ابتدا درک کنید، دوم حد نگه دارید، سوم پاسخ دهید | علی نیلی
علی نیلی، دبیر سرویس اقتصادی انصاف نیوز: علیاصغر شفیعیان در یادداشتی با موضوع انتخابات آتی مجلس، استدلالهایی را رد و استدلالهایی را مطرح کرده است. من در این یادداشت در مقام دفاع یا رد استدلالهای او نیستم و طبیعتا با برخی همدل و با برخی ناهمراهم اما در عجبم از برخی واکنشها؛ شتابزده و توهینآمیز و اجازه دهید بگویم تا حدی عقدهگشایانه.
دوست عزیز و همکار سابق؛ اینجا بر خلاف تحریریه عرصه پرچانگی و خودبزرگنمایی نیست؛ کسی استدلال آورده که به این دلیل و آن دلیل، منافع شرکت در انتخابات را بیش از مضارش میداند. چه شده که اینهمه عصبانی شدهاید و عنان قلم از کف دادهاید؟ پرچم حزب باد گیجاگیج گاه اینطرف را نشان میدهد و گاه آنطرف را و از نداشتن پاسخ چه کنیم اینهمه برآشفتهاید؟
برای فحش دادن چنان عجله داشتهاید که اصل حرف را هم درک نکردهاید و بدیهیات را هم زیرسوال بردهاید که چه را ثابت کنید؟ راههای دیگری هم وجود داشت که ترکیب بزرگنمایی شده «ما رسانهایها» را در چشم مخاطب نداشتهتان کنید و ندای «من هم بازی» سر دهید.
حرف شفیعیان که روشن است و جسارت آن را داشته که مکنونات قبلیاش را قلمی کند. ایکاش شما هم این جسارت را داشتید که حرف اصلیتان را بزنید و تبعاتش را بپذیرید.
این هم پدیده بس عجیبی است که عدهای چنان تیغ نقد گذشته را در دست تکان میدهند و حریف میطلبند که انگار تا همین روز قبل، ساکن نه این سرزمین، که سوئیس بودهاند و از هیچ امکانی در هیچ جایی بهره نبردهاند اما دقیقتر که میشوی میبینی از طرح ترافیک تا بلیت جشنواره فیلم فجر را حق مسلم خود میدانند یا میدانستهاند و از سال پیش، ناگهان متوجه کراهت رانت شدهاند! چه بسیار گرهها که از کارشان با گزاره «من خبرنگار…» باز شده و باز دم از حریت میزنند و منظورشان این است که چرا فلانی رسانه مستقل خودش را دارد و من ندارم.
دوست دیگری با مقایسه دو نظام پیش و پس از بهمن 1357، فرموده از جمهوری اسلامی عبور کرده است؛ سلمنا. مانند عبورکنندگان از رژیم پهلوی عمل کنید؛ از بخش دولتی و عمومی حقوق و مزایا نگیرید، مالیات نپردازید و در یک کلام هیچ عملی که مشروعیتبخشی به نظام حاضر تلقی شود انجام ندهید.
نمیشود که فقط در بزنگاه انتخابات عملیات «مشروعیتزدایی» را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهید و از فردای انتخابات چون شهروندی مطیع، به کار و بار خویش مشغول باشید. آنگونه که معلوم است در فاز مبارزهاید و از براندازی ابایی که ندارید هیچ، آن را مفید و سازنده میدانید. بسیار خوب؛ به لوازم مبارزه پایبند باشید و تمامعیار بستیزید.
اصل حرفم گم نشود؛ باز هم تاکید میکنم که این نوشته له یا علیه گزاره شرکت در انتخابات دوره دوازدهم مجلس نیست. میگویم برای مخالفت و موافقت، باید استدلال کرد و برهان آورد. با توهین و تحقیر، نه آنسو کوچک میشود و نه اینسو بزرگ. شعار دادن و آرزو فروشی هم با هیچ متر و معیاری، نه دانش سیاسی محسوب میشود و نه اکت سیاسی.
میشود قصورها و تقصیرهای اصلاحطلبان و تحولخواهان را فهرست کرد و دریافت که سهمشان از این اوضاع چیست؟ آنگاه مرور کرد که چه کسانی، در چه جریاناتی و با چه سازوکاری مکنونات قلبی و منافع شخصیشان را به نام کل جریان فاکتور کردند و امروز هم طلبکار دیگراناند.
میگویید راهبرد کاندیدای استیجاری در سالهای 92 و 94 اشتباه بود؛ سلمنا. اما آیا دوستانی که به غایت در آن 8 سال منتفع شدند هم همین حرف را میزنند؟ حاضرند عایدی پروژهها و حقالمشاورهها و حقالجلسههای دریافتی را بازگردانند؟ دوستان منتفع در کدام جریان سیاسی دستهبندی میشوند؟ آیا برای ایشان هم سوال است که روحانی چه گلی بر سرمان زده یا این فقط پرسش بدنه برکنارمانده است؟ بهفرض توقف تمام محدودیتها، اساسا کاندیدای خُلص تحولخواهان کیست که سهمی از وضعیت کنونی ندارد و 45 سال منزه از هم ایراد و اشکالی بوده است!؟ میبینید؛ همهمان سوار یک کشتی هستیم و شمایان هم قبل از جدا کردن سفرهتان، باید به طوماری از سوالات پاسخ دهید و آنگاه «عبور» کنید.
بگذریم؛ تا ساعتی پیش از پایان انتخابات آتی میشود در رد یا تایید شرکت در انتخابات قلمفرسایی کرد و استدلال آورد و حرف زد و یار کشید اما نه در پاسخ به شفیعیان، در قبال هر استدلالی که صغرا کبرایش درست است، اول مفهوم و منظور گوینده را درک کنید، دوم حد خود را بدانید و حد دیگران را نگه دارید و آنگاه پاسخ دهید. دقت بفرمایید که پاسخ، حداقل مسئولیتی اخلاقی بر شما بار میکند که به لوازم آنچه گفتهاید پایبند باشید. اینگونه در آینده حداقل خجالتزده مواضع گذشته خود نخواهید بود و مجبور نیستید بادهای سرگردان افتاده به پرچم حزب تان را بهانه کنید!
انتهای پیام
نویسنده محترم حرف خانم مجری رو به زبان دیگری بیان کردن، اگه در انتخابات شرکت نمیکنید جمع کنید برید، از کار و حقوق اجتماعی هم محرومشون کردین.
فقط به یک سوال پاسخ دهید لطفآ : رای دادن رو مطابق قانون اساسی حق شهروندان میدونید یا مطابق روایت فعلی و مرسوم تریبونها وظیفه ی شهروندان؟؟؟
کجای قانون اومده که شهروندان کار و حقوقشون در قبال شرکت در انتخابات و از منظر شما تایید نظام برقرار میشه؟