قره باغ؛ داغ بی پایان خیانت پان ترک ها و پان ترکیسم
عبدالرحمن فتح الهی در آبان 99 نوشت: شروع دور جدید درگیری ها که می توان گفت شدیدترین جنگ نظامی بین باکو و ایروان بعد از توافق صلح در خصوص مناقشه قره باغ به شمار می رود، ساخته حسین پور بیشتر از گذشته پر اهمیت ساخته است. خصوصا که در این دور جدید از درگیری ها علاوه بر وارد شدن صدمات جانی و خسارات مالی به ایرانیان ساکن در استان های اردبیل و آذربایجان شرقی در اثر تبعات جنبنی مناقشه قره باغ، شاهد تحت الشاع قرار امنیت مرزهای شمالی کشور به دلیل انتقال و حضور نیروهای حاضر در سوریه به منطقه قره باغ با مدیریت و برنامه ریزی مستقیم آنکارا هستیم؛ اتفاقی که شاید حتی پس از تثبیت توافق صلحی که از دیروز سه شنبه توسط کرملین به اجرا درآمده است هم بتواند مشکلاتی را برای امنیت ایران به وجود آورد. لذا مستند داغ قره باغ از این حیث اهمیت پیدا می کند.
دیپلماسی ایرانی – متن پیش رو در ابتدا نگاهی دارد به متن و درون مایه تصویری مستند «داغ قره باغ» و در ادامه محتوا و موضوع اثر نیز به بوته تحلیل کشیده شده است.
متن :
مستند «تراژدی قره باغ» یا «داغ قرهباغ»، مستندی پژوهشی – گزارشی از منازعه قره باغ به نویسندگی، تدوین و کارگردانی سینا حسین پور و تهیه کنندگی امیر مهریزدان محصول سال ۹۹ است؛ مستند ۷۰ دقیقه ای خوش ساخت که تکلیفش با منازعه پیچیده قره باغ و حرفی که از دل این منازعه بیرون می کشد و به مخاطبش عرضه می کند، کاملا روشن است. همین ویژگی برجسته سبب می شود که بیننده فارغ از این که با محتوا و نگاه سازندگان پشت ساخت اثر موافق و یا مخالف باشند، با مستندی قابل تحسین مواجه شوند. چرا که مستند داغ قره باغ دارای دو امتیاز بسیار پررنگ و حائز اهمیت است و همین دو امتیاز هم موجب شده تا با اثری پخته و جدی رو به رو باشیم. به گونه ای که مستند داغ قره باغ ارزش چندین بار دیدن، حتی متوالی را دارد.
پیرو نکته فوق، اولین امتیاز مستند به متن اثر باز می گردد؛ متنی که حاصل حدود سه سال پژوهش حسین پور در خصوص منازعه و یا مناقشه قره باغ است. اما نقطه تمایز و برتری متن کار اینجا است که نویسنده تنها به روایت صرف و گزراشی از مناقشه قره باغ بسنده نمی کند. بلکه حسین پور به عنوان نویسنده مستند، ذیل نگاهی آوانگارد و در عین حال جسورانه (از حیث یافت و بیان سوژه) با دغدغه ای خاص به دنبال پژوهش های انجام شده برای ساخت این مستند بوده است که موجب شده خروجی مستند، اثری را خلق کند که تا کنون به آن پرداخته نشده است. شاید ابتدا به ساکن نویسنده چنین دغدغه ای نداشته و صرفا به دنبال روایتی از جنگ قره باغ بوده است. اما احتمالا با تداوم پژوهش ها به نکاتی متفاوت دست پیدا کرده تا ایده اصلی مستند در ذهنش جرقه بزند، یا شاید هم از همان ابتدا موضوع نقش مخرب پان ترک ها و پان ترکیسم در ایجاد، تداوم و تشدید مناقشه قره باغ، موتور محرکه ساخت اثر بوده است. به هر حال هر کدام از این دو حالت که ایده اثر را در ذهن نویسنده ایجاد کرده است باعث شده تا متن مستند وارد نگاهی متفاوت به مناقشه قره باغ شود.
