اخلاق زدگی چیست؟
مهدی خسروانی در کانال تلگرامی خود نوشت: «از آنجا که واژهی اخلاق در زبان فارسی تقریباً همیشه با احترام و حتی تقدیس به کار میرود، روبهرو شدن با واژهی «اخلاقزدگی» (که خواننده را بهدرستی به یاد پدیدههایی همچون کپکزدگی، زنگزدگی، دزدزدگی، فلکزدگی، و… میاندازد) احتمالاً خلاف عادت است. بنابراین، شاید توضیحی کوتاه دربارهی آن برای کسانی که میخواهند بدانند جستارهایی همچون «اخلاقزدگی»، نوشته جولیا درایور، اساساً به چه پدیدهای مربوط میشوند سودمند باشد.
اخلاقزدگی ترجمهی واژه انگلیسی مورالیزم (moralism) است. این واژه در زبان انگلیسی هم کاربرد مثبت دارد (که در این صورت معمولاً «اخلاقگرایی» ترجمه میشود) و هم کاربرد منفی. در سالیان اخیر، معنای منفی این واژه در ادبیات انگلیسی فلسفهی اخلاق بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و مقالات و کتابهای بیشتری دربارهی آن به نگارش در آمدهاند. شاید بتوان هستهی مرکزی مفهوم اخلاقزدگی (کاربرد منفی مورالیزم) را چنین تعریف کرد: «توجه نابهجا و بیش از اندازه به اخلاق و ملاحظات اخلاقی».
برای ترجمهی این اصطلاح، تا جایی که اطلاع دارم، تاکنون از اصطلاحات فارسی همچون «اخلاقپرستی»، «اخلاقمآبی»، «وسواس اخلاقی» و … استفاده شده است. من معتقدم عبارت «اخلاقزدگی» اصطلاح بهتری برای اشاره به این مفهوم است؛ از جمله به این دلیل که عناصری همچون «بیمارگونگی» و توجه «بیش از اندازه» به اخلاق و ملاحظات اخلاقی را بهتر منتقل میکند.
جولیا درایور در جستار «اخلاقزدگی»* دربارهی سه نوع اخلاقزدگی بحث میکند. از آنجا که اشاره به این سه نوع میتواند به ملموستر شدن مفهوم اخلاقزدگی کمک کند، یادداشت حاضر را با ذکر این سه نوع به پایان میبرم:
یک: مطلقانگاری اخلاقی
دو: پرتوقعی اخلاقی [از دیگران] و معیارهای افراطی [عمدتاً هنگام داوری اخلاقی دربارهی دیگران یا تعیین تکلیف اخلاقی برای دیگران]
سه: اخلاقی جلوهدادن ملاحظات غیراخلاقی
اخلاقزدگی، فلسفه اخلاق، جولیا درایور
انتهای پیام