خرید تور نوروزی

پای درد دل کسبه ساختمان علاءالدین

سایت جماران در گزارش میزگردی درباره ی پاساژ علاءالدین نوشت: در همین حوالی و در قلب تهران، ساختمان بلندی هست که بیش از هزار واحد مغازه دارد، و هزاران نفر روزانه در طبقات آن تردد می کنند، اما جالب است که بدانید، این ساختمان هیات مدیره ندارد و هر اتفاقی که در آن بیفتد تقریبا هیچ کس مقصر آن شناخته نمی شود. چگونه می توان ساختمانی را به این سبک اداره کرد، آن هم در دنیای امروز که علم مدیریت رشد فزاینده ای داشته است، چگونه عده ای تمام هست و نیست کار و کاسبی شان را در ساختمانی گذاشته اند که عده ای به خود اجازه می دهند که برای نصب پله برقی آهن آلات سازه اصلی را برش و ساختمان را در معرض خطرهای جدی ریزش قرار دهند؟ کسی هم نیست که جلوی او را بگیرد.

پلاسکو ساختمانی در ضلع شرقی چهارراه استانبول تهران بود که روز پنجشنبه، ۳۰ دی ۱۳۹۵، در سن 54 سالگی  شعله‌های آتش را تاب نیاورد و در یک چشم به‌هم‌زدن با خاک یکسان شد و به همراه خود تعدادی از آتش نشانان و اهالی ساختمان را به کام مرگ کشاند.
شکی نیست که فرسودگی، غیر ایمن بودن و عدم وجود تجهیزات مناسب اطفاء حریق چه در داخل ساختمان و چه در آتش نشانی شهر، دلیل اصلی فروریختن این ساختمان بود. اما این حادثه با همه غم‌ها و دردهایش بابی شد در جهت توجه به سیستم مدیریت شهری و دیگر ساختمان‌های مشابه در شهر تهران و حساس شدن افکار عمومی به این موضوع که اگر آتش‌سوزی و فروریختن یک ساختمان می‌تواند این همه فاجعه بار باشد و سیستم مدیریت بحران کشور را این چنین به چالش بکشد، پس در صورت رخدادها و فجایع بزرگ‌تری مانند زلزله چه سرنوشتی در انتظار شهر خواهد بود.

موسسه خبری جماران، تصمیم گرفته است ساختمان هایی که به نظر می رسد در شرایط مشابه پلاسکو قرار دارند را مورد بررسی قرار دهد. بعد از حادثه پلاسکو از جمله ساختمان هایی که مورد توجه قرار گرفت پاساژ گاهی هفت و هشت و اکنون شش طبقه علاءالدین در همین خیابان جمهوری بود. بزرگترین بازار موبایل خاورمیانه، پیش از این نیز به دلیل ساخت و سازهای غیر قانونی که در طبقات منفی و بالایی آن صورت گرفته بود هر چند وقت یک بار خبرساز می شد.

اما این بار موضوع متفاوت بود و بعد از فروریختن آسان پلاسکو، ساکنین این ساختمان خطر را به صورت جدی بیخ گوش خود احساس و در نامه‌ای  خطاب به مسئولان اعلام کردند: فاجعه عظیم تکرار شدنی است و ما کسبه پاساژ علاءالدین نمی خواهیم بعد از  ساختمان پلاسکو در آتش مال‌اندوزی عده ای و زیر آوار بی‌قانونی دفن شویم. آن‌ها از مدیریت شورای شهرو سازمان آتش‌نشانی استان تهران درخواست کردند. هرچه سریع‌تر نسبت به ایمن‌سازی این پاساژ از جوانب مختلف (پله فرار ،اطفاء حریق و اضافه‌وزن سازه) اقدام جدی به عمل آید. چراکه با وجود تردد و حضور هزاران نفر در هر ساعت کاری در پاساژ، در صورت وقوع اتفاقی مشابه ساختمان پلاسکو فاجعه‌ای به‌مراتب بزرگ‌تر در انتظار کسبه و مردم است و جان هزاران نفر درخطر خواهد بود.