با این حال علاوه بر سوژه متفاوت، نقطه قوت متن در پارامترهای دیگری هم خلاصه می شود. چون متن اثر، نه تنها سوژه ای ملتهب را برگزیده و با نگاهی متفات و حساسیت برانگیز، بررسی و پرداختن به نقش مخرب پان ترک ها و پان ترکیسم را در مناقشه فقره باغ دنبال می کند، بلکه در نتیجه پژوهش های طولانی مدت نویسنده و ریل گذاری های درست متنی در مستند، ما با اثری کاملا عمیق، جدی و فکتیکال مواجهیم که برای تک تک ادعاهای خود در اثر اسناد، مدارک، تصاویر، آمار و ارقام مستندی عرضه می کند. یعنی در یک جمله غنای اطلاعات در کل اثر موج می زند. یگی دیگر از وجوه مثبت متن مضاف بر غنای آن به بی طرف بودن نگاه نویسنده باز می گردد. یعنی متن کار علاوه بر پختگی لازمه در سایه پژوهش های طولانی مدت، سعی داشته است تا نقش منفی پان ترک ها و پان ترکیسم را بدون هیچ گونه جانب داری، اتهام زنی، جبهه بندی و جبهه گیری، در سایه نگاه ایدئولوژیک ناسیونالیستی، دینی یا مذهبی نشان دهد. این نقطه تمایز زمانی بیشتر خودنمایی می کند که متوجه باشیم حسین پور در جایگاه نویسنده یک آذری است. در این میان تجربه های پیشین حسین پور در امر مستندسازی به خصوص در حوزه آذربایجان و مشخصا مستند «نار و انار» با موضوع شرایط شیعیان کشور آذربایجان به او در رسیدن به چنین نگاهی کمک کرده است.
پیرو تک تک نکاتی که به عنوان امتیاز و محاسن متن اثر از آن یاد شد. باید به عدم شلختگی روایی هم اشاره کرد. یعنی چنانی که پیشتر اشاره شد حسین پور به عنوان نویسنده تکلیفش با جنگ قره باغ روشن است و همین مسئله سبب شده تا نویسنده در میان انبوهای از اطلاعات، آمار، تصاویر، و مستندان صرفا خط روایی خود را دبنال کند و تمامی داده ها را هم برای هر چه پخته تر کردن خط روایی خود به خدمت می گیرد. لذا اثر به اصطلاح دچار شلخته گویی و پرانگنده گویی نمی شود و تا پایان مستند، نویسنده به دنبال تبیین درست و واقع بینانه نقش مخرب پان ترک ها و پان ترکیسم در ایجاد، تداوم و تشدید مناقشه قره باغ است. آن هم در خصوص منازعه ای چون قره باغ که به شدت پیچیده و درهم تنیده است. چرا که در پیدایش آن سران، سیاستمداران، شخصیت ها، جریانات، احزاب، نهادها، سازمان ها، ارگان و کشورهای زیادی نقش آفرین بوده اند. حال در این پیچیدگی، نویسنده بخواهد خط روایی خود را گم نکند و تا پایان به حاشیه نرود و دچار شلخته گویی و پراکنده گویی نشود، هنر و هوش بسیاری می خواهد.
نکته حائز اهمیت دیگر در بررسی خط روایی داغ قره باغ هم شخصیت پردازی کار باز می گردد. گویی حسین پور اگر چه با شخصیت های واقعی سروکار دارد اما بنایی ندارد با اطلاعات صرف موتور روایت مستند را روشن کند و آن را به پیش ببرد. بلکه داغ قره باغ به نحوی از دل شخصیت پردازی رئالیستی «چنگیز مصطفایف»، خبرنگار مستقلی که به تصویر می کشد، خط روایی متفاوت را شکل می دهد که تا پایان ادامه دارد. ضمن آن که پیوستگی خط روایی هم امتیاز دیگر متن داغ قره باغ است. به بیان ساده تر مستند به دلیل پیوستگی خط روایی به اثر دایره ای بدل می شود. یعنی داغ قره باغ در نقطه ای به پایان می رسد که از آنجا شروع کرده بود. اتفاقا به دلیل همین پیوستگی خط روایی است که مخاطب در آخر مستند متوجه می شود که چرا در ابتدا ما با تصاویر مربوط به سفر اسفندماه ۱۳۹۷ نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان به ایران و تشکر حسن روحانی، همتای ایرانی اش از حمایت های ایروان از تهران در برابر تحریم های آمریکا و سیاست فشار حداکثری کاخ سفید مواجه می شویم و یا چرا حضور نخست وزیر ارمنستان در جمع ارامنه ایران در باشگاه آرارات تهران در جریان همان سفر و در آغاز مستند نشان داده می شود.
