پیامدهای کوچ اصفهانیها | مهاجرت اقلیمی
بهرام صلواتی در سایت اصفهان زیبا نوشت: «تغییرات اقلیمی همواره موجب تهدید و جابهجایی و آوارگی میلیونها نفر میشود و جریان مهاجرتی جدید را در سراسر مرزها ایجاد میکند. مناطقی که در برابر تغییرات اقلیمی آسیبپذیر هستند، بهمرورزمان غیرقابلسکونت میشوند و این امر جابهجایی دائمی و بینالمللی را در مقیاس وسیع به دنبال خواهد داشت.
عوامل کلیدی مهاجرت اقلیمی شامل کمبود آب، رخدادهای شدید اقلیمی شامل کمبود آب، رخدادهای شدید آبوهوایی و آتشسوزیهای مرتبط با گرمایش جهانی اکنون مشهود است. تغییرات اقلیمی ممکن است بهعنوان تهدید چند برابری در رابطه با فقر منجر به شکست حکومتها و فقدان امنیت انسانی شود. بهنوبه خود هر یک از این عوامل به توانایی جامعه برای ایجاد تابآوری آسیب میرساند. اگرچه بحرانها در کشورهای مبدأ شدید خواهند بود، این بحرانها به مرزهای ملی ختم نمیشود و ورود تعداد زیادی از مهاجران به آنسوی مرزها چالشهایی را برای مناطق میزبان ایجاد میکند.
با توجه به بعد استراتژیک این خطر کارشناسان، مهاجرت اقلیمی را بهعنوان یک خطر بزرگ ژئوپلیتیکی شناسایی کردهاند؛ چراکه تغییرات اقلیمی به تشدید تنش آبی در سطح جهانی افزوده و امنیت غذایی را کاهش خواهد داد که این موارد عواقب خطرناکی برای سلامتی، معیشت و درگیریهای داخلی و بینالمللی، بهویژه در مناطق مرزی و کمتر توسعهیافته دارد؛ البته مهاجرت تا زمانی امکانپذیر است که مکانهایی برای رفتن وجود داشته باشد و افراد بهوسیله ملاحظهها و محدودیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی محدود نشده باشند.
با تشدید بحران تنش آبی و افزایش قیمت مواد غذایی ایران ممکن است 70درصد زمینهای کشاورزی خود را ازدستبدهند و درنتیجه میلیونها نفر مجبور به مهاجرت شوند؛ چراکه فلات ایران به دلیل خشکی رودخانهها، کاهش آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین، عملا غیرقابلسکونت خواهد شد. پیشبینی بر این است که باتوجه به شکنندگی محیطزیست ایران و آسیبپذیری در برابر بحرانهای محیطزیستی و اقلیمی و با ادامه روندهای مخرب آن، مهاجرت نهتنها به شهرهای پرازدحام ایران، بلکه در سالهای آتی به سایر کشورها افزایش مییابد.
متأسفانه در خصوص مهاجرتهای داخلی، بهویژه ناشی از تغییرات اقلیمی آمار دقیقی در داخل کشور تهیه نشده است؛ چراکه آخرین سرشماری کشور مربوط به 1395 است که مهاجرتهای بین استانی و درون استانی را رصد کرده. باید توجه داشت که مهاجرتهای داخلی، بهخصوص از حاشیههای شهرستانها به مراکز استانها، باعث میشود وضعیت اشتغالی و جمعیتی مراکز استانها به هم بخورد که این مسئله، زمینه را برای برونکوچی از استان و کشور مهیا میکند؛ البته ایران به لحاظ مهاجرتهای اقلیمی و شاخصهای مطرح در آن وضعیت خوبی ندارد؛ البته نهتنها ایران، بلکه دیگر کشورهای منطقه چنین هستند.
بهعنوانمثال، اکنون که بحث حقابه هیرمند مطرح است، بین ایران و افغانستان سدسازی میکنند یا در حوضه آبریز ارس در شمالغرب ایران نیز چنین مشکلی وجود دارد یا در حوضه داخل فلات ایران در اصفهان، چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد و بقیه بخشها درگیر مشکل حقابه هستیم. پیام اصلی این اتفاقها چنین است که اکنون مهاجرتهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور پررنگ شده است و ایران در یک دهه آینده بهشدت درگیر مهاجرتهای اقلیمی خواهد شد و این زنگ خطری است که مسئولان باید به آن توجه کنند.
در این شرایط موضوع اصلاح محصولات کشاورزی ضرورت دارد. ایران ازنظر پایداری منابع آب دچار بحران است که این مسئله بر مسائل جمعیتی و مهاجرتی تأثیر خواهد گذاشت و متأسفانه به دلیل اینکه دادههای زیادی در این زمینه تولید نمیشود، شواهد دردسترسی درباره روند مهاجرت امسال نسبت به سال گذشته و جابهجایی بین استانها بر اساس شرایط اقلیمی موجود نیست؛ البته شواهد منطقهای و جهانی نشان میدهد که ما باید برای مهاجرتهای اقلیمی خود فکر اساسی بکنیم.
