سازمان برنامه مذاکره کردید اما سرانجامی نداشت. با خود شخص رییس‌جمهور مذاکره‌ای نداشتید؟ اینکه بودجه بسیار کمی به وزارت ارشاد داده شود اما توقع‌ها و انتظارات از این وزارتخانه سیر صعودی داشته باشد مساله مهمی است. فکر نمی‌کنید باید اقدامات بیشتر و گسترده‌تری صورت می‌گرفت؟
اشکال جای دیگری است. اشکال این نیست که اعتبار کمی به وزارت ارشاد داده می‌شود و بقیه به موسسات و نهادهای دیگر اختصاص می‌یابد. مهم این است که در هزینه کرد این اعتبارات نظارت و هماهنگی باشد و این امر نیاز به عزم جدی دولت و مجلس در این زمینه دارد. باید یک تصمیم جمعی گرفته شود تا نظارت درستی بر این موسسات اعمال شود. اما در مورد انتظارات از وزارت ارشاد باید بگویم که این انتظارات، انتظارات بیش از حد و فراتر از مسوولیت‌ها و اختیارات وزارت ارشاد است. بسیاری از افراد هر مشکل فرهنگی که در جامعه پیدا می‌شود بلافاصله انگشت اتهام را به سمت وزارت ارشاد حواله می‌کنند و وزارت ارشاد را مسوول می‌دانند. مثلا در مورد گسترش بدحجابی، وزارت ارشاد را مسوول می‌دانند. در حالی که وزارت ارشاد یکی از دستگاه‌هایی است که کار فرهنگی انجام می‌دهد. ما نهادها و شخصیت‌های فرهنگی متعددی در کشور داریم که آنها هم در این زمینه مسوولیت دارند. آنها چه کرده‌اند؟ الان بیش از ٨٠٠ امام جمعه در کشور داریم که هر جمعه در نمازهای جمعه خطبه ایراد می‌کنند و وظیفه هدایت مردم را به عهده دارند. باید امر به معروف و نهی از منکر کنند و معارف دینی را نشر دهند. پس اینها چه‌کار می‌کنند؟ چرا در وضعیت جامعه تغییری حاصل نمی‌شود ؟ ما در کشور ٧٥ هزار مسجد داریم که بسیاری از آنها امام جماعت دارند و حداقل دو نوبت در شبانه روز نماز جماعت می‌خوانند و مردم پشت سرشان جمع می‌شوند مگر اینها در این قسمت وظیفه‌ای ندارند؟ صداوسیما هم در این قسمت دارای مسوولیت است. نهادهای دیگری هم مانند سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات مسوولیت دارند. همین موسسات فرهنگی هم که پول می‌گیرند و کتاب چاپ می‌کنند می‌توانند در این زمینه موثر باشند. اما گاهی دیده می‌شود این اظهارنظرها مشوب به مسائل سیاسی می‌شود و همه مسوولیت را به گردن وزارت ارشاد می‌گذارند.
به نکته خوبی اشاره کردید. شما سیاست را خوب می‌شناسید. این مخالفت‌ها و انتظارات در مورد وزارت ارشاد را چقدر سیاسی می‌دانید؟ بسیاری بر این باور هستند که این مخالفت‌ها در بیشتر موارد سیاسی بود و با هدف حمله به دولت یا خود شما. شما چه میزان از این مخالفت‌ها را سیاسی می‌دانید؟
نمی‌توان درصد دقیقی را بیان کرد اما بخش عمده این مخالفت‌ها به دلایل سیاسی بود. هرچند ممکن است افرادی هم از روی دلسوزی و براساس احساس مسوولیت شرعی مسائلی را بیان کنند و اشکالاتی را متذکر شوند اما این افراد در اقلیت هستند. اکثریت افرادی که انتقاد یا تخریب می‌کنند اهداف سیاسی دارند چون سیاست‌های این دولت را نمی‌پسندند و می‌خواهند سیاست‌های دولت گذشته استمرار داشته باشد. اینکه من به اتاق‌های فکر اشاره کردم «توهم» یا «تحلیل» نیست بلکه بر اساس« اطلاع» است. من اطلاع دقیق دارم که چه کسانی در چه نهادهایی تمام انرژی‌شان را گذاشته‌اند تا دولت را تخریب کنند. عده‌ای در بخش اقتصادی فعالیت می‌کنند تا هرجا ضعف اقتصادی ببینند آن را برجسته و دولت را تخریب کنند. در حوزه سیاست داخلی و خارجی هم به همین ترتیب است و بحث‌هایی که این روزها می‌بینید در مورد برجام می‌شود نمونه بارز این مساله است. برجام یکی از دستاوردهای افتخارآمیز کشور است که کشور را از یک ورطه بسیار خطرناک و به قول آقای رییس‌جمهور از حمله نظامی و جنگ نجات داد ولی اکنون آن را به این شکل تخریب می‌کنند. در آغاز کار دولت، تحریم‌ها از همه طرف بر کشور تحمیل شده بود به طوری که ما حتی نمی‌توانستیم پول‌های‌مان را از طریق سیستم بانکی جابه‌جا کنیم اما مخالفان دولت اکنون برجام را به عنوان یک اقدام ضدارزش جلوه می‌دهند و می‌گویند اصلا دستاوردی نداشته است و آنچه را هم داشته‌ایم از دست داده‌ایم ! اینها نشسته‌اند در اتاق‌های فکرشان و در این مورد کار می‌کنند و بعد هم وارد عمل می‌شوند و نتایج فعالیت‌های‌شان را به خوبی می‌توانید در روزنامه‌های مخالف دولت ببینید. در حوزه فرهنگ هم شرایط همین طور است. به عنوان مثال در حوزه کتاب چندین اتاق فکر داریم که آنچه در کشور منتشر می‌شود را رصد می‌کنند تا ببینند کجا نکته‌ای هست که می‌توانند آن را دستاویز قرار دهند یا مطرح کنند. شما ملاحظه کنید که اگر در میان ٨٠ هزار عنوان کتابی که سال گذشته منتشر شد پنجاه عنوان کتاب هم اشکالی داشته باشد، این مساله طبیعی است. به هر حال این همه اساتید دانشگاه و محققانی که کتاب‌ها را بررسی می‌کنند شاید موردی هم باشد که بدان توجه نکرده باشند اما نباید این موضوع دستاویزی برای حمله به دولت شود. مثلا در حوزه تئاتر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اینقدر نیرو ندارد که هر شب بر همه این ١٠٠ تئاتر نظارت کند اما اعضای این اتاق‌های فکر می‌رسند که هر شب بروند و تئاترها را ببینند.