حالا بعد از گذشت  بیشتر از چهل روز از حادثه پلاسکو و نامه مذکور، با چند نفر از کسبه و نمایندگان کسبه ساختمان علاءالدین در خصوص مشکلات ایمنی و اقدامات انجام‌شده به گفت‌وگو نشستیم تا ببینیم بزرگ‌ترین بازار تلفن همراه خاورمیانه از لحاظ ایمنی در چه وضعیتی به سر می برد و چه قدر امن است.

مجتبی باقری یکی از کسبه قسمت مبایل این ساختمان است که بحث را این گونه آغاز می کند: ما در مورد علاءالدین سه موضوع را پیگیری می کردیم که یکی از آن‌ها یعنی تخریب طبقه هفتم با اتفاقی که برای پلاسکو افتاد به نتیجه رسید. اما هنوز دو مبحث اصلی داریم یکی بحث ایمن نبودن ساختمان و دیگری استاندارد نبودن فضای کار است. یکی از این موارد نبودن تهویه مناسب برای تخلیه هوا و سیستم گرمایشی و سرمایشی علاءدین است. شما تصور کنید در گرمای 400 درجه تابستان که در این مکان به بالاتر هم می‌رسد، کاسبان پاساژ برای گرفتن اجازه نصب کولر (فقط اجازه نصب) باید از پنج تا ده میلیون تومان به صاحب پاساژ پرداخت کنند.

در ادامه سعید نقوی یکی دیگر از نمایندگان کسبه می‌گوید: این مبلغ برای هشتصد تا نه صد مغازه اتفاق افتاده است و تقریباً همه مجبور شده‌اند که این مبلغ را بپردازند. درحالی‌که در حال حاضر هر مغازه برای این موارد ماهیانه 800 هزار تومان  پول شارژ پرداخت می‌کنند.

ستون علاالدین

 

در هر یک از این 1100 مغازه به‌صورت میانگین حدود چهار یا پنج نفر کار می‌کنند که مجموع آن ها به غیر از شاغلینی مانند پیک موتوری ها که در طول روز به این مکان رفت و آمد می کنند حدود 5000 نفراست. به ادعای خود صاحبان پاساژ، این ساختمان  روزانه 30 هزار نفر بازدیدکننده دارد که اگر این تعداد را تقسیم‌بر 10 ساعت کنیم در لحظه حدود 8 هزارنفر در طبقات این ساختمان حضور دارند.

مسعود بابایی نیز از فروشندگان قسمت کامپیوتری علاءالدین است که می گوید: شما تصور کنید در یک جنگ  یک ساله چند نفر انسان کشته می‌شود؟ به‌صورت میانگین شاید سه هزار نفر، اما در این پاساژ اگر خدای‌ناکرده اتفاقی بیفتد در لحظه 8 هزار نفر زیر آوار خواهند ماند. ما گزارش آتش‌نشانی میدان حسن‌آباد راداریم، زمانی که شروع به ساختن طبقه هفتم کردند و سرستون‌ها را کار گذاشتند و کف را کار کردند و وقتی چیلرهای موقت را روشن کردند دیوارهای گچی طبقات، سایش پیدا می‌کرد و صبح به صبح ما با خاک‌انداز در داخل مغازه‌هایمان خاک جمع می‌کردیم. روز سوم چهارم ما یک لیوان آب را در زیر این دیوارها قرار دادیم که مثل یک زلزله 5/1 ریشتری این آب تکان می‌خورد.