اما کل برتری داغ قره باغ به متن آن باز نمی گردد، بلکه امتیاز دوم مستند داغ قره باغ، کارگردانی خوب حسین پور است. به هر حال دیالکتیک مناسب و جاافتاده متن با تصاویر، داغ قره باغ را چند پله ترقی می دهد. البته ما تنها به صرف غنای تصاویر آرشیوی موجود در این مستند، نمی توانیم اثر را خوش ساخت بدانیم، بلکه اینجا کارگردانی درست برای ایجاد فرمی مناسب به منظور مخلوط کردن این میزان از تصاویر بکر و نابی که تا کنون دیده نشده و یا کمتر دیده شده با متن پژوهشی به شدت تحلیلی و ارائه آمار و مستندات در دل تصویر، داغ قره باغ را اثری عمیق، جدی و در عین حال به شدت پخته جلوه می دهد.
به بیان ساده تر غنای متن و غنای تصاویر بکر یک طرف و ترکیب درست و فرمیک این دو (متن و تصویر) هم یک طرف دیگر. صد البته که شکل گیری این دیالکتیک درست متن و تصویر با تدوین خوب خود حسین پور به عنوان تدوینگر اثر به ما یک مستند خوش ریتم را ارائه می دهد. تقطیع درست نماها و کات های به جا در گوشه گوشه اثر خود نمایی می کند. همین امتیاز سبب شده تا ۷۰ دقیقه کل مستند به هیچ وجه خسته کننده، ملال آور و کُند جلوه نکند. البته در این بین برخی هوشمندی های موجود در اثر نظیز تقطیع و کات سریع نماها از بازی فوتبال تیم قره باغ در لیگ جمهوری آذربایجان به تصاویر آرشیوی جنگ قره باغ، علاوه بر بالا بردن ریتم مستند، در سایه دکوپاژ هوشمند، لحنی کنایه آمیز و انتقادی به پان ترک ها و پان ترکیسم هم زده است تا به خوبی نشان دهد که مناقشه قره باغ عملا در سایه بازی سیاسی این افراد (پان ترک ها) و جریان های پان ترکی مانند بازی فوتبال به اینجا کشیده شد. نریشن های حمید محمدی (مجری و گزارشگر ورزشی) که پیشتر از او مستندهایی چون «پرزیدنت و آکتور»، «چهارهزار و دویست» و … را هم شاهد بوده ایم بر اثر جان اثر نشسته است. این مسئله هم نقطه قوت دیگر اثر است. در همین رابطه به نظر می رسد که حمید محمدی هم با گویندگی چند مستند سیاسی پا جا پای ناصر طهماسب گذاشته است. صد البته که تا پختگی و توان فردی چون ناصر طهماسب فاصله بسیار زیادی دارد. خصوصا که صدای مرموز و خاص طهماسب در مستندهای سیاسی سال های اخیر به امضای این قبیل آثار بدل شده است. چرا که این تنالیته آوایی فردی چون طهماسب به این دست مستندها به شدت هماهنگ است. لذا در مجموع مستند داغ قره باغ در حوزه متن و مدیوم تصویری اثری پخته، جدی و قابل تحسین است.
فرامتن :
بدون شک اگر دور جدید درگیری ها میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان پیرامون مناقشه قره باغ از ششم مهرماه سال جاری شروع نمی شد، آنگونه که باید مستند داغ قره باغ پراهمیت و حساس جلوه نمی کرد، آن هم در درست در شرایطی که کشور با انبوهی از مشکلات اقتصادی، معیشتی و دیپلماتیک ناشی از تحریم های آمریکا و سیاست فشار حداکثری مواجه است و در طرف دیگر اساسا جمهوری اسلامی ایران کلان نگاه و حوزه نفوذ خود را در خاورمیانه تعریف کرده است. لذا مستندی در خصوص مناقشه قره باغ آن گونه که باید دیده نمی شد. اما در این بین شروع دور جدید درگیری ها که می توان گفت شدیدترین جنگ نظامی بین باکو و ایروان بعد از توافق صلح در خصوص مناقشه قره باغ به شمار می رود، ساخته حسین پور بیشتر از گذشته پر اهمیت ساخته است. خصوصا که در این دور جدید از درگیری ها علاوه بر وارد شدن صدمات جانی و خسارات مالی به ایرانیان ساکن در استان های اردبیل و آذربایجان شرقی در اثر تبعات جنبنی مناقشه قره باغ، شاهد تحت الشاع قرار امنیت مرزهای شمالی کشور به دلیل انتقال و حضور نیروهای حاضر در سوریه به منطقه قره باغ با مدیریت و برنامه ریزی مستقیم آنکارا هستیم؛ اتفاقی که شاید حتی پس از تثبیت توافق صلحی که از دیروز سه شنبه توسط کرملین به اجرا درآمده است هم بتواند مشکلاتی را برای امنیت ایران به وجود آورد.