یعنی نیروهای مخصوص برای این کار دارند؟
بله. نیروهای‌شان را می‌فرستند. گاهی ممکن است در حین اجرای برنامه روسری خانمی کنار برود یا بیفتد. فورا عکس می‌گیرند و خط تخریبی را شروع می‌کنند. یا اینکه احیانا ممکن است بازیگری جمله‌ای را فی‌البداهه و خارج از نمایشنامه مصوب بر زبان جاری کند، فورا همین را دستاویز قرار می‌دهند یا اینکه ممکن است نمایشنامه‌ای باشد که در آن ضعفی وجود داشته باشد. همه این موارد را بهانه تخریب قرار می‌دهند. در حوزه فیلم‌های سینمایی هم دیده‌اید که مرتبا فیلم‌های سینمایی را بررسی می‌کنند تا ایرادی پیدا کنند. حتی فیلمی را که هنوز مجوز نگرفته است، مورد حمله قرار می‌دهند. هدف اصلی هم تخریب است. برگزاری کنسرت‌ها در شهرستان‌ها هم مساله دیگری است. ما احساس می‌کردیم که فضای جامعه نیاز به نشاط دارد. وزارت بهداشت و درمان و روانشناسان مرتبا اعلام می‌کنند که ٣٠ درصد جامعه ما دچار افسردگی است. مشکلات مختلفی برای مردم ما وجود دارد. جوانان ما با مشکل بیکاری و فقدان رفاه دست و پنجه نرم می‌کنند. زنان بی‌سرپرستی داریم که با مشکلات عدیده‌ای در زندگی‌شان مواجه هستند. بسیاری از مردم نیاز به سرگرمی و فضای با نشاط دارند. یکی از مواردی که می‌تواند این نشاط را ایجاد کند برگزاری همین کنسرت‌ها است. همه تلاش ما این بود که کنسرت‌ها منطبق با موازین شرعی اجرا شود اما می‌بینید در جاهایی به صورت کلی با برگزاری هرگونه برنامه موسیقی مخالف هستند. کاری ندارند که موسیقی مورد نظر قانونی و شرعی است یا نه. در شهرهای مختلف دیدید که چگونه با این مساله برخورد کردند و مانع از این شدند که کنسرت‌ها برگزار شود. اینها اشکالاتی است که در کار می‌بینیم و عمدتا هم انگیزه‌های سیاسی دارد. در گذشته و در دولت‌های نهم و دهم آلبوم‌هایی وجود داشته است که کاملا در آنها تک‌خوانی زنان بوده است و الان هم موجود است. شما به یاد نمی‌آورید که در آن دوره کسی معترض شده باشد که چرا به تک‌خوانی زنان مجوز داده‌اند؟ اما دراین دولت ما یک مجوز تک‌خوانی هم ندادیم و به یک آلبومی هم که در آن تک خوانی خانم‌ها باشد مجوز داده نشده ولی می‌بینیم در فضای مجازی کلیپ‌هایی را پیدا می‌کنند که در آنها خانمی در خارج از کشور قطعه‌ای را خوانده است یا در داخل کشور زیرزمینی خوانده و در یوتیوب منتشر کرده است آن را علم می‌کنند و به پای وزارت ارشاد می‌گذارند و انتقاد می‌کنند که پس وزارت ارشاد چه می‌کند؟ اما نمی‌بینند که فضا باز است و هر کسی می‌تواند فایل صوتی یا ویدیویی را در خانه خودش ضبط و منتشر کند. کاملا مشخص است که این مسائل با اهداف سیاسی دنبال می‌شود.
برای من الان سوالی پیش آمد. شما اشاره کردید به مبحث تک‌خوانی که در دولت قبل صورت می‌گرفت. چرا در دوره وزارت‌تان کمتر در مورد این حملاتی که به شما می‌شد روشنگری کردید. چرا نگفتید چه کسانی به تک‌خوانی زنان در دولت اصولگرا مجوز دادند؟ آیا مدارا کردید؟
ما می‌خواستیم فضای جامعه آرامش داشته باشد با این حال ملاحظه می‌کنید که یک‌بار یکی از نمایندگان مجلس گذشته در همین مورد سوالی از من کرد و به من کارت زرد دادند ! با اینکه هیچ مدرکی نداشتند که به کسی مجوز تک‌خوانی داده شده باشد اما در عین حال آن برخورد را با ما کردند.
پس مدارا کردید؟
سعی مان این بود که آرامش جامعه را حفظ کنیم، به تشنج دامن نزنیم و خود را درگیر این حاشیه‌ها نکنیم. ما در زمینه تک‌خوانی از لحاظ شرعی مشکلی نداریم. فتوای مقام معظم رهبری هم این است که تفاوتی میان «تک خوانی» و «جمع خوانی» وجود ندارد. ملاک این است که مفسده‌انگیز نباشد. ما می‌توانستیم به همین فتوا استناد کنیم و اجازه بدهیم در موارد منطبق با موازین، تک‌خوانی انجام شود. اما با اینکه ما مجوز ندادیم علم مخالفت را برافراشتند.
در مورد اتاق‌های فکر صحبت کنیم. شما سردمداران این اتاق فکر را مسلما می‌شناسید. تلاشی کردید که برای آنها پیغامی بفرستید؟
من بارها به صورت کلی اعلام کردم و بی‌شک ضمیر مرجع خودش را پیدا می‌کند. کاملا روشن است که چه کسانی هستند ولی قرار نیست توجه کنند. آنها هدف خاصی را دنبال می‌کنند. در انتخابات گذشته کاندیدای دیگری داشتند و کاندیدای‌شان رای نیاورد و آقای دکتر روحانی با اکثریت آرای مردم رای آوردند. در نتیجه اینها به جای همکاری و کمک به دولت در آن شرایط سخت از ابتدا علم مخالفت را بلند کردند. با همه فعالیت‌ها هم مخالف بودند.
همه می‌گویند که هیچ کدام از وزرای ارشاد پس از انقلاب به جز یک مورد استثنا نتوانستند این وزارتخانه و فشارهایی که از سویی دیگر وارد می‌شد را تحمل کنند. چرا این وزارتخانه همواره برای مخالفان یک گزینه مطلوب بوده است؟
این به خاطر ماهیت وزارت ارشاد است. برخی وزارتخانه‌ها تخصصی هستند و عده‌ای خاص می‌توانند در مورد آن اظهارنظر کنند. مثلا در مورد وزارت کشاورزی یا منابع طبیعی و دامداری همه افراد نه انگیزه دارند که اظهارنظر کنند و نه تخصص. در مورد صنعت هم گروه خاصی می‌توانند وارد شوند و اظهارنظر کنند. حتی در مورد محیط زیست که جنبه عمومی دارد هم باز همه افراد انگیزه ندارند که وارد قضیه شوند. در حوزه راه و شهرسازی فقط افرادی که با مشکلی در اطراف خود مواجه هستند وارد عمل می‌شوند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اما به دلیل گستردگی فعالیت‌هایش و اینکه همه افراد با مسائل فرهنگی و هنری به نوعی ارتباط دارند و فرهنگ جزیی از هویت ملی کشور محسوب می‌شود و همه در آن دخیل هستند، اظهارنظر می‌کنند. همه افراد به نوعی درگیر با وظایف این وزارتخانه هستند. مراجع تقلید در مورد کتاب‌هایی که منتشر می‌شود تا  فیلم‌هایی که روی پرده می‌رود، نظر می‌دهند. البته همه فیلم‌ها را هم نمی‌بینند بلکه اتاق‌های فکر به دست‌شان اطلاعات می‌رسانند یا در مورد تئاترها و کنسرت‌ها اظهارنظر می‌کنند. لذا وزارت ارشاد سوژه‌های لازم را برای مخالفان دارد که هر روز آن را علم کنند. بنابراین دلیل این حملات، ماهیت و گستردگی حوزه‌های کاری آن است.
خاطرم هست که دو سال پیش در گفت‌وگویی که با روزنامه شرق داشتید اعلام کرده بودید که با علم به حواشی‌ای که در اطراف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود داشته است، وزارت را قبول کرده‌اید، اما در متن استعفای‌تان گفتید که دیگر قادر به ادامه خدمت در مسیر نیستید. چه شد که علی جنتی که خودش را برای همه‌چیز آماده کرده بود تاب نیاورد و استعفا داد؟
بالاخره گاهی فعالیت‌ها به حدی می‌رسد که دچار فرسایش می‌شود. هدف کسانی هم که از اول مخالفت می‌کردند همین بود که ما را به همین فرسایش و خستگی برسانند تا رها کنیم. احساس من این بود که در چنین شرایطی امکان ادامه کار وجود ندارد. از یک طرف جمعی از فرهیختگان، اصحاب قلم، نخبگان و روزنامه‌نگاران درخواست‌ها و انتظاراتی دارند. عموما هم سیاست‌های دولت را قبول دارند و از آن استقبال می‌کنند و باید به خواسته‌های آنها پاسخ مثبت می‌دادیم. همین فعالیت‌ها هم موجب رونق بخشیدن به سینما، تئاتر و موسیقی شد. عده دیگری هم وجود دارند که صاحب نفوذ هم هستند ولی سلیقه دیگری دارند و معتقدند برای گسترش فرهنگ از این ابزارها نباید استفاده کرد. در انتشار کتاب باید به سراغ کتاب‌های دینی برویم. در حوزه مطبوعات در چارچوب‌های خاصی حرکت کنیم. به موسیقی و تئاتر که اصلا اعتقاد ندارند و سینما را هم فقط در حوزه دفاع مقدس و مسائل اخلاقی محدود می‌کنند. این گروه از افراد و نهادها عموما از محدود کردن دسترسی مردم به اطلاعات سخن می‌گویند و از فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی دفاع می‌کنند.
