خَرمَردِرِندی | محمود فرجامی
محمود فرجامی، نویسنده و مترجم در یادداشتی تلگرامی نوشت:
تاریخ جنگهای اطلاعاتی-روانی نمونههای غریبی دارد از اشتباهات مهلکی که طرفهای فرادست و حتی نوابغ فن مرتکب شدهاند و هیچ و پوچ بازی برده را باختهاند. چنین نمونههایی را فرودستان و شکستخوردگان و ستمدیدگان حق دارند به حساب امداد غیبی، رحمت خداوندی، حقانیت خود، کارما و هر چیز دیگر بگذارند. هر چیز دیگری که به اعتقاد آنها نشان میدهد دنیا حساب و کتابی دارد.
در خانواده ما اصطلاح عمیقی وجود دارد به نام «خَرمَردِرِندی» که قاعدتا خراسانیست. در اینکه اینجا «خر» معنای بسیار زیاد میدهد یا آن حیوان نجیب باهوش ستمکش مد نظر است – که از نادانی به حماقت منسوبش کردهاند – بحثها فراوان است. همچنین آنکه چگونه «مرد رند» معنایی متفاوت اما مرتبط با «رند» میگیرد… خلاصه بگویم: خرمردرندی آن است که در همین تصویر میبینید!
ارتشی جنایتکار که از اصل و اساس، پایهاش بر تجاوز و دروغ و جعل تاریخ استوار شده و در همه ابزارهای غیراخلاقی جنگ روانی و اطلاعاتی سرآمد است؛ ارتشی که میتواند چه با پول و چه با توپ و تشر همه رسانههای جریان اصلی دنیا را به روابط عمومی خودش تبدیل کند… بله، همچو ارتشی از شدت برخورداری و نبوغ به خرمردرندی دچار میشود: تصویری از پهپادی منتشر میکند که آمده آخرین لحظات سربازی که تا سر جان جنگیده و حالا با لباس نظامی به کام مرگ میرود را ضبط کند و بعدش هم احتمالا کار را تمام کند. مردی که زیر خاکستر و خاک است و حتی نمیتواند گردن راست کند چیزی را برمیدارد و به سوی پهپاد پرت میکند. کاری که هیچ فایدهای ندارد جز آنکه ضبط شود. ضبط شود به نشانه آنکه من ایستادهام حتی اگر نتوانم دیگر گردنم را تکان بدهم…
و آن خرمردرندترین دستگاه پروپاگاندای تاریخ مدرن، دستگاهی که از عیانترین نسلکشی تاریخ هنوز میتواند در چشم هزاران میلیون انسان «دفاع مشروع تنها دمکراسی خاورمیانه از خود» بسازد چنین تصویر تکاندهندهای را به عنوان آخرین لحظات زندگی مردی منتشر میکند که طبق روایت آنها، مثل موش در تونلهایی امن و امان زندگی میکرد!
آنها که البته تصمیم گرفتهاند «سمت درست تاریخ یعنی اسراییل» بایستند که هیج؛ ولی هزاران میلیون آدم هم چنین صحنهای را دیدهاند و برایشان افسانه موش ترسویی که در تونلها دنبالش میگشتند دود شده و به هوا رفته.
آدمکش یا قهرمان راه آزادی، تروریستی بزدل یا مبارزی شیردل… صد سنوار دیگر میبینم که جوانه میزنند از تکه چوبی خشک که در ویرانهای به سوی پهپادی پرتاب شد.
انتهای پیام