ایمان خرافهآمیز و ایمان غیرخرافی
مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق در کانال تلگرامی خود نوشت:
ایمان خرافه آمیز
«وقتى که معنایى را که حضور مسیح براى شخص خاصّى دارد بررسى میکنم، چه بسا وسوسه شوم که این باور را خرافهآمیز بخوانم: «هیچ ضَررِ عظیمى نمىتواند به من برسد. او همیشه حضور دارد، اگرچه نه خودش دیده مىشود، و نه آوایش شنیده. امّا اگر کارد به استخوانم برسد، مداخله خواهد کرد تا بتوانم مصیبت را تحمّل کنم. (از این داستان خوشم مىآید که کوهنوردى، وقتى متوجه شد که طنابش به هنگام بالارفتن از یک قسمت پرشیب کوه دارد پاره مىشود، از شدّت استیصال، رو به آسمان فریاد زد: «آنجا کسى هست؟» صدایى جواب داد: «پسرم، من اینجا هستم. من همیشه با توام. بگذار طناب پاره شود. دستهاى فناناپذیر من زیر پاهاى توست.» کوهنورد مکثى کرد و سپس داد زد: «کس دیگرى آنجا هست؟»)
ایمان خرافه ناآمیز
چه اندک است وجه اشتراک این سخن با این گفته که «پروردگار عطا فرمود؛ پروردگار بازپسگرفته است. خجسته باد نام پروردگار.» از سوى دیگر، باور دینى مىتواند از کتاب ایوب (the Book of Job یکى از کتُب عهد عتیق که راجع به ایوب است و او را مردى معرّفى مىٰکند که: علىرغم درد و رنجهاى فراوانى که به او رسید، ایمانش را به خدا از کف نداد. موضوع اصلى این کتاب مسأله درد و رنج بیگناهان است.) فاصله بسیار داشته باشد و در عین حال، خرافه آمیز نباشد.»
دین در آینه ویتگنشتاین،دی.زد.فیلیپس، ترجمه مصطفی ملکیان
انتهای پیام