در حال حاضر مشکل آب در فلات مرکزی ایران بسیار جدی است؛ اگرچه پروژههای آبرسانی از مناطق مختلف دریای عمان و خلیجفارس مطرح است، این طرحها بلندمدت، زمانبر و پرهزینهاند. مسئله اصلی این است که اشتغال در منطقه فلات مرکزی ایران و سکونت در آن تحتفشار است و بهنوعی شاهد ناپایداری اقتصادیاجتماعی هستیم که پدیده فرونشست زمین نیز یکی از عوارض زمینشناسی است و نشان میدهد ما بیشازپیش و بیشازاندازه مجاز از منابع آبی خود استفاده کردهایم.
مدل کلی این شرایط چنین است که جابهجاییهای داخلی به برونکوچی از مناطق اصلی به مناطق شمال کشور منجر خواهد شد؛ اما به دلیل اینکه آنجا نیز ظرفیتهای کافی برای توسعه پایدار وجود ندارد، قطعا منجر به مهاجرتهای خروجی از کشور خواهد شد. اما راهحل کلی این چالش چیست؟
نخست، باید طرحهای آمایش سرزمین از روی کاغذ برداشته و در عمل اجرا شود؛ چراکه ما هنوز نتوانستهایم توسعه منطقهای به شکل پایدار در فلات مرکزی ایران ایجاد کنیم؛ دوم، مناطق شمال کشور نیز اکنون دچار تنشهای آبی و جمعیتی شدهاند؛ بنابراین هرچقدر بخواهیم تعلل کنیم، این اثرات و پیامدها در آینده خود را بیشتر نشان میدهد؛ همانند پدیده فرونشست زمین در مناطق مختلف کشور ازجمله اصفهان؛ همچنین در مهمترین گام، باید به مهاجرتهای ورودی به داخل کشور نیز توجه کنیم.
در حال حاضر در فلات مرکزی ایران همچون اصفهان، کرمان و یزد شاهد بیشترین سکونت مهاجران ورودی به داخل کشور هستیم و این مسئله در حال تشدید است. در این شرایط علاوه بر ازدستدادن سرمایه انسانی خود، با افزایش فشارهای اقلیمی، فشار مهاجرتهای ورودی به کشور این شرایط را تشدید خواهد کرد که درنهایت باید یک نسخه کلی برای مهاجرت در کشور بپیچیم تا بتوانیم توازن بین مهاجرتهای ورودی، خروجی و مباحث جمعیتی را برقرار کنیم؛البته اقلیم نیز بر بستر تمام این موارد تأثیرگذار است.
در حال حاضر آمار مربوط به مهاجرتهای اقلیمی در کشور تولید نشده است. این یکی از حوزههایی است که باید روی آن تمرکز شود تا بتوانیم الگوهای مهاجرت درون سرزمینی خود را استخراج کنیم. متأسفانه شاهد یک عقبافتادگی زمانی هستیم که از 1395 به این طرف الگوهای جابهجایی درونسرزمینی بهروز نشده است و طی هشت سال گذشته این دادهها را نداریم و الگوهای سرشماری آن نیز مشخص نیست که چطور میتوان این مسئله را پوشش داد؛ بنابراین توجه جدید به مهاجرتهای درونسرزمینی و اقلیمی بسیار ضرورت دارد.
در حال حاضر مدل توسعه اقتصاد ایران مبتنی بر محصولات کشاورزی و صنعتی است؛ پس در شرایط فعلی باید صنایع آببر را تا اندازه زیادی کم کنیم و توسعه خدمتمحور و اقتصادی را که مبتنی بر منابع آبی نیست و برعکس مبتنی بر سرمایه انسانی، تولید خدمات اجتماعی و فرهنگی با ارزشافزوده بالاست، جایگزین کنیم؛ بهعنوانمثال، به سمت اقتصاد دانشبنیان با مدلهای بهینهسازی مصرف آب برویم. البته هنوز راه درازی در پیش داریم؛ چراکه کشاورزی ما هنوز به شکل سنتی انجام میشود و صنایع ما همچون فولاد بهشدت آببر است. از سوی دیگر، باید توجه داشت که مباحث افزایش جمعیت، حیات و پایداری سکونت را در ایران تهدید میکند.
اگرچه در برخی از اسناد مانند سند چشمانداز 1404، سند ملی آمایش سرزمین، برنامههای توسعه و سایر اسناد و برنامههای کشور به موضوع حفاظت از محیطزیست و تغییر اقلیم توجه شده، بهطور مستقیم به موضوع مهاجرتهای ناشی از تغییرات اقلیمی پرداخته نشده است؛ بنابراین لزوم توجه به این مسئله باید در دستورکار سیاستها و برنامههای کلان کشوری قرار گیرد.»
انتهای پیام