در سایه همین نکات بود که مقام معظم رهبری نیز در سخنان سه شنبه هفته گذشته خود علاوه بر حمایت از آذری ها در مناقشه قره باغ صراحتا از حضور نیروهای نیابتی در این منطقه انتقاد کردند. اتفاقاً در ابتدای مستند داغ قره باغ، کارگردان به صراحت جمله منتسب به رهبری را زیر سوال می برد و عنوان می کند جمله «قره باغ خاک اسلام است» به هیچ وجه منتسب به مقام معظم رهبری نیست. این ها علاوه بر آن است که حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه، خطیب زاده، سخنگوی دستگاه دیپلماسی، موسوی، سفیر ایران در آذریجان و بسیاری از مقامات امنیتی، لشکری و کشوری هم از تبعات انتقال نیروهای معارض مسلح از سوریه به قره باغ اظهار نگرانی کنند.
همین اتفاقات سبب شده تا این دور از درگیری ها متفاوت از دوران پیشین جلوه کند و به تبع آن هم مستند داغ قره باغ اهمیت خود را نشان دهد. این اهمیت زمانی پررنگ تر می شود که مضاف بر آن چه که در سایه درگیری نظامی جمهوری آذربایجان و ارمنستان طی ۴۵ روز گذشته به جان، مال، خانه و مرزاع مناطق از کشورمان در جوار قره باغ گذشت و در کنارش شاهد حضور نیروهای مسلح سوری در نزدیکی مرزهای کشورمان هستیم که می تواند تهدید بالقوه برای ما تلقی شود، در مقاطعی هم برخی از شهرها و استان های آذری زبان در داخل کشور دچار شورش هایی در حمایت از باکو شد که ناامنی های را به همراه داشت. از این رو مستند داغ قره باغ با واکاوی و کالبد شکافی درست نقش خرب و زیانبار جریان پان ترکی و پان ترک ها به درستی سعی دارد به مخاطب خود نشان دهد که نگاه بسته و متحجرانه این جریان در طول تاریخ جمهوری آذربایجان چه لطمات و ضربات غیر قابل جبرانی را به خود آذری ها وارد کرده است و سبب شده که مناقشه قره باغ تا به اکنون تداوم پیدا کند. لذا برای کسانی که سیر مطالعاتی عمیقی پیرامون مناقشه قره باغ ندارند و در سایه تحلیل های بسته خود شرایط را می سنجند، این مستند ۷۰ دقیقه ای بتواند با ارائه نگاهی متفاوت و صددرصد فکتیکال و مستند، دیدی تازه به مخاطبانی از این دست بدهد.
به هر حال پیدایش خودمختاری در منطقه قره باغ در یک نگاه تاریخی از دل مدیریت بلشویک های شوروی برای کنترل مناطق دوردست قفقاز سربرآورد. در سالهای نخستین حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی بنا بر پیشنهاد برخی شخصیت های بلند پایه های بلشویک، جمهوری های نیمه مستقلی زیر نظر مسکو در مناطق دور دست به وجود آمدند. ذیل این مهم جمهوری های آذربایجان شوروی و ارمنستان شوروی در جنوبی ترین منطقه قفقاز تاسیس شدند. اما قره باغ آنقدر جمعیت نداشت که همرده این دو جمهوری نیمه مستقل قرار بگیرد و یک جمهوری جداگانه ای را شکل دهد. از این رو راه حل بلشویک ها برای مدیریت قره باغ، اوضاع پیچیده ای را در این منطقه به وجود آورد.
