در غم فراق آن آگاه ناهشیار | افشین علاء
افشین علاء در یادداشتی تلگرامی به مناسبت درگذشت «احمد عزیزی» شاعر، نوشت:
احمد عزیزی از زمره کسانی است که ذیل عنوان “شاعر انقلاب” شناخته می شوند. هم به جهت مضامین بسیاری از آثارش، هم به سبب تعلق خاطری که به انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، امام و رهبری داشت. حشر و نشر با شخصیت هایی چون نخست وزیر دوران ریاست جمهوری رهبر انقلاب و حمایت ویژه مهندس میرحسین موسوی از احمد عزیزی نیز زبانزد خاص و عام است.
در انظار عموم و در محافل دوستانه نیز نام و مشی احمد عزیزی بیشتر در کنار نام و مشی کسانی چون استاد “یوسفعلی میرشکاک” شناخته شده است. البته با دو جهان ذهنی و زبانی متفاوت. هر قدر نگاه و زبان میرشکاک “جلالی” است، نگاه و جوهر آثار احمد عزیزی را “جمالی” می دانم.
او اگرچه شاعری کلاسیک محسوب می شود، اما در نظم و نثر، صاحب کشف ها و نوآوری های زبانی و مضمونی بسیاری است. تا حدی که می توان گفت برخی از شاعران و نویسندگان جوان تر تحت تأثیر فضای پارادوکسیکال حماسی – رمانتیک آثار دهه شصت او قرار گرفتند و به شهرت رسیدند. به ویژه نثرهای شاعرانه اش که «شطحیات» نام گرفت و «کفش های مکاشفه»اش شهرت فراوان یافت.
بنده به جهت توفیق الفتی که از نوجوانی با دو نسل پیش کسوت و جوان تر شعر انقلاب داشتم، علاوه بر سعادت درک محضر بزرگانی چون اوستا، مشفق، سپیده کاشانی، سبزواری، شاهرخی و… با حلقه جوان تر این سلسله از جمله احمد عزیزی هم آشنا بودم.
شهادت می دهم که او را شاعری آگاه، خوش محضر و صمیمی یافتم و جز ادب و احترام آمیخته به نازک طبعی و مهر، چیزی از او ندیدم. اقامت چندین ساله اش در زادگاهم شهرستان نور نیز سبب افزایش ارادت بنده به ایشان و لطف و محبت آن عزیز به بنده شد. افسوس که نه سال پایانی عمر کوتاه او در بستر بیماری ناشی از سکته مغزی و با ضریب هشیاری بسیار پایین سپری شد. با آن وخامت حال طولانی مدت، خانواده گرامی اش نیز با دشواری های غیر قابل تصور دست به گریبان شدند. به خصوص خواهر رنج دیده و فداکاری که سالها پروانه وار گرد آن جان بیمار چرخید و عاشقانه از او پرستاری کرد. اما از نگاهی دیگر می توان گفت خوشا به حالش که تلخی سال هایی را که در دوران ناهشیاری او بر ما هشیاران گذشت ندید! بگذریم…
روحش شاد و یادش گرامی باد.
انتهای پیام
این خاتمه نوشته زبان حال همه ماست. ا