خرید تور تابستان ایران بوم گردی

طعمه‌های طمع، این‌بار قربانی کوروش کمپانی

سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: ماجرای کوروش کمپانی فروشنده گوشی آیفون نیم‌بها، تازه‌ترین پرونده کلاهبرداری جمعی در کشور است. این گزارش نگاهی دارد به این ماجرا و ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی الگوی تکرارشونده افرادی که طعمه‌های طمع خویش می‌شوند.

کسانی که در شبکه اجتماعی اینستاگرم فعالیت می‌کنند در چند ماه اخیر حتما در اکسپلور یا به دعوت دنبال‌کنندگان خود، صفحه کوروش کمپانی را دیده بودند؛ صفحه‌ای که گوشی‌های آیفون 13 را به قیمت 20 میلیون تومان می‌فروخت و جمعی از سلبریتی‌ها را نیز میهمان کرده بود.

کوروش کمپانی چنین تبلیغ می‌کرد که خریدهای عمده انجام می‌دهد و به همین دلیل به قیمت غیر قابل رقابت 20 میلیون تومان دست یافته است. در ویدئویی از مدیرعامل این مجموعه، امیرحسین شریفیان هم چنین گفته می‌شد که با وجود حسادت‌ها و سنگ‌اندازی‌ها، به سبب دعای خیر خانواده‌ها و افرادی که به آرزوی‌شان رسیده‌اند و توانسته‌اند «گوشی خوب» دست بگیرند، این مجموعه روز به روز بزرگ‌تر و موفق‌تر شده است. می‌گوید «هدفم خدمت به جوون‌های مملکتم که بودجه خرید گوشی‌های گرون رو ندارن. این برای کسایی که می‌خوان گوشی گرون بفروشن درد داره.»

کوروش کمپانی هم از الگوی همیشگی پیروی کرد و موفق شد؛ نمایش چند نفر برنده، اعتمادسازی با تبلیغات پرحجم و بهره‌گیری از حضور گسترده سلبریتی‌ها در فروشگاه، سوارشدن بر تابع مطلوبیت افراد برای داشتن گوشی آیفون که ممنوعیت واردات و اوضاع اقتصادی کشور آن را به گوشی خاصی تبدیل کرده است و پنهان‌سازی منطق اقتصادی پشت بمباران محتواهای امیدبخش.

برای درک ابعاد تبلیغ و دلیل موفقیت کوروش کمپانی، همین کافی است که بدانیم صفحه فروشگاه در اینستاگرام بالغ بر 1 میلیون دنبال‌کننده داشت و چهره‌های گوناگون از الهام حمیدی و محسن افشانی گرفته تا اکبر عبدی و حسن ریوندی، از احمد ایران‌دوست تا سیدجواد هاشمی، از الهام پاوه‌نژاد تا رضا شفیعی‌جم، از مریم مومن گرفته تا علیرضا بیرانوند و چهره‌های دیگر به فروشگاه رفتند و از سلامت کار و کیفیت گوشی و قیمت ارزنده و خدمات قاب قبولش تجلیل کردند. هوش تخریبی طراح این عملیات فریب چنان زیاد بود که حتی از صادق بوقی، پدیده چند ماه پیش اینستاگرام فارسی بهره برد و او را هم به تبلیغ این برند واداشت.  

این الگویی تکرارشونده در تقریبا همه پرونده‌های کلاهبرداری جمعی است که در چند سال اخیر با سوءاستفاده از بستر وب توانسته افراد بیشتری را مورد اصابت قرار دهد. این هم از عجایب جامعه ایران است که با یک الگوی تقریبا تکراری، می‌توان به نام‌های گوناگون سرکیشه‌اش کرد؛ روزی با نام فروش خودرو، روزی با پرداخت وام بدون بهره، روزی با تخصیص مقادیر قابل توجهی رمزارز و روزی با فروش گوشی موبایل نیم‌بها.

چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد

در سال‌های اخیر، اقتصاددانان روی وجوه اخلاقی تورم تمرکز زیادی داشته‌اند و به نتایج شگفت، واقعیت‌هایی تلخ از جامعه انسانی رسیده‌اند.

در یک صورت‌بندی کلی گفته می‌شود تورم با ثروت‌زدایی از توده‌ها، آنان را از نظر ذهنی آماده می‌کند که برای حفظ طبقه خود دست به هر کاری بزنند. در واقع تورم تعداد زیادی از آحاد جامعه را به سود طبقه‌ای کوچک، فقیر می‌کند. این فقر ناخواسته و تحمیلی، که از ساختارهای رسمی سیاسی و اقتصادی نشات گرفته، عکس‌العمل انتقام‌گیری را در برخی برمی‌انگیزد و هر چه تورم درازدامن‌تر و طولانی‌مدت‌تر باشد، افراد بیشتری انگیزه انتقام از جامعه را پیدا می‌کنند.

