تبديل پيروزی نظامی به سياسی | عباس عبدی
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد نوشت:
ترور عجيب سفير روسيه در تركيه نشان داد كه اوضاع منطقه ناپايدارتر از آن است كه تصور ميشود، و به قول معروف اوضاع به مويي بند است! و فردا را نميتوان پيشبيني كرد، چه رسد به آيندهاي كه به كلي نامعلوم است. اين بحرانها از پي حمله آمريكا به عراق رخ داد، هرچند ظرفيت آن در داخل منطقه وجود داشت، ولي اين حمله و سقوط يك رژيم به دست نيروي بيگانه از منطقه، موجب فعال شدن مجموعه ظرفيتهاي خشونتآميز شد.
متأسفانه حكومت تركيه در موجهه با اوضاع منطقه برخورد مسئولانهاي نداشته است. از همان زمان كه گمان ميكرد در زمان كوتاهي حكومت اسد را در سوريه يكسره ميكند، و اردوغان خود را در سطح رهبر منطقه و حتي جهان اسلام معرفي خواهد كرد، مرتكب اشتباه شد. تا آن زمان كه هواپيماي روسي را سرنگون كرد و عليرغم قدرتنمايي اوليه، وقتي كه ديد سنبه طرف پرزور است، عذرخواهي نمود. همچنین تا بعد كه تبعات حمايت از گروههاي جهادي و سلفي، گريبان خودش را گرفت و با انواع و اقسام بمبگذاري امنيت تركيه را از ميان بردند. كودتاي تركيه نيز ضربه بعدي بود كه گمان ميرفت پس از این کودتا اردوغان تجديدنظري اساسي در سياست منطقهاي خود كند. تركيه اكنون با كاهش 20 درصدي در ارزش لير تركيه و توقف رشد اقتصادي و گردشگري مواجه شده است. ولي همه اين اقدامات يكسو، ترور اخير اثرات مخربتري بر این کشور خواهد داشت. زيرا اين واقعه نشان داد كه تروريسم براي تركيه نه يك پدیده بيروني و فرامرزی كه برعكس يك پديده كاملاً دروني است. به طوري كه در نيروي پليس آنجا هم لانه كرده اس.، نيروي پليسي كه هزاران نفر از اعضايش پس از كودتاي تابستان اخراج شدند. حالا معلوم ميشود كه حتی دیگر اقدامات تروريستي و بمبگذاريها ميتواند با همراهي يا سكوت نيروي پليس انجام شده باشد. در واقع اين ترور كليت نظام اداري و سياسي تركيه را مورد سوال قرار داد. پس از اين ترور اوضاع اقتصادي اين كشور بدتر هم خواهد شد زيرا گردشگري به حداقل ممكن خواهد رسيد، چرا كه تروريسم در نيروي حافظ امنيت گردشگران رخنه كرده است. اينكه آن فرد از طرفداران گولن بوده يا نبوده، هيچ تغييري در اصل ماجرا نميدهد.
اشتباه تركيه از آنجا ناشي شد كه تفاوت موقعيت خود را با عربستان و قطر مورد توجه قرار نداد. آنها كشورهايي بودند كه دور از ميدان سوريه قرار داشتند و عوارض اين جنگ گريبان آنان را نميگرفت. به علاوه آنها دو كشور نفتي هستند كه نيازي به درآمدهاي جاري مثل گردشگري ندارند، و به لحاظ منابع ارزي در موقعيت خوبي هستند، در حالي كه تركيه نميتوانست وارد معادلات و مجادلاتي شود كه اقتصاد آن كشور را در معرض شوك قرار دهد.
آنچه كه در جريان اين ماجرا مهمتر است، وضعيت خطير سوريه است و اينكه بروز هر اتفاقي در آن کشور محتمل است و ميتوان شعلههاي بحران را در داخل اين كشور و نیز مناطق ديگر شعلهورتر كند. واقعيت اين است كه سوريه راهحل نظامي به معناي حذف كامل يك طرف ندارد. نه دولت سوريه قادر است تا ابد بجنگد، و نه مخالفانش قادر هستند كه كار آن را يكسره كنند. ولي فرسايشي شدن اين جنگ نه فقط به اضمحلال بیش از پیش كشور و ملت سوريه ميانجامد، بلكه ظرفيت آن را دارد كه اوضاع منطقه را بحرانيتر كند. بنابراين موفقيت نظامی دولت سوريه در حلب، بهترين فرصت است كه يك طرح جامع صلح روي ميز مذاكرات گذاشته شود. فراموش نكنيم كه ورود مستقيم روسيه در بحران سوريه اين حسن را دارد كه طرفهاي درگير ماجرا، اعضاي اصلی شوراي امنيت هستند و ميتوانند توافقاتي را سامان دهند و ساير كشورهاي درگير در ماجرا كه قدرت حل منازعه ندارند را تابع تصميمات خود نمايند. ارايه يك طرح سياسي از جانب اسد و متحدانش نه تنها فشارها را عليه آنان در قضاياي حلب خنثي ميكند، بلكه توپ را به زمين مخالفان رژيم خواهد انداخت. در چنين جنگهايي اگر پيروزي نظامي تبديل به يك پيروزي سياسي نشود، بدون ترديد و با گذشت زمان به شكست تبديل خواهد شد. تجربهای که در جنگ ایران و پس از فتح خرمشهر به دست آوردهایم.
يك نكته مهم را فراموش نكنيم. فارغ از اينكه واقعيت ماجراي سوريه چيست و چه نيروهايي در برابر حكومت سوريه قد علم كردند و كدام رژيمهاي مرتجع عربي آتشبيار اين معركه هستند، آنچه كه در اذهان مسلمانان جهان مطرح و تا حدود زیادی با اقبال مواجه شده، این جنگ را نوعی جنگ فرقهاي معرفی کردهاند. بخشي از دشمنان ايران سعي كردند كه جنگ ايران و عراق را جنگ عرب و فارس جا بزنند كه شكست خوردند. يك علت مهم اين شكست سياستهاي برخي از حكومتهاي عربي بويژه سوريه و در مرحله بعد ليبي بود كه اين صفبندي را شكستند و از اين نظر ايران بايد از آن مواضع خوشحال باشد. ولي اتفاقات سوريه فراتر از عرب و فارس تعبير ميشود و به نفع ايران نيست كه اين وضع ادامه يابد. كافي است كه خطر سلفيها از روي سوريه دفع شود، و همه نيروها به تفاهمي ملي برسند. همین حد براي ايران كفايت ميكند. ايران ميتواند پيشگام چنين ايدهاي باشد.
انتهای پیام