یعنی تنها یک سلیقه فکری حاکم باشد؟
بله. من عمیقا اعتقاد دارم که وزارت ارشاد باید پاسخگوی همه سلیقه‌ها در فعالیت‌های فرهنگی باشد. البته در این دوره کانون‌های فرهنگی هنری مساجد گسترش یافت و هم‌اکنون حدود ٢٢٠٠٠ کانون فرهنگی هنری در مساجد فعالیت دارند. کتابخانه‌های مساجد را تجهیز می‌کنند و فیلم‌های مفیدی در اختیار مردم قرار می‌دهند. در حوزه گسترش فرهنگ قرآنی و سیره اهل‌بیت نیز کارهای بسیار خوبی انجام شد. بیش از ٢٥٠٠ موسسه قرآنی مجوز فعالیت گرفتند و از آنها حمایت مادی و معنوی به عمل می‌آید. صدور مجوز برای موسسات فرهنگی که در گذشته حدود دو سال طول می‌کشید اکنون به راحتی ظرف دو ماه مجوز می‌گیرند. اشکال کار این است که عده‌ای معتقدند تنها باید طبق سلیقه آنها عمل شود ولی کشور را نمی‌توان با یک سلیقه اداره کرد. زمانی هم که نظرات‌شان تامین نمی‌شد بلافاصله شروع به تخریب می‌کردند. در مشهد حدود ده سال است که اجازه برگزاری کنسرت نمی‌دهند. امام جمعه محترم مشهد هم رسما می‌گوید هرکس موسیقی می‌خواهد از مشهد بیرون برود و تکلیف مردم را هم روشن می‌کند! در قم یک برنامه همخوانی اجرا می‌شود که از نظر مجریانش هیچ مشکلی وجود نداشته است اما افرادی با انگیزه‌های سیاسی به میان تماشاچیان رفتند و هرجا که حجاب خانمی را نامناسب یافتند، عکس گرفتند و در اختیار مراجع و علما گذاشتند و فریاد «وااسلاما» سر دادند در حالی که در همین شهرستان زنان بدحجاب در محیط اطراف حرم مطهر نیز دیده می‌شوند و کسی اعتراض نمی‌کند. در لرستان تئاتری اجرا شده که هیچ مشکلی نداشته است ولی افرادی با ارایه گزارش‌های مغرضانه ائمه محترم جمعه استان را تحریک کردند و همه یک صدا در نماز جمعه علیه وزارت ارشاد صحبت کردند. در ایلام نیز وضعیت مشابهی بود. انتظار این بود که در برابر این حاشیه‌سازی‌ها از سیاست وزارت ارشاد که همان سیاست‌های دولت بود حمایت می‌شد اما عملا حمایتی صورت نمی‌گرفت.
در آن مقطع زمانی جلسه‌ای با رییس‌جمهور نداشتید؟ این روزها یکی از گلایه‌های اصلی وزرا این است که به اندازه کافی رییس‌جمهور را نمی‌بینند. شما چطور؟ جلسه‌ای در این مورد با ایشان نداشتید؟
در مورد مشهد با ایشان صحبت کردم. ایشان هم به امام جمعه مشهد اعتراض داشتند و هم نسبت به اینکه چرا ما عقب‌نشینی کردیم. البته چاره‌ای جز عقب‌نشینی نبود. وقتی احساس می‌شود دستگاه قضایی استان خراسان رضوی عملا از برگزاری هرگونه اجرای صحنه‌ای جلوگیری می‌کند و اجازه نمی‌دهد که نه تنها در مشهد بلکه در شهرهای دیگر استان هم برنامه موسیقی سنتی اجرا بشود و با استفاده از قدرت قضایی این کار را انجام می‌دهد چکار باید می‌کردیم؟من در همان زمان هم با رییس محترم قوه قضاییه در مورد شهر مشهد و شرایط استان خراسان رضوی صحبت کردم.
نظرشان چه بود؟
ایشان در آستانه سفر به مشهد بودند و من از ایشان درخواست کردم که مقامات قضایی استان را توجه دهند که طبق قانون عمل کنند و نمی‌شود نهادی قانونی همچون وزارت ارشاد که مسوول دادن مجوز است، مجوز بدهد اما آقایان جلوی آن را بگیرند و اجازه اجرا ندهند. البته عملا هیچ اتفاقی نیفتاد لذا من احساس کردم نیاز هست فرد تازه نفسی بیاید و در چند ماه آینده با نشاط بیشتری کار را دنبال کند.
پس می‌توانیم نتیجه بگیریم که شما به دلیل کارهایی که می‌خواستید انجام بدهید اما نمی‌توانستید و جلوی‌تان را می‌گرفتند کنار رفتید. مثلا در مورد اکران فیلم‌هایی مثل رستاخیز یا خانه پدری یا در مورد استاد شجریان. فکر می‌کنم بتوانیم بگوییم مثال‌هایی از این نتوانستن بود. این طور نیست؟
البته مواردی که شما اشاره کردید با هم متفاوت است. در مورد آقای شجریان همین طور است. با توجه به شرایط و شخصیت هنری بارز آقای شجریان به عنوان یک استاد بی‌نظیر در حوزه موسیقی و سلطان آواز ایران باید از وی حمایت شود اکنون هم معاونت هنری وزارت ارشاد مسائل ایشان را دنبال می‌کند. در مورد فیلم رستاخیز وضعیت متفاوت است. با توجه به نظر فقهی برخی مراجع محترم تقلید که نشان دادن تصویر حضرت اباالفضل را جایز نمی‌دانستند، به تهیه‌کننده و کارگردان اعلام شد که مشکل را بااستفاده از هاله نور یا به شکل دیگری حل کنند. اما بی‌جهت سرسختی نشان دادند و این امر موجب شد اکران آن عقب بیفتد وگرنه مشکل دیگری وجود نداشت. حتی در مورد اکران این فیلم در خارج مجوز لازم صادرشد و در برخی کشورها هم اکران شده است. در مورد خانه پدری با توجه به اینکه این فیلم صحنه‌های بسیار خشنی دارد که نشان دادن این صحنه‌ها برای عموم مناسب نبود سازمان امور سینمایی از اکران آن جلوگیری کرد. در این فیلم پدری که چهره مذهبی دارد دخترش را به خاطر یک اتهام ناموسی با کمک پسرش در زیرزمین منزل زنده به گور می‌کند بعد هم برای اینکه مطمئن شوند کارشان را درست انجام داده‌اند شمشیری را در دل خاک و بدن این دختر فرو می‌کنند و شمشیر را بیرون می‌آورند در حالی که از آن خون می‌چکد. روشن است که این صحنه‌ها را نمی‌توان به صورت عمومی اکران کرد. البته ممکن است که به صورت خصوصی بتوان آن را برای عده‌ای خاص نمایش داد.
