آیا تغییرات آبوهوایی علاج سرمایهداری است؟
بسیاری از کشورهای صنعتی در پاسخ به این پرسش که در مواجهه با تغییرات آبوهوایی چه کاری از دست ما ساخته است؟، از این بحث میکنند که میتوان بدون دستزدن به وضعیت فعلی به مقابلۀ با این مشکل پرداخت. آنچه ما لازم داریم، صرفاً تغییرات سیاستیِ هوشمندانه است. با این تغییرات فرصتهای جدید اشتغال ایجاد میشود و اقتصاد روندی رو به رشد دارد. اما نائومی کلاین در کتاب تحسینبرانگیزش٬ سرمایهداری در برابر آبوهوا٬ علیه این نظر استدلال کرده است.
سایت ترجمان خلاصه ای از کتاب «سرمایهداری علیه آب و هوا» را در سایت خود منتشر کرد که در پی میآید:
چه چیزی میتواند شکست جمعی ما را در مواجهه با تغییرات آبوهوایی توضیح دهد؟ چرا بهجای آنکه با مسئله بهدرستی مواجه شویم، همگی در حال بدتر کردن ماجراییم؟
این سؤالات هستۀ اصلی مباحث تأملبرانگیز و جنجالیِ نائومی کلاین در کتاب سرمایهداری در برابر آبوهوا: همه چیز تغییر میکند است. کلاین در اوایل کتاب، میپرسد «اشتباه ما در این موضوع چیست؟» پاسخش به این پرسش، برخلاف جهت رویکردی است که کشورهای بزرگ در پیش گرفتهاند.
بر اساس نظر این کشورها، تغییرات آبوهوایی، مشکلی است که میتوان بدون دستزدن به وضعیت فعلی به مقابلۀ با آن پرداخت. آنچه نیاز است، صرفاً تغییرات سیاستیِ هوشمندانه است. این تغییرات فرصتهای جدید اشتغال ایجاد میکند، اقتصاد به رشد خود ادامه میدهد و مردم آمریکا هم از نظر اقلیمی و مالی وضعیت بهتری خواهند داشت.
اما معضلِ تغییرات آبوهوایی نمیتواند در چارچوبِ وضعیت فعلی حل شود، زیرا درواقع این معضل محصول وضعیت فعلی است. کلاین مینویسد: «سیستم اقتصادی ما اکنون در حال جنگ با سیستم جهانی است». تنها امیدی که میتوان برای پیشگیری از گرمایشِ فاجعهآمیز جهان داشت، در اتخاذ تغییرات بنیادین سیاسی و اقتصادی نهفته است؛ و این موضوع به نظر کلاین میتواند خبر امیدوارکنندهای قلمداد شود. همچنان که بهدرستی اشاره میکند، انباشت دیاکسیدکربن در فضای اتمسفر بیانگر وجود شرایطی استثنائی است؛ شرایطی که هر چیزی را تغییر میدهد.
او در بخشی از کتابش مینویسد انبوهِ سرمایهگذاریهای جهانی برای پاسخگویی به تهدیدات ناشی از تغییرات آبوهوایی میتواند منجر به بازتوزیع منصفانۀ اراضی کشاورزی شود. اتفاقی که انتظار میرفت پس از استقلال از قوانین مستعمراتی و دیکتاتوری روی دهد؛ رویدادی که میتواند خانهها و مشاغلی را به همراه بیاورد که مارتین لوتر کینگ آرزو داشت؛ میتواند برای جوامع بومی شغلهای جدید و آب سالم فراهم کند؛ در نهایت میتواند برق و آب لولهکشی را به سرتاسر مناطق مسکونی در آفریقای جنوبی برساند. تغییرات آبوهوایی فرصتی برای ماست تا بتوانیم اشتباهات ویرانگر قبلی را اصلاح کنیم، این درواقع همان طرح ناتمام آزادی است.
اقتصاد ما بر اساس اطمینان به رشد دائمی و بیپایان ساخته شده است؛ اما رشد بیپایان اقتصادی با مسئله کاهش چشمگیر سطح آلایندهها ناسازگار است؛ تنها زمانی این امر ممکن است که اقتصاد جهانی در معرض سقوط آزاد قرار گیرد و در نتیجه سطح آلایندهها بیش از مقادیر حاشیهای با کاهش مواجه شود. کلاین استدلال میکند که آنچه مورد نیاز است، «عدم رشد مدیریتشده» است. مردم باید کمتر مصرف کنند، سودهای شرکتی باید کاهش یابد (و در برخی موارد به صفر) برسد و دولتها باید وارد طراحی برنامههای بلندمدتی شوند که همواره از سوی طرفداران بازار آزاد مورد نقد و عدم پذیرش قرار گرفته است.
به اعتقاد کلاین، این واقعیت که گروههای اصلی طرفدار محیط زیست همانند انکارکنندگان گرم شدن جهان، همچنان اصرار دارند برای مقابله با این بحران نیاز به تغییرات سیستماتیک وجود ندارد، تنها آنها را افرادی متقلّب نشان میدهد و به بدنام شدن آنها میانجامد. کلاین بحث خود را تا آنجا پیش میبرد که معتقد است جنبش محیط زیست، خودش کمی بیش از یک بازو (شاید بتوان گفت یک ستون) از صنعت سوخت فسیلی است.
تحلیل کلاین دربارۀ وخامت اوضاع این نتیجه را تداعی میکند که سرمایهداری در برابر آبوهوا اثر بدبینانهای است. اما در واقع اینگونه نیست، یا حداقل این کتاب بهدنبال ارایۀ این دیدگاهِ بدبینانه نیست. برعکس، این کتاب عمیقاً خوشبینانه است. کلاین نهتنها ادعا میکند روند انتشار آلایندهها میتواند به موقع معکوس شود، بلکه میگوید حتی برخی نتایج ناخوشایند دیگر نیز که در جوامع امروزی وجود دارد -نابرابری، بیکاری، فقدان دسترسی به برق و آب سالم یا مراقبتهای بهداشتی در بخشهای زیادی از جهان- میتواند در این فرایند اصلاح شود. همانطور که کلاین مینویسد، تغییرات آبوهوایی «اگر همچون فوریت جهانی واقعی تلقی شود، میتواند خود نیرویی محرک برای بشریت باشد، نهتنها برای ایمنشدن از وضعیت آبوهوایی نامطلوب، بلکه در زمینههای دیگر نیز.»
انتهای پیام