نقوی می افزاید: این ساختمان در بدو شروع به کار مجوز شش طبقه روی هم کف، یک طبقه زیر همکف بعلاوه سه طبقه زیر زمین با کاربری پارکینگ را داشت که طبقه ششم آن نیم طبقه و تعداد مغازه هایش بیست واحد بود. که در حال حاضر در رأی دیوان عدالت اداری برای تخریب مازاد طبقه ششم هم رأی داده شده است. در صورتی که در حال حاضر این طبقه 100 مغازه دارد. یعنی بیشتر از 70 در صد  طبقه ششم هم به‌صورت غیرقانونی ساخته‌شده است.

وی ادامه می دهد: ماجرا از این جا آغاز شد که  سال 85 مالک اصلی پاساژ از شهرداری مجوز تغییر کاربری سه‌طبقه زیرین پاساژ را از پارکینگ به واحد تجاری می‌گیرد و شهرداری هم مجوز را می‌دهد. به‌هرحال همان سال ایشان شروع به تغییر کاربری این قسمت پاساژ کردند و این بخش را تبدیل به واحد کردند و به دیگران فروختند. اما بعد وقتی کسبه در این مغازه‌ها مستقر شدند، دیدند شرایط این محل به گونه ای است که به هیچ وجه امکان تجاری بودن ندارد. به عنوان نمونه سقف این مکان به قدری کوتاه بود که فردی با قد بالای یک متر و هشتاد نمی توانست بدون خم شدن وارد این مکان شود.

ستون علاالدین

*فرمودید سال 85 پارکینگ این ساختمان تبدیل به واحدهای تجاری شد. بعدازاین تغییر کاربری برای کسبه پارکینگی در نظر گرفته شد؟

نقوی: نه برای ما و نه برای مشتریان هیچ پارکینگی تعبیه نشده است درحالی‌که مجوز شهرداری برای تغییر کاربری طبقات زیرین، به این شرط بوده که به‌جای آن در محل دیگری برای کسبه پارکینگ در نظر گرفته شود. اما این اتفاق نیفتاد و شهرداری هم هیچ پیگیری نکرده است.

حمید چترچی از دیگر کسبه این مجتمع می گوید:: من وقتی سال 76 در این محل مغازه خریدم، مالک به من گفت که من به شما پارکینگ هم می دهم.

نقوی ادامه می دهد: بعد از این که کسبه در این طبقات زیرین مستقر شدند، دیدند که شرایط آن جا از لحاظ ایمنی و استانداردهای کار به گونه ای است که امکان کار کردن وجود ندارد. این موضوع را صاحب پاساژ هم فهمید و دو طبقه منفی سه و منفی چهار به انباری تبدیل شد و به نظر می رسد در مقابل مجوز دو طبقه در بالای ساختمان گرفته شده بود. این‌گونه شد که مجوز طبقات هفت و هشت صادر شد و طبقات زیرین هم به کاربری اصلی خود که پارکینگ بود بازنگشت و تبدیل به انباری شد.

وی اضافه کرد: بعد از این مجوز، ساخت طبقه هفت شروع شد و وقتی‌که به پایان رسید و چیلرها روشن شد روز اول طبقه ششم و به ترتیب در روزهای بعد طبقات پایین‌تر شروع به لرزیدن کردند. این لرزه‌ها تا طبقه دوم رسید. بعد از آن، دوستان به آتش‌نشانی زنگ زدند و با دخالت و توصیه آتش‌نشانی، چیلرها خاموش شد. بعد از این ماجرا بود که ما با نامه‌نگاری‌هایی که با نهادهای مختلف انجام دادیم اعلام کردیم که با ساخت غیرقانونی و غیر ایمنی این طبقات جان کسبه علاء الدین درخطر است.  داخل پرانتز عرض کنم که این مجتمع آن‌قدر مشکلات متعدد دارد که بحث ایمنی و سازه‌ای در آن گم است. به‌عنوان مثال کاسبان پلاسکو حداقل یک قرارداد دستشان نیست که اگر روزی اتفاقی افتاد، بگویند که فلان مغازه بر اساس این قرارداد متعلق به من بوده است. اما از 1100 واحد علاءالدین بیشتر از 80 درصد قرارداد ندارند.