از دیگر نکاتی که درباره تاثیرات اخلاقی تورم گفته می‌شود، دامن‌زدن به حس نااطمینانی در افراد است. آدم‌ها در ساخت اقتصادی تورم‌زده هیچ‌گاه نمی‌توانند از آینده خیال آسوده کنند و در نتیجه، انگاره زندگی در لحظه بسیار تقویت می‌شود. شما در این لحظه که می‌توانی باید به دست بیاوری، چون بعدتر معلوم نیست چنین موقعیت و فرصتی برایت فراهم آید. به موازات تقویت شرایط زیست در لحظه، اصول اخلاقی رنگ می‌بازد و افراد مستعد زیرپا گذاشتن معیارهای زندگی اخلاقی می‌شوند.

مژگان دامن‌کشان، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه آزاد در این‌باره به خبرنگار انصاف نیوز گفت: ساختارهای رسمی و غیررسمی دائما زندگی مرفه را به عنوان ارزش تبلیغ می‌کنند اما شرایط اقتصادی، دائما افراد بیشتری را از امکان زندگی مرفه دور می‌کند و بنابراین افراد به هر قیمتی می‌خواهند خود را در چارچوب معیارهای ارزشی جامعه یعنی ثروت تعریف کنند.

او ادامه داد: پرونده‌های کلاهبرداری جمعی، دو سمت دارد؛ قربانیان اغلب همانانی هستند که می‌خواهند از فرصت پدیدآمده برای بهره‌مند شدن استفاده کنند. ماشین ارزان یا گوشی ارزان یا وام بدون بهره بگیرند چون در شرایط عادی امکان دست یافتن به این امکانات را ندارند.

او سمت دیگر پرونده‌های کلاه‌برداری جمعی را طراحان و مجریان عملیات فریب خواند و افزود: این افراد هم به نوعی قربانی شرایط اقتصادی هستند چون می‌دانند در شرایط عادی و با کار سالم نمی‌توانند به آن‌چه تبلیغ می‌شود، یعنی رفاه برسند و بنابراین با شناسایی نقاط ضعف جامعه می‌خواهند میان‌بر بزنند.

عضو هیات علمی دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چرا افراد منطقی رفتار نمی‌کنند، گفت: تورم اصولا منطق را ضعیف می‌کند. وقتی شما هر ماه با مقدار معینی درآمد، مقدار کمتری از مایحتاج زندگی معمولی خود را به دست می‌آورید، جایی برای منطق باقی نمی‌ماند.

خانم دامن‌کشان ادامه داد: همه وارد این بازی می‌شوند چون پیش خود تصور می‌کنند که می‌توانند جزء آن چند برنده خوش‌شانس باشند. می‌خواهم بگویم اغلب ما می‌دانیم که مثلا فروش گوشی نیم‌بها غیرممکن است اما خودمان را گول می‌زنیم و قانع می‌کنیم که اگر بشود، چه می‌شود.

این استاد دانشگاه تعداد فزاینده پرونده‌های کلاهبرداری جمعی را طبیعی دانست و گفت: کیک اقتصاد ایران دائما کوچک‌تر و زندگی افراد دائما سخت‌تر می‌شود بنابراین هم تعداد کسانی که انگیزه کلاه‌برداری پیدا کرده‌اند بیشتر می‌شود و هم تعداد افرادی که دنبال فرصتی برای میان‌برزدن و ارتقا طبقه اقتصادی اجتماعی خود هستند، بیشتر می‌شود. تا زمانی که اقتصاد کشور به مسیر شکوفایی ناشی از رونق تولید و رونق تجارت بازنگردد، به اصطلاح در بر همین پاشنه می‌چرخد.

ریشه‌های فرهنگی؛ همه چیز را می‌شود با پول خرید

در همین 72 ساعت اخیری که تشت رسوایی کوروش کمپانی از بام افتاده است، واکنش‌های عجیب و غریبی را شاهد بوده‌ایم؛ بخش خبری 20و30 شبکه دو از متواری‌شدن مالک این مجموعه خبر می‌دهد با این شرح «شرکت کوروش کمپانی که با ادعای فروش موبایل آیفون 20 میلیونی نام خود را بر سر زبان‌ها انداخته بود، این روزها تعطیل شده…»

آقای افشانی ویدئویی پر کرده و به دفاع از خود پرداخته است. می‌گوید او مقصر نیست و فقط تبلیغ کرده است. خانم حمیدی اما عذرخواهی کرده. لشکری از تحلیل‌گران هم که اغلب و به طور اتفاقی صفحات فروش کالا و خدمات دارند، شروع کرده‌اند به سرزنش خریداران با این ترجیع‌بند که «هیچ ارزانی‌ای بی علت نیست.»

واقعیت این است که ماجرای کوروش کمپانی از وجود یک جریان قوی ولی ناپیدا در زیر پوست این جامعه خبر می‌دهد؛ این‌که هر روز و هر روز این انگاره که «همه چیز را می‌توان با پول خرید» تقویت می‌شود. خیلی از مال‌باختگان احتمالا خواسته‌اند تشخص اجتماعی را با دست‌گرفتن آیفون 13 بخرند.

از این منظر، آقای افشانی راست می‌گوید؛ او و بسیاری از دیگر چهره‌ها، در ازای پولی که گرفته‌اند تبلیغ کرده‌اند. چه بسا یکی از آیفون‌های 20 میلیونی نصیب‌شان شده باشد. وقتی مبنای مناسبات اجتماعی پول باشد، شما نمی‌توانید بازیگر را متهم کنید که چرا تبلیغ کرده است. کوروش کمپانی شهرت بازیگر یا هر چهره دیگری را برای دقایقی خریده و به بینندگانش فروخته؛ به همین سادگی.

این ماجرا را بگذارید کنار سخنان یک کاندیدای ردصلاحیت‌شده دوره دوازدهم مجلس که مدعی شده کسانی گفته‌اند با پرداخت چند میلیارد تومان احراز صلاحیتش را خواهند گرفت. این ادعا هنوز نه تایید شده و نه رد شده است اما به صرف وجودش، می‌توان نتیجه گرفت که انگاره «همه چیز را می‌شود با پول خرید» چقدر در جامعه ایران ریشه دوانده است.

در غیاب دولت یا هر نهاد ناظر دیگری   

اتفاقات عجیب در حکمرانی اقتصاد ایران کم نیست و وقتی ماجرای تخصیص 3 میلیارد دلار به چای دبش به سادگی نوشیدن یک لیوان آب به بایگانی رفت، شاید خیلی جا نداشته باشد که از کوروش کمپانی و شکل پیش‌روی‌اش سوال کنیم اما از آن‌جا که ماجرای اخیر در حوزه خرده‌فروشی تعریف می‌شود، عجیب است که هیچ‌کدام از سازمان‌های مرتبط به حجم مبادلات مالی کوروش کمپانی مشکوک نشده‌اند.

یعنی نه برای اداره اماکن فراجا سوال شده که این حجم مراجعه به فروشگاه چرا و با چه منطقی انجام می‌شود، نه برای بانک عامل و بانک مرکزی سوال بوده که چگونه چنین حجمی از واریزی به یک یا چند حساب با نام‌های مشترک واریز شده، نه برای اداره کل صمت سوال شده است که چه مقدار گوشی آیفون توسط یک فروشگاه سفارش‌گذاری شده است؟ اگر همه گوشی‌ها قاچاق بوده، چگونه چند ده نفری توانسته‌اند از این فروشگاه گوشی بگیرند و به عامل تبلیغ آن تبدیل شوند؟

دولت سیزدهم در ادعای شفافیت و فسادستیزی بر قله‌ها ایستاده است؛ کاش رئیس محترم جمهور که سابقه قاضی‌القضاتی هم دارند دستور دهند ماجرای آیفون شفاف‌سازی و روشن شود برندگان ممنوعیتش چه کسانی بوده‌اند، چه میزان قاچاق می‌شود، چه میزان قانونی وارد شده؟ این‌همه آیفون‌فروش واقعی و مجازی از کجا تغذیه می‌شوند و…

تبدیل‌کردن آیفون به یک گوشی خاص و دست‌نیافتنی را نمی‌توان در دامن‌زدن به تقاضا و زمینه‌سازی ظهور کوروش کمپانی نادیده گرفت.

ماجرای کوروش کمپانی از هر منظری، درس‌آموز است؛ از منظر اقتصادی، نشان‌دهنده آسیب‌پذیری‌های است که تورم در کیان اخلاقی جامعه پدید آورده است. از منظر اجتماعی، تضاد بین ارزش‌های جامعه یعنی زندگی مرفه و آن‌چه ساختار رسمی فراهم آورده یعنی ریاضت و تحمل آن پررنگ می‌شود. از منظر فرهنگی، پولی‌شدن همه مناسبات در جامعه را گوشزد می‌کند و از منظر سیاسی، ضعف سازمان‌های نظارتی را یادآور می‌شود.

الگوی تکرارشونده کلاهبرداری‌های جمعی نشانه آشکاری از بیماری‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ایران امروز است. آیا کسی به فکر علاج هم هست؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    . آیا کسی به فکر علاج هم هست؟
    زهی خیال باطل

  2. نمیدانم چرا وقتی چنین شرایط سود آوری پیشنهاد می شود شک نمی کنیم و حداقل از پلیس فتا سوال نمی کنیم الان مقصر کیست خودم یا دولت

    1. شک کردن در ابتدا وظیفه ی نیروهای امنیتی بود، کاش به جای پلمپ موقت این شرکت به خاطر بی حجابی یه نگاهی به اسناد و مجوزها و صورت های مالیشون مینداختند ببینند کاسه ای زیر نیمکاسه اش هست یا نه. اما اونا مهم نبود، همین که مشتری با روسری وارد شد براشون کافی بود.

  3. مرم طماع ایران چقدرم ادعای فرهنگ میکنیم طرف ۹۳ تا گوشی سفارش داده اانم تو بیمارستان

    1
    1
  4. مقصر اصلی اونایی هستند که سلیقه ی شخصی خود را حتی در خرید کالا به مردم تحمیل میکنند، کالای کره ای ممنوع، ایفون ممنوع… برای سلایق و علایق مردم پشیزی احترام قائل نیستند، و با این کارها بستر رو فراهم میکنند برای افراد شارلاتان تا با وعده ی فروش این اقلام جیب مردم رو بزنند و فرار کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا