جشنواره فجر، بنگاه اختلاس های قانونی!
لقمان مداین، منتقد سینما، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «جشنواره فجر، بنگاه اختلاس های قانونی!» نوشت:
عادت دارم نظرم را بهطور مستقل از جشنواره برای “ترین ها” بیان کنم اما بگذارید ابتدا حرف هایم را بگویم که در دلم نماند.
همان ابتدا که نام استاد بزرگ حوزه نقد جناب محمدتقی فهیم را در میان هیات انتخاب ندیدم می دانستم با چه جشنواره ای مواجه هستیم.
عوامل زیادی را دیدم که در گوشی می گفتند آقا کجای کاری؟ همین تعداد درخواست دادند! همین تعداد تایید شدند! جوایز هم از پیش مشخص شده! اما حرف بود من که نمی دانستم!
می آمدند و می گفتند آقا شما حرف تان شنیده می شود کاش بروید و بگویید که چقدر با عناوین مختلف برای خود فاکتورهای سرسام آور می بندند! گفتم یعنی چه؟ می گفت یعنی جشنواره فجر، بنگاه اختلاس های قانونی است، بودجه می گیرند برای اثری فاخر اما مزخرف می سازند و مابقی پول را به جیب می زنند، حال چطور باید ثابت شود فاخر بوده تا به مشکل نخورند و سال بعد هم بیشتر بگیرند؟ با رانتی قوی به جشنواره می آیند و جایزه می برند، هرچند کاندیدا هم بشوند کافی است، حالا فهمیدید؟ و من مات و مبهوت از آنچه می شنوم هستم!
زمان می گذرد، فردی را می بینم که با همسرش آمده، او را می شناسم، برنامه تلویزیونی دارد، سال گذشته وقتی به او گفتم چرا به فلان فیلم تریبون نمی دهی تا حرف بزند گفت در خط نظام نیست! اما او نیز حالا منتقد روند جشنواره است، پس لبخند می زنم.
افخمی را زیاد دیدم، نه مستقیم که میان جمعیت بود، اطرافیانم می گفتند برای صبح اعدام که پادکستی تصویری بوده و تدوینش را پسرش انجام داده ده میلیارد گرفته، گفتم سند دارید؟ گفتند خودش در نشست خبری گفته و به تمسخر نیز قبلا بیان کرده فرزندم مدرسه بین المللی می رود و خرج دارد، چه بگویم انسان حیران می ماند، آقای افخمی تایید می کنید؟
از سالن سینما بیرون می آمدم که حراست سالن با حالی خسته بند دلش باز شد، حرف های زیادی زد، یکجا گفت دبیر جشنواره به بچه های ما گفته ردیف بالای بالا یعنی ردیف بالای عوامل آثار را که مقابل پرده است برای ما خالی نگه دارید شاید خواستم بیایم و فیلم ببینم، می گفت مگر شاهنشاه است که یک ردیف مجزا می خواهد؟ تعجب من تمامی ندارد! آیا درست است؟ سوالاتی در ذهنم می آید و می رود که چرا او به طبقه بالا نرفته تا از لژ اختصاصی تماشا کند؟ چرا آن روز در وسط سالن نشست و فیلم دید؟ نمی دانم!
یکی از اهالی رسانه می آید می گوید فهمیدی چه شد؟ قبل از جشنواره نقدی کار کردیم علیه روند جاری این دورهمی و ناگهان موقع صدور کارت زنگ زدند که سهمیه شما نصف شده، می پرسم پس چطور آمدید می گوید با مصیبت!
نمی دانم! من که تندترین نقدها را بیان کردم و جز احترام چیزی ندیدم، یعنی کسی بابت نقدهایم مزاحمتی ایجاد نکرد، شاید اصلا نقدهایت را نخواندند!
عزیز دیگری از عوامل به سراغم می آید، گله دارد که چرا به صدای فیلماش نقد گرفتم، می گفت سالن صدایش خراب است، پاسخ دادم پس چرا برای فیلم های دیگر اینطور نبود؟ پاسخی نداشت!