ستون علاالدین

سعید نقوی خاطرنشان کرد: شهرداری به سازندگان طبقات هفت و هشت اعلام کرده بود که باید تأییدیه آتش‌نشانی را بگیرند  که شامل ایمن کردن ساختمان، نصب پله اضطراری و … بود. بعد از این درخواست یک مقدار کارهای ظاهری مانند منظم کردن کابل‌های برق و جمع‌کردن دکه هایی که در وسط طبقات و زیر پله‌ها ایجادشده بود، کرد  که مانع  خروج مردم از پله‌ها در مواقع اضطراری بود. ما در همان زمان به آتش نشانی مراجعه کردیم و مشکلات دیگر ساختمان را گوشزد کردیم نتیجه این بحث ها،  صدور رأی دیوان مبنی بر تقویت سیستم ایمنی ساختمان بود. مثلا الان پلکان معمولی ساختمان را می خواهند به عنوان پله اضطراری معرفی کنند در حالی که پله اضطراری مشخصات و تعریف خاص خود را دارد.

بابایی ادامه می دهد: این درحالی است که همین پله‌های داخلی هم برای این ساختمان بسیار کم و برای حجم بالای افراد ساختمان ناکافی است. مطابق قوانین  اداره استاندارد  شهرسازی و معماری، اگر تعداد اشغال کنندگان در سطح  1 تا 50 نفر باشند به یک خروجی نیاز  داریم. از 50 تا 250 نفر دو خروجی و از 500 تا 1000 نفر سه خروجی نیاز است. بنابراین تنها کسبه این پاساژ که 5000 نفر هستند منهای افراد دیگر، حداقل به پنج خروجی نیاز دارند. در حالی که ما عملاً 2 خروجی داریم و پله فرار هم که تنها اسمش پله فرار است .یعنی در مواقع حوادث غیرمترقبه در صورت فرار از پله‌ها به بیرون هدایت نمی‌شویم بلکه به داخل آتش می رسیم. این حداقل استانداردی است که شهرداری از مالک نخواسته است. قبل تر ها این پاساژ یک آسانسور شیشه‌ای هم داشت که می‌شد محل مناسبی برای احداث پله اضطراری باشد اما متأسفانه این آسانسور تخریب و به‌جای آن مغازه ساخته شده است.

پاساژ علاءالدین هیچ نوع هیئت‌ مدیره ای ندارد؟

بعد از خنده حاضرین، چترچی پاسخ می دهد: نه متأسفانه اگر اجازه می‌دادند ساختمان هیئت‌مدیره داشته باشد که به این مشکلات دچار نبود. همه این مسائل در درجه اول به نبود هیئت‌مدیره برمی‌گردد، در حال حاضر هر مغازه برای تغییر کاربری باید 450 میلیون، ماهیانه 800 هزار تومان پول شارژ و برای اجازه ورود خط تلفن بین 10 تا 155 میلیون پرداخت کند همه این‌ها اگر هیئت‌مدیره‌ای وجود داشت با حساب‌وکتاب می‌شد اما نبود هیئت‌مدیره باعث شده است که کسبه هیچ پشتوانه‌ای در مقابل اقدامات غیرقانونی نداشته باشند و کاری نتوانند بکنند.

باقری: با توجه به قانون تملک آپارتمان‌ها و آئین‌نامه اجرای این ساختمان باید هیئت‌مدیره داشته باشد. اما این جا با پشتوانه هایی که صاحب پاساژ دارد برای این‌که مدیریت ساختمان به  اعضای آن واگذار نشود اجازه تشکیل هیئت‌مدیره را نمی‌دهد.