بلشویک های شوروی قره باغ را به سه قسمت تقسیم کردند؛ دشت های شرقی قره باغ که به جمهوری آذربایجان شوروی رسید و قسمت غربی که به دو ناحیه خودمختار تقسیم شد. ده سال بعد با فشار کادر رهبری در باکو یکی از مناطق خودمختار منحل شد. اما بخش کوهستانی قره باغ نهایتا توانست خودمختاری خود را حفظ کند. این منطقه به «ناحیه خودمختار قره باغ کوهستانی» معروف شد که در زبان روسی به آن «ناگورنو قره باغ» می گویند.
پیرو این واقعیت و در همان واپسین روزهای حیات اتحاد جماهیر شوروی همه نواحی خودمختار در این منطقه از قفقاز دچار آشوب و جنگ شدند؛ جنگی که با درگیری داخلی ناسیونالیست ها و کمونیست های گرجستان بر سر تصاحب قدرت در این کشور شروع شد و به دیگر گشورها تعمیم پیدا کرد. کما اینکه در همین راستا جنگ داخلی بین جریان جمهوری خواه خلق آذربایجان، جریان ملی گرای این کشور به رهبری ابوالفضل ایلچی بیگ و جریان کمونیستی با محوریت شخص ایاز مطلب اف، آخرین دبیر حزب کمونیست آذربایجان و مخالف سرسخت میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. به تبع این جنگ ها ناحیه ناگورنو قره باغ هم در آخرین ماههای حیات اتحاد جماهیر شوروی از نظام اداری آذربایجان خارج شد و مستقیماً زیر نظر قرار مسکو گرفت؛ حالا خود ناحیه خودمختار قره باغ کوهستانی یا همان ناگورنو قره باغ نیز داعیه استقلال داشت.
با این نگاه تاریخی مستند داغ قره باغ، نقش مخرب جریان پان ترکی را به اعتراضات گسترده ارامنه شوروی برای اتحاد ارامنه در یک جمهوری در سال ۱۹۷۸ ارجاع میدهد که به دنبال آن ایروان دست به اخراج ۲۰۰ هزار سکنه آذربایجانی از قره باغ در سال ۱۹۸۸ میلادی زد. در مقام پاسخ حمله آوارگان خشمگین آذربایجانی به محلات ارمنی نشین در جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۸۸ شکل گرفت که بیش از ۵۰ کشته به همراه داشت و به دنبال آن سایر ارامنه مجبور به ترک خاک جمهوری آذربایجان شدند. در همین روزها بود که جبهه خلق آذربایجان با محوریت ایلچی بیگ اعلام موجودیت میکند. اما در برابر ایاز مطلب آف نمی تواند به قدرت دست پیدا کند. این در حالی است که دولت کمونیست مطلب اف هم نتوانست در برابر تصرف مناطقی از قره باغ توسط ارمنستان که مدیری معتدل و با تجربه البته بدون داشتن ارتش بود، مقاومت کند. لذا سعی کرد از طریق دیپلماتیک مناقشه را حل و فصل کند. در همین راستا مطلب اف با فرستادن یک گروه دیپلماتیک به دنبال حل و فصل دیپلماتیک مناقشه باشد، اما سقوط هلیکوپتر صلح که بیشتر اعضای مهم کابینه مطلب اف در آن حضور داشتند، وی را با یک خلاء جدی قدرت مواجه کرد. به دنبال آن حادثه کشتار خوجالی در اسفند ۱۳۷۰/ فوریه ۱۹۹۱ روی داد.
البته مستند مذکور با ارائه مستنداتی این گونه نشان میدهد که هم سانحه سقوط هلیکوپتر صلح در آبان ماه ۱۳۷۰/ نوامبر ۱۹۹۰ و هم حادثه کشتار مردم آذربایجان در خوجالی توسط پان ترک های جبهه خلق جمهوری اذربایجان شکل گرفته است. اما نویسنده و کارگردان با استناد به آن که تنها بازمانده حادثه سقوط هلی کوپتر صلح از جبهه خلق آذربایجان است و قبل از پرواز هلیکوپتر به عمد سوار نشده است و همین فرد در ادامه مسئول کمیته ویژه رسیدگی به فاجعه کشتار مردم آذربایجان در خوجالی می شود، ادعای خود را به کرسی می نشاند. اتفاقا همین دو حاثه منجر به برکناری خودخواسته مطلب اف از قدرت می شود. اما مطلب اف در ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۷۱/ چهاردهم ماه مه ۱۹۹۲ دوباره به قدرت می رسد. ولی به فاصله ۲۴ ساعت بعد تجمع هواداران جبهه خلق در باکو به تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۷۱/ ماه ۱۹۹۲ شکل میگیرد و نهایتا با کودتای نظامی در سایه حضور نیروهای مسلحی که ایلچی بیگ به عمد از قره باغ فراخوانده بود و همین مسئله هم سبب سقوط شوشا شد، مطلب اف را از قدرت ساقط کند.
این اتفاقات در زمان روی داده است که جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به دنبال میانجیگری و صلح در مناقشه قره باغ بود. در این راستا مستند نشان می دهد که چگونه ابوالفضل ایلچی بیگ با در دست گرفتن قدرت از تهران دور شد و به موازاتش در سایه نگاه پان ترکیستی خود تمام آینده و منابع آذربایجان را در اختیار ترکیه، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا قرار داد. به گونه ای که تمام تلاش های میانجی گرایانه دولت هاشمیرفسنجانی برای پایان دادن به مناقشه قره باغ ناکام ماند و در طول دوران رئیس جمهوریش بر آذربایجان شکستهای پیدرپی در قره باغ و در مقابل تصرفات بیشتر ارمنستان شکل گرفت. در کنار آن نگاه های رادیکال پان ترکیستی ایلچی بیگ در خصوص انضمام مناطق آذری زبان ایران و جمهوری آذربایجان و تحریک جدایی طلبی در سایه پررنگ کردن حس ناسیونایستی ترک های ایران توسط او (ایلچی بیگ) از دید مستندساز دور نمانده است که باعث گسل هر چه بیشتر دیپلماتیک تهران – باکو در دوران ایلچی بیگ شد. نگاه هایی که حتی بعد از او با شدت و ضعف در سیاست های حیدر علی اف و الهام علی اف وجود داشته است. اما مستند معتقد است که وجود رگه های پان ترکیستی در میان این رهبران از ایاز مطلب اف تا الهام علی اف و تمامی سیاستمداران و سردمداران جمهوری آذربایجان سبب شده است که خسارت های جبران ناپذیری به مردم آذربایجان در طول مناقشه قره باغ وارد شود.
البته مستند در کنار این مسائل و پرداختن به تبعات نقش مخرب جریان پان ترکیستی و پان ترک ها در مناقشه قره باغ به این نکته مهم نیز اشاره می کند که هیچ حزب و شخصیت سیاسی از ارمنستان در طول سه دهه گذشته هیچگونه موضعگیری ضد جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نکرده است و اتفاقا از زمان روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ و پیگیری سیاست فشار حداکثری، ایروان انتقادات جدی به این سیاستهای کاخ سفید داشته است. این مسئله سبب شد تا مناسبات ایروان – تهران پررنگتر شود. اما در مقابل برخی اتفاقات مانند نقش آذربایجان در حمله پهپادی آمریکا به پایگاه های حشد الشعبی که در بیانیه این سازمان (حشدالشعبی) پیرامون این مسئله صراحتا عنوان می شود که پهپادهای مذکور از جمهوری آذربایجان برخاسته است و نیز عدم مجوز برای برگزاری مراسم به مناسبت ترور سردار سلمیانی در جمهوری آذربایجان توسط دولت الهام علی اف و یا قبلتر استناد مستند به حمله پهپادی اسرائیل به تاسیسات هستهای نطنز در سال ۱۳۹۳ که آن هم از آذربایجان برخاسته است و چندین مورد دیگر در کنار نشان دادن تصاویری از تجمعات گسترده هواداران جبهه خلق آذربایجان یا همان پان ترک ها در تیرماه امسال که شعار «روس، فارس، ارمنی دشمن ملت ترک هستند»، استنادات مستندساز به نقش مخرب این جریان در ضربه زدن به منافع خود آذری ها است. لذا می توان مستند داغ قره باغ را داغ بی پایان خیانت پان ترک ها و پان ترکیسم نیز نامید.