بغل سیصد میلیونی! | بشیر معتمدی
بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت.
این روزها گاهی خبرهایی در کنار هم و در روزهای نزدیک به هم به گوش می رسد که هر چه بیشتر آدمی را به فکر وا می دارد که در حکومتی که به اسم اسلام شکل گرفته، چرا با ویژگی های حکومت پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) فاصله زمین تا آسمان دارد؟ و حتی بدتر، در جهت عکس آن حرکت می شود؟ شاید شنیدن این خبرها در روزهای نزدیک به هم، حکمتی باشد برای ما که بفهمیم مسیر را اشتباه داریم طی می کنیم.
در خبرها آمده بود که آقای سید حسن حسینی دروازه بان تیم استقلال بابت بغل کردن یکی از هواداران زن در پایان بازی با آلومینیوم اراک، مبلغ 300 میلیون جریمه شد. از سوی دیگر در طول بیش از یک ماه گذشته هم خبر اتهام زمین خواری امام جمعه تهران منتشر شده، اما در نهایت نه تنها قوه قضائیه هیچ رسیدگی به این قضیه نکرد، بلکه آن امام جمعه با یک معذرت خواهی ساده به جایگاه امام جمعه ای بازگشت، بدون اینکه معلوم گردد اصل ماجرا چه بوده است؟
چند سال پیش هم آقای احمدی نژاد در جایگاه رئیس جمهور مادر رئیس جمهور فقید ونزوئلا را بغل کرد، اما هیچ اتفاقی و هیچ محکومیتی برای ایشان اتفاق نیفتاد. آیا این موارد تناقض نیست؟ آیا این موارد نشان نمی دهد که هر کس نزدیکی و نسبتی با نهادهای رسمی دارد، چک سفید امضا برای هر کاری دارد، اما مردم عادی کوچه و بازار بابت هر تخلف کوچک و بزرگ خود باید تنبیه و مجازات شوند؟
سؤال دیگر آن است که در حکومت های نبوی و علوی چگونه در مقابل موارد مشابه عمل می کردند و این بزرگان چگونه در مقابل تخلفات واکنش نشان می دادند؟ در بعضی منابع آمده است که شخصی به نام خالد قسری زنی را بوسیده بود و زن شکایت آن مرد را نزد رسول خدا (ص) برد و آن حضرت خالد را احضار کردند و خالد اعتراف به این عمل کردو گفت: یا رسول الله! اگر میخواهد، مرا به همین کار قصاص کند. رسول خدا (ص) خندیدند و فرمودند: دیگر این کار را انجام نمیدهی؟ خالد گفت: به خدا قسم این کار را دیگر انجام نمیدهم و رسول خدا (ص) از تنبیه و مجازات کردن خالد گذشتند (بحار الانوار، ج16، ص 295).
این یک نمونه ساده از برخورد پیامبر اکرم (ص) در مقابل تخلفات اینچنینی است که با مزاح فرد مورد نظر، پیامبر(ص) هم کریمانه گذشتند. اما در برابر تخلفات اقتصادی چگونه برخورد می شد؟ همگی داستان عقیل برادر حضرت علی (ع) را شنیده اند که در زمان حکومت ایشان، از ایشان درخواست پولی بیشتر از بیت المال کرد و حضرت ابتدا با نصیحت خواستند او را منصرف کنند، اما هنگامی که اصرار ورزید، آهنی گداخته را نزدیک دوستان او بردند. وقتی او از این حرکت حضرت گلایه کرد، حضرت به او آتش جهنم را یادآوری کردند (نهج البلاغه / خطبه 224). این نمونه ای از نوع برخورد حاکم مسلمین با نزدیکان خود در رابطه با بیت المال است.
نمونه دیگر داستانی است که برای دختر حضرت علی (ع)پیش آمد. در تاریخ اینگونه روایت شده است که : «على بن ابى رافع که در بیتالمال امیرالمؤمنین (ع) خدمت مىکرد گفت: دختر او یک گردنبند مروارید در روزهاى عید قربان به امانت تضمین شده از من گرفت که پس از سه روز آن را بازگرداند. على(ع) آن را برگردن وى دید، برداشت و به من گفت: «در مال مسلمانان خیانت مىکنى؟» داستان را براى او نقل کردم و گفتم که من آن را از مال خود تضمین کردهام. گفت: «همین امروز آن را باز گردان و اگر بار دیگر چنین کنى به کیفر من گرفتار خواهى شد». سپس گفت: «اگر دخترم این گردنبند را جز به صورت امانت تضمینشده گرفته بود، نخستین زن از بنی هاشم مىبود که دستش به جرم سرقت بریده مىشد» (جامع احادیث شیعه، ج24، ص60).
این نمونه ها از نوع برخورد نشان می دهد که ما نه تنها فاصله نجومی با سلوک و شیوه آن پیشوایان دین دارد، بلکه در تناقض با آن عمل می شود. در روایت است که در آخر الزمان دین همچون پوستین وارونه می گردد (نهج البلاغه، خطبه 107). آیا اینگونه نشده است؟
انتهای پیام