ایستاده بودم که خانمی شالش افتاد و تا خواست درستش کند سه نفر از پشتش رد شدند، یک نفر با عتاب گفت بی حجابی نداریما! درستش کن، دختر با نفرت نگاهشان می کرد، دو نفر دیگر به آن یکی گفتند چکارش داری؟ به تو چه؟!
عزیز دیگری آمد، می گفت ردپای نیمی از کارگردانان امسال به دبیر جشنواره بر می گردد مثل قلب رقه که دارند سریال مشترک کار می کنند، یا می گفت فریب بازی حواشی فیلم بی بدن با دبیر جشنواره را نخور، قهرمان و ضد قهرمان ساختند تا پیشروی کنند، گفتم چطور؟ می گفت امینی با دانشی هر دو موسسه آوینی بودند و رشد کردند، یکی شده مظلوم و قهرمان دیگری هم ظالم و ضد قهرمان، همین باعث شده تا جلب توجه کنند، مثل وقتی که یک قلم فروش عمدا گناه فرشته را کوبید چون برای رفیقش بود و می دانست اگر بکوبد برای او تبلیغ کرده و مخاطب پیدا می کند، یک جورهایی تبلیغ کرد، واقعا مانده ام! اینجا چه کسی راست می گوید؟
روز آخر می رسد، در برنامه زدند سانس آخر نتایج اعلام می شود، اما خبری نیست، همه می پرسند اما جوابی نیست، ساعت ها می گذرند و بعد اسامی فیلم های کاندیدا شده و داوران اعلام می شود، همه بهت زده می نگرند! تلفن زنگ می خورد عزیزی پشت تلفن می گوید شایعه شده دیشب نگفتند تا فضای جشنواره به هم نریزد!
چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با وضعیتی اسفناک به پایان رسید، هرچه می نگریستی تلخ بود و تلخ، سوال جدی این بود که آیا داوران هر 33 فیلم را در عرض چند ساعت تماشا کردند؟ یعنی همان فاجعه روز اول تکرار شد که هیات انتخاب فیلم ها را ندیده به جشنواره فرستاده بودند و باعث شدند فیلمسازانی که اصلا قرار نبود در رقابت باشند به اجبار وارد گردونه شوند و مورد قضاوت نابجا قرار گیرند، خیلی از آثار آماده نبودند، تدوین و صدای مشکل دارشان را می دیدی، از سانس اکران می گذشت و هارد تازه رسیده در حال رندرگیری بود، اگر با فیلمسازی مشکل داشتند راس ساعت اثر را پخش می کردند و برایشان اهمیتی نداشت که انبوه جمعیت در صف ایستاده بیست دقیقه با تاخیر فیلم را خواهند دید و زمانی هم که مسئولین جشنواره می خواستند فوتبال را از پرده سینما ببینند یک سانس را خودسرانه کنسل می کردند تا بازی پخش شود.
تعدادی فیلم با تم نقد جدی سیاسی بود که نمی دانستم چه شده اینها مجوز گرفتند! بعدا شنیدم در اواخر دولت آقای روحانی بودجه گرفتند که ساخته شود و دیگر کار از کار گذشته بود.
تازه روز آخر است و شهرداری بنرهایی در شهر نصب کرده، عزیزی می گفت فکر کنم شهردار یا شاید هم وزیر نقد اخیرت را خوانده که نصفهشبی بنر نصب کردند! گفتم دلت را خوش نکن گره جای دیگری باز شده!
