سه عامل سرنگونی شاه
«رضا بابایی» پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی نوشت: «مهمترین اشتباه سیاسی محمدرضا پهلوی، عمل نکردن به قانون مشروطه بود. قانون مشروطه یا قانون اساسی کشور، استقلال قوای سهگانه را از نهاد سلطنت، به رسمیت میشناخت و وظیفۀ پادشاه را بیش از تنفیذ احکام و نظارت بر اجرای قانون نمیدانست؛ شبیه آنچه اکنون در کشورهایی مانند انگستان و نروژ و هلند میبینیم. اما محمدرضا شاه همچون پدرش، سهمی بیش از سلطنت نمادین میخواست. پس اندکاندک، قوۀ قصائیه و سپس مجلس را بیاختیار کرد و از این راه، تصدی قوۀ مجریه را عملا بر عهده گرفت. بدین رو در دهههای چهل و پنجاه، از قوای سهگانه چیزی باقی نمانده بود جز ساختمانهای بزرگ و هزاران کارمند و فرمانبر محض.
اما آنچه مردم را علیه او برانگیخت و در سال 1357 به خیابانها آورد، بیاعتنایی او به قانون اساسی نبود؛ بلکه سه اشتباه بزرگ در شیوۀ کشورداری، او را سرنگون کرد:
یک. تصدیگری آشکار و بدون پردهپوشی
محمدرضا، ضمن آنکه همۀ امور را در دست گرفته بود، ابایی نداشت که همۀ مردم ایران بدانند که شخص اول مملکت او است و همۀ راهها به او ختم میشود. تصدیگری او چنان عریان و بیپرده بود که مردم میدانستند هر مسئلهای در کشور به او و ارادۀ او برمیگردد و لاغیر. بدین رو است که وقتی در سالهای 56 و 57، چند نخستوزیر را هم عوض کرد تا مردم دست از شورش و اعتراض بردارند، تأثیری در عزم مردم نگذاشت؛ زیرا دیگر کسی، تغییر دولتها را تغییر بنیادین و معنادار نمیشمرد.
دو. نمایش کامگاری
او به رغم آنکه میدانست بخشی از مردم ایران در فقر شدید بهسر میبرند، از نشان دادن کاخها و زندگی اشرافیاش در تلوزیون ملی، بیمی نداشت. سیاست دستگاههای تبلیغاتی پهلوی، این نبود که از شاه، درویشی سادهزیست بسازند؛ بلکه همواره او را در اوج برخورداری و بختیاری نشان میدادند. دوربین تلویزیون شاهنشاهی، گاهی به خانه و زندگی پادشاه میرفت و تجملات زندگی او را پیش دید همگان میگذاشت؛ به این گمان که مردم از داشتن چنین پادشاه کامگار و فرخندهفال، خوشحال خواهند شد و دعاگوی خاندان سلطنت.
سه. تميز ندادن متن از حاشیه
اشتباه سوم و مهلک شاه این بود که متن جامعه را حاشیه، و حاشیه را متن پنداشت. در پندار او، بیشتر مردم ایران، تجدد را پذیرفتهاند و با آن همدلی میکنند، و در این میان عدهای اندک، به سیاستهای او اعتراض دارند. او مردمی را که لباسهای مد روز میپوشیدند و ماشینهای خارجی سوار میشدند و به کاباره و سینما میرفتند، متن جامعه پنداشت و فرودستان را حاشیه؛ حال آنکه درست بر عکس این بود.»
انتهای پیام