ستون علاالدین

چطور شهرداری این مجوزها را صادر کرده است؟

مسعود بابایی می گوید: شهردار وقت منطقه 11  بابت صدور غیرقانونی مجوز طبقات هفت و هشت با مالک علاءالدین یک‌بار بازداشت شد. این موضوع را رئیس دفتر وقت آقای قالیباف که به  آقای نقوی مراجعه کرده بودند، گفتند. ایشان درخواست داشتند اگر از مبالغ دریافتی ایشان خبر دارید به دادگاه اطلاع دهید. ما گفتیم که ما از خیلی چیزها اطلاع نداریم فقط می‌دانیم که یک واحد تجاری به نام پسرشان در خیابان جردن از مالک علاء الدین گرفته‌اند.

نقوی ادامه داد: ما سال 87 برای راه‌اندازی هیئت‌مدیره اقدام کردیم که متأسفانه بنا به دلایلی که دوستان عنوان کردند این اتفاق نیفتاد. در حال حاضر هم اگر کسبه بخواهند این کار را بکنند، نمی‌توانند چون هیچ‌کدام از آن‌ها قرارداد ندارند. البته ناگفته نماند که برخی از کسبه از این وضعیت بدشان نمی‌آید چون با این شکل به‌راحتی می توانند قاچاقشان را انجام دهند.اما کسانی که سالم کار می‌کنند برای حل مسائل پاساژ، نیاز به هیئت‌مدیره دارند. به هر دلیلی که مجموع این شرایط باشد، ما تا به حال در علاءالدین نتوانسته ایم هیئت مدیره داشته باشیم. یک گروه تلگرامی تشکیل دادیم که از این راه بتوانیم با کسبه پاساژ ارتباط داشته باشیم و بتوانیم در راه تشکیل هیئت‌مدیره اقدامی کنیم اما تک تک اعضای گروه تهدید شدند تا این اتفاق نیفتد، حتی کار به‌جایی رسید که به ما انگ اقدام علیه امنیت ملی چسباندند و ما برای این اتهام به دادسرای اوین احضار شدیم. هرچند قاضی متوجه شد که قضیه از چه قرار است و احضارها متوقف شد، اما عملاً فشارها نتیجه داد و فعالیت گروه متوقف شد.

وی افزود: یکی دیگر از اقدامات که ایمنی ساختمان را به‌شدت به خطر انداخته است این است که مالک برای جذب بیشتر مشتری به پاساژ، پل‌های نگه‌دارنده دیوارها و ستون‌ها را در وسط ساختمان بریده است و به‌جای آن پله‌برقی  گذاشته است. کار گذاشتن پله‌برقی حالا به هر نیتی باشد کار بدی نیست، اما آیا ازنظر سازه‌ای یک برگ مهندسی و محاسبات سازه‌ای برای این کار وجود دارد؟ توجه داشته باشید که پل‌های نگه‌دارنده ستون‌های دو طرف ساختمان در حال حاضر از بین رفته است که با یک زلزله کوچک ساختمان فرومی‌ریزد.

بابایی: یک ماه پیش ما در مورد تخریب طبقه هفتم با آقای قناعتی عضو شورای شهر تهران جلسه داشتیم. ایشان می‌گفت من یک کارشناس برای بررسی وضعیت سازه‌ای علاءدین با خودم به آنجا بردم. این کارشناس در ابتدا قصد داشت از در خیابان حافظ  وارد ساختمان شود، به‌محض این‌که از این در وارد ساختمان شد و چشمش به این پله‌برقی و بریده شدن ستون‌ها افتاد؛ گفت من از این در داخل نمی‌آیم، برویم از در بعدی وارد شویم که وقتی از آن در هم وارد شد با تعجب گفت من کلاً وارد ساختمان نمی‌شوم و همین‌جا جلوی در گزارشم را می‌نویسم. یعنی از دید یک کارشناس آنقدر وضعیت ایمنی اینجا فاجعه‌بار است که جرأت نکرد پا به درون پاساژ بگذارد. بابا، جان پنج هزار نفر در اینجا درخطر است همه‌چیز را که نباید با پول حل کرد.