امسال پوشش رسانه ای بهتر بود، غرفه های زیادی محیا شده بود تا اهالی رسانه مستقر شوند اما جا تنگ بود و فضا کوچک و همه گله مند بودند که جا نیست! ولی من که پارسال را دیده بودم می دانستم شرایط بهتر شده و کمبود جا بخاطر افزایش رسانه هاست، نشست های خبری سوت و کور بود، بخشی بخاطر کمبود وقت و بخشی هم بخاطر کیفیت پایین آثار، یک ساعت بین دو فیلم وقت بود تا قبل از تمام شدن نوشیدنی یا شام خودت را برسانی، اگر اهل نماز بودی که سختتر؛ پس زمانی برای حضور در نشست نبود.
نقدهای مجری نشست آقای مقدسیان را دنبال می کردم، زاویه دیدش را می پسندم، اشتراک دیدگاه داریم، او صبورتر است و جملاتش تلطیف شده تا به کسی بر نخورد اما من اینطور نیستم خطایی ببینم فریاد می زنم، با این حال رویکردشان در نشست ها این بود که حرمت مهمان حفظ شود و سوالاتی کلی بپرسند و تا به فتوکال برسند اما در نقد تلویزیونی نکاتش را با دقت بیان می کرد و حرفش را می زد که تحسین برانگیز و حرفه ای بود.
آقای شهیدی فر مجری اختتامیه را چند نوبت دیدم، عموما در اکران آثار حضور داشت، صدا و سیما خواست از او مصاحبه زوری بگیرد که هرچه کردند تن نداد، محترمانه عذرخواهی کرد اما آنها به شدت ناراحت شده بودند.
این جشنواره تمام شد و ما از روز اول ضعف هایش را گفتیم بلکه اصلاح شود، البته مسئولینش گفتند مدیریت این رویداد کار سختی است و من هم می پذیرم، اما به عنوان کسی که کاروان هزار نفره به عراق برده می دانم این وضع رسیدگی نبود، به عنوان کسی که ده ها همایش های فرهنگی برگزار کرده می دانم این نظم یک جشنواره نبود، به عنوان کسی که دوران اساتید سابق را درک کرده می دانم این استاندارد یک فستیوال نبود، اینها را می گویم که بدانید کار اجرایی کردیم و سخن می گوییم!
امیدوارم جناب وزیر اگر سر سوزنی به بیت المال حساس است ورود جدی کند تا ریشه فساد خشک شود. بدانند که از زمین خوردن آنها خوشحال نمی شویم و اگر نقد می کنیم برای این است که استانداردهایشان را افزایش دهند، دقت و ظرافت به خرج دهند، فکر می کنم دو سال کافی باشد تا مشخص شود سبک مدیریت مدیری موفق بوده یا خیر!
از دید من که تمام فیلم ها را بی طرفانه به تماشا نشستم و جهت دار نبودم، با صراحت می گویم که فیلم های جشنواره از بهترین تا بدترین به شرح ذیل است:
- احمد 2. صبحانه با زرافه ها 3. تمساح خونی 4. ببعی قهرمان 5. پرویزخان 6. باغ کیانوش 7. آبی روشن 8. بی بدن 9. قلب رقه 10. آسمان غرب 11. مجنون 12. رویا شهر 13. آپاراتچی 14. شه سوار 15. آغوش باز 16. نوروز 17. تابستان همان سال 18. نبودنت 19. نپتون 20. معجزه پروین 21. شمشیر و اندوه 22. پرواز 175 23. میرو 24. ظاهر 25. شکار حلزون 26. دو روز دیرتر 27. بهشت تبهکاران 28. ساعت جادویی 29. دست ناپیدا 30. صبح اعدام 31. دروغ های زیبا 32. شور عاشقی 33. ملکه آلیشون
و در بخش جوایز:
بهترین فیلم ملی “احمد” بود، بهترین فیلم جشنواره “بی بدن”، بهترین فیلم پویانمایی “ببعی قهرمان”، بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه “سروش صحت” برای فیلم صبحانه با زرافه ها، بهترین کارگردان فیلم اولی “جواد عزتی” برای فیلم تمساح خونی، بهترین بازیگر نقش اول مرد ” ارسطو خوش رزم” برای فیلم صبح اعدام، بهترین بازیگر نقش اول زن “الناز شاکردوست” برای فیلم بی بدن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن “آیدا ماهیانی” برای فیلم نپتون و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد “امین میری” برای فیلم نپتون، بهترین موسیقی “مسعود سخاوت دوست” برای فیلم احمد، بهترین تدوین “عماد خدابخش” برای فیلم تمساح خونی، بهترین طراحی لباس “نیاز حمیدی” برای فیلم احمد، بهترین طراحی صحنه “محمدرضا شجاعی” برای فیلم احمد، بهترین چهره پردازی”مرتضی کهزادی” برای فیلم احمد، بهترین جلوه های بصری “محمد برادران” برای فیلم احمد، بهترین جلوه های ویژه میدانی “ایمان کرمیان” برای فیلم آسمان غرب، بهترین تصویربرداری “هاشم مرادی” برای فیلم احمد و بهترین طراحی پوستر”عرفان بهکار مهربانی” برای فیلم نوروز بود.
در بخش دیپلم های افتخار، بهترین کارگردان فیلم اولی “رضا کشاورز” برای فیلم باغ کیانوش، بهترین بازیگر نقش اول مرد “سعید پورصمیمی” برای فیلم پرویزخان، بهترین بازیگر نقش اول زن “فرناز زوفا” برای فیلم شکار حلزون، بهترین بازیگران نقش مکمل مرد “عباس جمشیدی فر” برای فیلم تمساح خونی، “بهزاد خلج” برای فیلم مجنون و “مهیار شاپوری” برای فیلم احمد، بهترین بازیگران نقش مکمل زن “آرزو تاج نیا” برای فیلم میرو، “ملیکا شریفی نیا” برای فیلم معجزه پروین و “گلاره عباسی” برای فیلم بی بدن و بهترین بازیگر خردسال نیز “رایان سرلک” برای فیلم تابستان همان سال بود.
اگر به جای دست اندرکاران جشنواره فجر بودم، بخش مهمی به نام جایزه بهترین اسطوره سینمایی را طراحی می کردم و چیزی والاتر از سیمرغ برایش در نظر می گرفتم و با اهدای آن به استاد نصیریان به جشنواره اعتبار می بخشیدم تا سنگ بنای خوبی برای سال های بعد باشد.
استاد نصیریان با خودفکنی بزرگی که امسال نیز در فیلم “نوروز” داشتند، استعداد خود را در بالاترین حد ممکن به نمایش گذاشتند و برگ زرینی به کتاب کهن نقش آفرینی خودشان و سینمای ایران اضافه کردند.
ضمنا مظلوم ترین فیلم جشنواره “شکار حلزون” جناب محسن جسور بود که اصلا قرار نبود به رقابت جشنواره راه پیدا کنند و بنا بود در هنر و تجربه اکران شود که با حذف این بخش فیلم وارد رقابت های جشنواره ای شد که به طبع مورد قضاوت قرار گرفت، امیدوارم شاهد درخشش یکایک عوامل این فیلم در آثار آتی خود باشیم.
با این حال دفتر جشنواره امسال هم به پایان رسید، امیدوارم مسئولین عبرت کافی گرفته باشند و تمرین کنند دعای تحویل سال را درست بخوانند.
انتهای پیام
یه چند سالی است که با سایت وزین شما آشنا شدم بابت این مقالات افشاگرانه ممنون
از طرف یک جوان بدون تریبون
باز خوبه یکی صداش در اومد حرف زد بقیه که از ترس یه تیکه نون ساکت شدن
ضعیف ترین و بی کیفیت ترین جشنواره از ابتدای تاریخ جشنواره فیلم فجر
شما لطفاً اول یاد بگیر “مهیا” رو “محیا” ننویسی،بعد دم از نقد بزن. جامعه روشنفکرهای بیسواد پدر ما رو درآورد.
خود طرف نوشته مهیار تو میگی محیار!