شما رابطه خوبی با مراجع داشتید و سفرهای منظمی به قم داشتید. واقعا هم می‌دانستید که یکی از سختی‌های کارتان همین رابطه با مراجع است. شما حوزه را خوب می‌شناسید اما فکر نمی‌کنید نمی‌شد کاری کرد که جلوی ارایه اطلاعات غلط به مراجع گرفته شود؟ شما اشاره کرده بودید پیش از اینکه یک نشریه فرهنگی برای مراجع می‌فرستید اما فکر نمی‌کنید که می‌شد رابطه را به هر طریقی گرم‌تر نگاه داشت تا جوسازی‌ها علیه وزارت ارشاد موثر واقع نشود؟
من هم شخصا ارتباط داشتم و گاه و بیگاه به قم و دیدار آقایان مراجع می‌رفتم و هم از آغاز کار یک مشاور امور روحانیت داشتم که وظیفه‌اش ارتباط با آقایان مراجع و ائمه جمعه بود تا فعالیت‌های وزارتخانه را برای آنها توضیح دهد و شبهات را رفع کند. نشریه‌ای هم به نام «فرهنگ و روحانیت» به صورت هفتگی منتشر می‌شد که برخی فعالیت‌های مثبت وزارت ارشاد به خصوص در حوزه‌های دینی را تشریح می‌کرد. ولی به هر صورت عناصر دیگری هم که به دنبال تخریب بودند با جدیت کار می‌کردند. بالاخره بولتن‌سازی وگزارش‌های منفی آن‌هم به صورت منظم ذهن آقایان را مغشوش می‌کند. البته عملکرد ما خالی از اشکال نبوده است و ما همواره انتقاد را می‌پذیرفتیم اما اینکه فقط نقاط ضعف را با هدف تخریب عرضه کنند و از بیان نکات مثبت چشم پوشی کنند منصفانه نیست.
البته که این افراد هم چهره‌های بی‌نام و نشانی نبودند و برخی‌شان حتی دارای سمت‌هایی بودند.
بله. همین طور است.
خب چرا تلاش نکردید که مراجع بیشتر به وزارت ارشاد اعتماد کنند تا بولتن‌ها و خبرهای غیررسمی؟
بالاخره افکار و سلیقه‌ها در کشور متفاوت است و افراد نیز تابع اطلاعاتی هستند که به آنها می‌رسد. ما در حد خودمان اطلاع‌رسانی می‌کردیم، اما دیگران فقط نقاط ضعف را منعکس و ایجاد بدبینی می‌کردند. البته مراجع معظم تقلید در این دوره بیشترین حمایت و همراهی را با دولت یازدهم داشته‌اند و هر زمان که یکی از اعضای دولت خدمت مراجع رفته‌اند از برنامه‌ها و کارهای دولت حمایت کرده‌اند. اما در حوزه فرهنگ که مساله اصلی همه اصحاب فکر و اندیشه است ممکن است برخی از القائات موثر واقع شود.
یک انتقادی که در ماه‌های پایانی حضور شما در وزارت ارشاد مطرح بود این بود که وزارت ارشاد در خیلی موارد عقب‌نشینی می‌کند. یادم هست که آقای دانشی مدیرکل ارشاد قم استعفا دادند و شما هم استعفا را پذیرفتید که این مساله بازهم زمزمه عقب‌نشینی دوباره وزارت ارشاد را بلند کرد. چرا آن استعفا را پذیرفتید؟ بازهم به دلیل حمایت‌هایی بود که از شما صورت نمی‌گرفت؟
البته حمایت لازم صورت نمی‌گرفت و در قم علاوه بر اینکه برخی از مراجع تقلید اظهار نگرانی کرده بودند و برای ما محترم بود، جامعه مدرسین قم هم بعد از دیدن تصاویری که هدفدار گرفته شده بود بیانیه تندی صادر کردند. علاوه بر آن جناب آقای یزدی به عنوان رییس جامعه مدرسین نیز مصاحبه کردند و اعلام فرمودند که مدیرکل ارشاد قم باید استعفا بدهد و از قم بیرون برود! فضای بسیار سنگینی ایجاد کردند که در این فضای سنگین امکان ادامه خدمت برای مدیرکل ارشاد نبود. لذا اجبارا استعفا داد و من هم به دلیل اینکه می‌دانستم ادامه کارش فرسایشی است استعفا را قبول کردم. آقای دانشی مدیرکل وقت ارشاد قم یکی از شخصیت‌های برجسته وزارت ارشاد است که بیش از ٢٥ سال در وزارت ارشاد فعالیت داشته و یک روحانی دلسوز، وارسته و پرتلاش است و در شرایط بسیار سختی در کردستان و سیستان و بلوچستان کار کرده است.
به انتقاد رییس‌جمهور برگردیم. بعد از اینکه شما اعلام کردید که در مشهد کنسرت برگزار نمی‌شود آقای روحانی انتقادات تندی را مطرح کرد. بعد از آن انتقاد تماس یا دیداری با رییس‌جمهور داشتید؟ بسیاری می‌گفتند که رابطه شما و رییس‌جمهور از همان زمان سرد شد.