*بعد از فروریختن ساختمان پلاسکو شهرداری مدعی شد که ما بارها در مورد ایمنی این ساختمان به اهالی آن اخطار داده بودیم، این اخطارها از طرف شهرداری برای شما هم بوده است؟

بابایی: تابه‌حال هیچ اطلاعیه و اخطاریه‌ای به دست ما نرسیده است. اگر هم شهرداری داده باشد نگذاشته‌اند که به دست ما برسد که این باز به نبود هیئت مدیره برمی گردد.

این ساختمان تابه‌حال از نظر ایمنی کارشناسی “تامین دلیل” شده است؟

چترچی: ما تا به حال برای مشکلات این پاساژ هرجایی که فکر بکنید مراجعه کرده‌ایم، فقط یکجا مانده است و آن این است که به امام‌زاده‌ای برویم و بست بشینیم.

نقوی: این پرونده‌ای‌ که در حال حاضر در دست ما است پرونده دادسرای ناحیه  هفت و امور شهرداری‌ها است و هر مدرکی که فکرش را بکنید از جمله همین تأمین دلیل در آن موجود است. این پرونده با تمامی مدارک 17 ماه روی میز قاضی بود. در ابتدا ما به دفتر آقای اژه‌ای مراجعه کردیم ایشان پرونده را به دادگستری تهران ارجاع دادند دادگستری به دادستانی تهران و دادستانی تهران پرونده را به ناحیه  هفت ارجاع داد و در اینجا در یک هفته پرونده بسته شد. مجدداً بعد از حادثه پلاسکو اقدام به تأمین دلیل جدید کرده‌ایم و آن را را به‌پیش دادستان بردیم تا ببینیم که چه اتفاقی می‌افتد.

در پایان اگر نکته‌ای در مورد ایمنی ساختمان باقی‌مانده است بفرمایید، طبقه هفت‌در حال حاضر به‌صورت کامل تخریب‌شده است؟

چترچی: طبقه هفت تخریب‌شده است ولی حکم دیوان عدالت اداری فقط برای تخریب طبقه هفت نیست. طبق این حکم مازاد طبقه ششم و طبقه منفی سه باید تخریب شود. در طبقه هشت بحث بر روی چیلر ها بود که قرار شده است با تخریب طبقه هفتم و سبک شدن سازه چیلرها دوباره روشن شوند.

نقوی: مسئله مهم دیگر بحث گرمایشی و سرمایشی است. این مجتمع ساختمانی بیست‌ساله است که سیم‌کشی‌های برق آن‌هم به بیست سال پیش‌برمی گردد و سیستم‌های گرمایشی و سرمایشی‌اش آنقدر ضعیف است که خود خطر آتش‌سوزی را زیاد می‌کند.

شخصی چند وقت پیش بالباس رسمی آتش‌نشانی به مغازه‌ها مراجعه کرده بود و از همه تعهد گرفته بود که اگر براثر اتصال سیم‌های برق آتش‌سوزی رخ دهد خود واحدی که در آن این اتفاق رخ‌داده است مسئول است. ما به این که چنین فردی ازطرف آتش نشانی باشد شک کردیم و بعد از پیگیری ها متوجه شدیم هیچ ربطی به آتش نشانی نداشت و از طرف ذی نفوذ ها آمده بود تا رضایت نامه ها را بگیرد تا در موقع بحران مشکلات ساختمان را به گردان اهالی بیندازد.

بابایی: مورد بعدی پله فرار است که در این ساختمان پله اضطراری وجود ندارد و پله‌های خروج هم نسبت به جمعیت بسیار کم است و طبقات منفی مخصوصاً در صورت وقوع حادثه راه فراری ندارند.

باقری: ساختمان‌های در این حد و اندازه باید یک واحد مجهز آتش‌نشانی داشته باشند. این پاساژ این مورد را که ندارد هیچ، کپسول‌های اطفاء حریق مغازه‌ها هم چند سال است که تست و شارژ نشده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا