مفهوم جدید صبر استراتژیک ایران
حسن بهشتیپور، کارشناس با سابقه روابط بینالملل، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
سرانجام سیزده روز پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، ایران حملات مقابلهبهمثل خود را از طریق حمله موشکی و پهبادی به اهداف متعددی در اسرائیل به اجرا گذاشت.
در مورد موثر و بازدارنده بودن این حملات باید منتظر ارزیابیها بعدی باشیم. اما همینقدر که بزرگترین حملات موشکی و پهبادی در سالهای اخیر علیه رژیم متجاوز اسرائیل طراحی و با موفقیت اجرا شده است، میتواند دو مسیر کاملا جداگانه را پیش روی منطقه باز کند.
مسیر اول، پذیرش این واقعیت از سوی نتانیاهو و حامیانش در داخل و خارج اسرائیل که پاسخ ایران دفاعی بوده و باید از گسترش بحران در همین مرحله جلوگیری کرد.
استدلال بایدن برای نتانیاهو که آمریکا در حملات متقابل اسرائیل مشارکت نمیکند، نشاندهنده تمایل کاخسفید برای مهار بحران در همین مرحله است. بهویژه آنکه تاکید میکند همینقدر که اسرائیل توانسته اکثر موشکها را رهگیری کند، موفقیت محسوب میشود!
به نظر میرسد آمریکا گسترش بحران در سطح منطقه خاورمیانه را به نفع خود ارزیابی نمیکند؛ زیرا این موضوع موجب بالا رفتن احتمال شروع یک جنگ منطقهای است.
مسیر دوم، پیگیری سیاست جنگطلبانه نتانیاهو است؛ زیرا او بهخوبی میداند اگر جنگ غزه بههرشکلی متوقف شود، اولین قربانی اوست که به دلیل سیاستهای اشتباه خود طی سه سال گذشته مجبور به کنارهگیری خواهد شد.
در واقع، نتانیاهو همان مسیری را دنبال میکند که اولمرت بعد از جنگ سیوسه روزه در لبنان پشت سر گذاشت. بنابراین، نتایاهو میکوشد سایر اعضای کابینه جنگ را با خود همسو کند و با انجام حملات جدید علیه ایران وارد مرحله جدیدی از قمار سیاسی و نظامی در منطقه شود.
در این مرحله اسرائیل در عمل باید در چند جبهه به صورت همزمان وارد جنگی شود که نتیجه آن حتی برای بزرگترین کارشناسان نظامی اسرائیلی و آمریکایی قابل پیشبینی نیست.
اکنون پرسش اساسی این است که کدامیک از این دو مسیر در پیش گرفته میشود؟
در پاسخ باید گفت با حملات نیمهشب ۲۶فروردین ایران اکنون مفهوم “صبر استراتژیک” بیش از گذشته روشن شده است. در این مفهوم، ایران نشان داد صبر استراتژیک ایران به منظور وارد آوردن ضربه در زمان و مکان مناسب با هدف بازدارندگی است.
تا پیش از این، از مفهوم صبر استراتژیک برداشت میشد که ایران برای تبیین دلیل از درگیر نشدن مستقیم با آمریکا و اسرائیل، این راهبرد را در پیش گرفته است.
اما حملات شب ۲۶ فروردین نشان داد خردورزی برای جلوگیری از گسترش بحران و در همان حال، وارد کردن ضربه موثر و متقابل به متجاوزان در میدان طراحیشده از سوی ایران و نه از سوی دشمن، از مشخصات بارز این استراتژی دفاعی محسوب میشود.
بر این اساس، نظریه “صبر استراتژیک” پاسخ دقیقی برای خنثیسازی استراتژی “هزارخنجر” و “کوبیدن سر افعی” است که طی چند سال اخیر از سوی رژیم اسرائیل، علیه ایران به کار گرفته میشد.
بنابراین، اینکه نتانیاهو طی ساعتها و روزهای آینده کدامیک از دو مسیر پیش گفتهشده را دنبال کند؛ در این واقعیت که اسرائیل مجبور به تغییر استراتژی خود در مقابله با ایران خواهد شد، تردیدی وجود ندارد.
در واقع، صهیونیستهای حاکم بر تلآویو یا ادامه حکومت نتانیاهو را میپذیرند و ترجیح میدهند وارد مرحله جدیدی از نابودی امکانات خود و کشورهای منطقه شوند و یا بر سر عقل میآیند و این جرثومه جنگطلبی و نفرتافکنی را مجبور به تغییر رویه خواهند کرد.
انتهای پیام