نه. رابطه من با آقای دکتر روحانی هیچ‌وقت دچار سردی نبوده است. من استنباطم از اینکه جناب آقای دکتر روحانی از لغو کنسرت‌ها در مشهد انتقاد کردند در واقع به نوعی حمایت از سیاست‌های وزارت ارشاد بود. برگزاری سالم کنسرت‌ها یکی از برنامه‌های ما بود. رییس‌جمهور هم ضمن اینکه به امام جمعه محترم مشهد انتقاد داشتند که هر کس تریبونی در اختیار دارد نمی‌تواند قانونگذاری کند در عین حال تذکری هم به وزارت ارشاد دادند که شما هم باید روی مواضع خودتان محکم بایستید و به نوعی از سیاست‌های وزارت ارشاد حمایت کردند.
رییس‌جمهور با استعفای شما چگونه برخورد کردند ؟
البته تمایل نداشتند استعفا را قبول کنند اما با توجه به توضیحاتی که دادم پذیرفتند.
خبرهایی هم مطرح بود که شما با آیت‌الله جنتی هم در مورد استعفای‌تان مشورت کرده بودید. درست بود؟
ایشان که نظرشان مثبت بود.
فکر می‌کنم که از اول هم برای قبول این مسوولیت نظر منفی داشتند.
ایشان از روز اول که با ایشان برای قبول مسوولیت وزارت ارشاد مشورت داشتم موافق نبودند و نظرشان این بود که وزارت ارشاد با توجه به ماهیت فعالیت‌های فرهنگی و هنری‌اش همواره مورد انتقاد آقایان علما و مراجع تقلید و ائمه جمعه و برخی از متدینین بوده و برخی از فعالیت‌های هنری را خارج از چارچوب‌های شرعی می‌دانند؛ لذا نمی‌خواستند من در موضعی قرارگیرم که مورد اعتراض و هجمه آنان باشم. به همین دلیل هم معتقد بودند که با استعفا از زیر فشارها بیرون می‌آیم.
دلواپسان در طول سه سال اخیر تلاش‌های زیادی هم کرده بودند که نشان بدهند رابطه شما و مقام معظم رهبری رابطه آنچنان خوبی نیست. در این مورد کمی توضیح بدهید که رابطه‌تان با ایشان چگونه بود؟
ایشان انتقاداتی نسبت به وزارت ارشاد و برخی  فعالیت‌ها داشتند و ما هم همواره به جان می‌پذیرفتیم. ازآغاز کار من در وزارت تا پایان همواره اعلام کرده‌ام که نظرات و دیدگاه‌های ایشان برای وزارت ارشاد سرلوحه کار ما است و علاوه بر ضرورت اطاعت از ولی فقیه که یک وظیفه شرعی است من اعتقاد دارم که مقام معظم رهبری جزو نادر افرادی در بین مراجع و جامعه روحانیت هستند که مقوله فرهنگ و هنر را خوب می‌شناسند. بر موسیقی، شعر، ادبیات و رمان اشراف دارند و بیش از همه کتاب‌های متنوع را می‌خوانند و در این زمینه صاحب نظرند و هر وقت هم به طور مشخص نظری از سوی ایشان ابلاغ می‌شد با تمام توان دنبال می‌کردیم تا اگر اشکالی هست رفع کنیم. البته انتظارات و مطالبات ایشان در حوزه فرهنگ بسیار گسترده است. من هم قبول دارم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هیچ دوره‌ای نتوانسته است همه مطالبات و انتظارات ایشان را پاسخ بدهد ولی ما تلاش کرده‌ایم حتی‌الامکان نظرات ایشان را اجرا کنیم. در نخستین ملاقات بعد از وزارت خدمت ایشان اعلام کردم که دیدگاه‌های ایشان ملاک عمل ما است. بدیهی است که با توجه به شرایط و امکانات موجود شاید نتوانسته باشیم همه نظرات را اعمال کنیم.
شما در متن استعفانامه‌تان به رفاقت ٥٠ساله‌تان با آقای روحانی اشاره کردید. درست است که استعفای‌تان با وزرای آموزش و پرورش و ورزش همزمان شد اما به نظر می‌رسد که استعفای شما کمی متفاوت بود. فکر نمی‌کنید که با این استعفا کمی آقای روحانی را تنها گذاشتید؟
نه، چنین نیست. آقای دکتر صالحی امیری از جمله شخصیت‌های فرهنگی است که استاد دانشگاه و صاحب تجربه طولانی در حوزه فرهنگ هستند و در طول یک دهه گذشته نیز مشخصا در حوزه فرهنگ فعالیت داشته‌اند و گزینه بسیار مناسبی هستند و نگرانی در این زمینه وجود ندارد. آقای دکتر صالحی امیری در جریان اخذ رای اعتماد هم اشاره کردند که برنامه‌شان برای وزارت ارشاد همان برنامه‌ای است که در آغاز دولت به مجلس داده شده و فقط یک بند به آن اضافه شده است و آن هم گفتمان‌سازی برای اقتصاد مقاومتی است که در سال‌های اخیر از طرف مقام معظم رهبری مطرح شده است. وگرنه همان سیاست‌ها و همان برنامه‌ها در حال اجرا شدن است و به نظرم می‌آید که ایشان با اشرافی که بر مسائل فرهنگی و توجهی که به سیاست‌های اصولی آقای رییس‌جمهور دارند همان مشی را دنبال می‌کنند.
زمانی که استعفا می‌دادید، نگران این نبودید که چه فردی جایگزین‌تان می‌شود؟
من بعد از استعفا متوجه شدم که آقای صالحی امیری گزینه وزارت است. بسیار خوشحال شدم که شخصیتی که با مبانی فرهنگی آشنا است برای این کار کاندیدا شده است.
توصیه‌تان به آقای صالحی امیری چیست؟
البته ایشان کار دشواری را پذیرفته‌اند و امیدوارم بتوانند با مشکلات وزارت ارشاد دست و پنجه نرم کنند. من احساس کردم که ایشان هم با مجموعه نیروهای وزارت ارشاد می‌توانند کار کنند و به دنبال تثبیت مدیریت هستند چرا که تغییرات معمولا شکننده است لذا توصیه من هم این بود که حتی الامکان در طول چند ماه آینده از ایجاد تغییرات گسترده در مدیریت وزارتخانه پرهیز کنند و خود ایشان هم همین مشی را قبول دارند.
دلتنگ روزهای وزارت نیستید؟
چرا. گرچه الان کمی فرصت استراحت پیدا کرده‌ام ولی تا آنجا که به یاد دارم از سال ٥٩ تا به امروز که در پست‌های مختلف مدیریتی از استانداری گرفته تا سفارت و معاونت وزارت ارشاد واخیرا هم به عنوان وزیر ارشاد کار کرده‌ام، در تمام طول سال قبل از ساعت هفت صبح کارم را شروع کرده‌ام و معمولا تا دیروقت شب در محیط کار بودم و حتی جمعه‌ها هم بیکار نبوده‌ام. اکنون که کارم کم شده از نظر روحی به من فشار می‌آورد و سعی دارم از این فرصت برای مطالعه بیشتر و کارهای پژوهشی استفاده کنم.
در این سمت‌های مهمی که در تمام این سال‌ها داشتید کدام یک را بیشتر دوست داشتید؟
هرکدام متفاوت بود. این سمت‌های متعدد تجربه گرانسنگی را برای من به بار آورده است. من از مدیریت صدا و سیما در خوزستان در سال ٥٩ شروع کردم و بعد در شورای سرپرستی صدا و سیما با جناب آقای دکتر روحانی بودم. استانداری خوزستان در دوره جنگ برای من تجربه بسیار خوبی بود. پس از آن مدتی در ستاد قرارگاه خاتم در سال ٦٦ با آقای دکترروحانی همکاری داشتم و بعد هم استانداری خراسان بزرگ قبل از تقسیم استان بسیار تجربه خوبی برای من بود و فکر می‌کنم دوران موفقی را پشت سر گذاشتم. بعد هم در وزارت ارشاد به عنوان معاون بین‌الملل تجربه جدیدی را کسب کردم. تجربه سفارت هم تجربه جدید و مفیدی بود و قبل از وزارت هم در مرکز تحقیقات استراتژیک در حوزه سیاست خارجی فعالیت داشتم. هر کدام اینها برای من لذت بخش بود.
شما بعد از استعفای‌تان در مراسم افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات حضور پیدا کردید و کنار رییس‌جمهور بودید. علت این حضور چه بود؟
آقای دکتر صالحی‌امیری و آقای انتظامی معاون مطبوعاتی اصرار داشتند که من شرکت کنم و از این جهت راضی هستم. الان هم بنای من این است که رابطه‌ام را با حوزه‌های فرهنگی و هنری حفظ کنم و برخی فیلم‌ها یا تئاترهای خوب را حتما خواهم دید از برخی از گالری‌ها بازدید خواهم کرد و در کنسرت‌ها حضور می‌یابم. من هرگز خودم را جدا از جامعه فرهنگی و هنری نمی‌دانم.
با توجه به دوستی و شناختی که از آقای روحانی دارید می‌خواهم بپرسم که ایشان در این سال‌ها چقدر تغییر کردند و اینکه آیا پیش‌بینی می‌کردید که ایشان رییس‌جمهور شوند؟
پیش‌بینی نمی‌کردم ولی مشی آقای روحانی در طول چند دهه گذشته عموما مشی عاقلانه و حکیمانه و همراه با اعتدال بوده است. در زمانی که در مجلس شورای اسلامی بودند در دورانی که جنگ حالت فرسایشی پیدا کرده بود، ایشان با برخی دیگر از نمایندگان دیگر مجلس جلسه‌ای به نام جلسه عقلا داشتند تا برای پایان دادن آبرومندانه و پیروزمندانه جنگ راه‌حلی پیدا کنند. در همان زمان هم نوع تفکر جناب آقای روحانی، یک تفکر عاقلانه و همراه با تدبیر بود که منافع ملی را تامین می‌کرد. در سایر مسائل نیز آقای روحانی همین رویکرد را داشته‌اند. در حوزه سیاست خارجی اشراف خوبی دارند و همواره نظرات بسیار متینی ارایه کرده‌اند. در اجلاس‌های سالانه سفرای جمهوری اسلامی یکی از سخنرانان اصلی ایشان بودند و بهترین و پخته‌ترین سخنرانی‌ها را ارایه می‌دادند.
پیش‌بینی‌تان از انتخابات پیش‌رو چیست؟ فکر می‌کنید بتوانند مجددا رای بگیرند؟
البته پیش‌بینی‌ها در این زمینه دشوار است ولی به اعتقاد من ایشان پیروز انتخابات خواهند بود.
راه پیش روی ایشان در دولت بعدی را چگونه می‌بینید؟ سخت‌تر یا آسان‌تر؟
سخت‌تر نمی‌شود. به نظر من در سال‌های آینده عموما وضع اقتصادی کشور بهتر خواهد شد و فعالیت‌هایی که برای رونق اقتصادی و راه‌اندازی واحد‌های صنعتی آغاز شده است به نتیجه می‌رسد. هنوز فعالیت‌های دولت در سطح عامه مردم چندان محسوس نیست و تصمیماتی که دولت در حوزه‌های مختلف گرفته است در چارچوب آمار و ارقام باقی مانده است. شما تورم را می‌بینید که از ٤٠ درصد به حدود ٨ درصد می‌رسد اما خیلی از مردم این کاهش را احساس نمی‌کنند. بزرگ‌ترین مشکل کشور بیکاری است که در طول این سه سال با توجه به شرایط مختلفی که وجود داشته است اقدامات دولت برای عموم مردم ملموس نبوده است اما به تدریج و تا پایان این دولت آثار خودش را نشان خواهد داد. برای من روشن است که آقای روحانی در دور بعدی رای خوبی خواهند داشت گرچه تخریب‌ها خیلی شدید خواهد بود.
نکته دیگری که من دوست داشتم واکنش شما در مورد آن را بدانم برخی اتهاماتی بود که به شما وارد کردند و آن را دلیل استعفای‌تان از دولت مطرح کردند.
این هم در راستای تخریب دولت آقای روحانی است. متاسفانه این اتهامات از طرف برخی از اشخاص و نهادهای شناخته شده مطرح می‌شود که ضدیت آنان با دولت محرز است. خودشان را هم خیلی ارزشی می‌دانند. باید به حال کشور تاسف خورد که در جمهوری اسلامی برخی از نهادها و افرادکارشان به جایی رسیده است که برای دستیابی به هدف که تخریب دولت آقای روحانی است، به هر وسیله نامشروعی متوسل می‌شوند. من فکر می‌کنم که اینها یا آگاهانه یا ناآگاهانه در حال اجرای نقشه‌های دشمنان ایران هستند. ما اگر واقعا به دنبال شناخت نفوذی‌ها هستیم خیلی کار دشواری نیست. بزرگ‌ترین نفوذی‌ها امروز کسانی هستند که اعتماد مردم را از مسوولان نظام سلب می‌کنند و تلاش دارند عده‌ای را به بهانه‌های سیاسی طرد کنند، عده‌ای را به فساد اقتصادی متهم کنند و به اصطلاح افشاگری کنند و برخی را هم با انگ زدن‌های اخلاقی از صحنه سیاسی کنار بزنند. نتیجه این می‌شود که اعتماد عمومی نسبت به همه مسوولان نظام سلب خواهد شد. کشور ما دشمنان زیادی دارد و هر زمان ممکن است مورد هجوم دشمن خارجی قرار بگیرد یا اینکه در داخل با بحران‌های اجتماعی و سیاسی مواجه شود، در این شرایط چه کسانی می‌توانند مردم را برای مقابله با دشمن خارجی یا بحران‌های داخلی بسیج و هدایت کنند؟ کسانی که مورد اعتماد مردم باشند. وقتی اعتماد مردم را از همه مسوولان سلب کنند معنایش این است که در آن شرایط باید تسلیم شویم و این بالاترین خیانت به کشور است. لذا تنها در مطبوعات و رسانه‌ها دنبال نفوذی نگردیم. مشخص است که نفوذی‌ها کسانی هستند که امروز در حال از بین بردن اعتماد عمومی نسبت به مسوولان نظام هستند که با ایراد اتهامات ناروا به افراد سعی می‌کنند که آنها را بدنام و از صحنه سیاسی خارج کنند، تنها به این دلیل که می‌خواهند خودشان به قدرت برسند. واقعا باید به خدا پناه برد.
قصد ندارید که از این اتهام‌زنندگان شکایت‌کنید؟
نه. من یک خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله شهید بهشتی دارم. من سالیان دراز با ایشان محشور بودم. درسال‌های ٥٨ که ایشان عضو شورای انقلاب بودند مورد اتهامات زیادی قرار می‌گرفتند. حتی برخی از دوستان ناآگاه و نادان ایشان را مورد حمله قرار می‌دادند. ایشان اما در برابر همه این اتهامات سکوت می‌کرد. خیلی از دوستان به ایشان اعتراض می‌کردند که چرا از خودتان دفاع نمی‌کنید. ایشان در پاسخ به این آیه شریفه استناد می‌کرد که «ان‌الله یدافع عن الذین آمنوا» یعنی خداوند وعده داده که از مومنان دفاع کند. بنابراین خدا خودش دفاع می‌کند. وشما ملاحظه کنید وقتی ایشان شهید شد، چگونه مظلومیت ایشان بر همه روشن شد و بدخواهانش به چه سرنوشتی مبتلا شدند. امروزشما کسی را نمی‌یابید که به شخصیت والای شهید بهشتی ایرادی بگیرد. همه‌چیز آشکار شده و احساس می‌شود که واقعا خداوند از ایشان دفاع کرد. همان زمان شهید بهشتی به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی هم گفته بودند که آسیاب به نوبت ! نوبت آقای هاشمی هم شد.
سوال آخرم نه از علی جنتی وزیر ارشاد است و نه از علی جنتی که سمت‌های متعددی را در این کشور تجربه کرده است. سوالم از علی جنتی مبارز انقلاب است. در تمام سال‌هایی که برای انقلاب اسلامی مبارزه می‌کردید چنین پیش‌بینی داشتید که به اینجا برسیم؟
اصلا فکر اینکه انقلاب به این زودی به ثمر برسد را در ذهن نداشتم. فکر می‌کردم که مبارزات به نتیجه می‌رسد اما نمی‌دانستیم که در دوره امام به نتیجه می‌رسد یا بعد از امام؟ و اینکه می‌شود حکومتی را به عنوان جمهوری اسلامی پایه‌گذاری کنیم یا نه؟
این بد اخلاقی‌ها را چطور؟
البته این را هم پیش‌بینی نمی‌کردم به این حد از سقوط اخلاقی برسیم. این خطر بسیار بزرگی است که جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند. ممکن است جامعه‌ای دچار فقر باشد ولی اگر دچار فقر فرهنگی شد و در سطوح بالای جامعه دچار سقوط اخلاقی شد دیگر نمی‌توان جلوی آن را گرفت چراکه الناس علی دین ملوکهم. مردم تابع سران‌شان هستند و اگر ببینند برخی از پیشقراولان دچار انحراف شده‌اند آنها هم راه دیگری را پیش می‌گیرند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا