نتیجه شش دهه تحریم کوبا
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی نوشت:
کشور سوسیالیسی کوبا یکی از آخرین سیستمهای سیاسی باقی مانده در جهان امروز که روزگاری سودای استقرار عدالت و برابری را برای مردم داشت، چهارمین شب متوالی قطعی برق را تقدیم 11 میلیون شهروند کوبایی کرده است.
نابود شدن شبکه برق کوبا یک مقصر بیشتر ندارد، فیدل کاسترو. زندگی پر فراز و نشیب کاسترو سال 1395 به پایان رسید، اما بذری که او در دل کوبا به نام عدالت، برابری، آزادی، رسیدن به استقلال و مبارزه با امپریالیسم جهانخوار و ملی کردن صنایع در این کشور کاشت، تا به امروز همچنان نهال کجبینی، سوء مدیریت و آفتهای بسیاری را آبیاری کرده است. نهالی که به دلیل تحریمهای آمریکا و کشورهای اروپایی امکان بازسازی خود را هیچ وقت پیدا نکرد.
کاسترو مرد مبارزه و میدانهای نبرد بود، مردی که اسحله به دست بگیرد و برای استقلال کشورش و رهاییاش با تمام قوا بجنگند. با دوست صمیمیاش چهگوارا. آنها جنگیدن، انقلاب، پایین کشیدن صاحبان قدرت از صندلی ریاست را به خوبی بلد بودند، گویی از روز نخست با فکر انقلاب پا در دنیا گذاشته بودند، اما فهم آنان از کشورداری و توسعه و صنایع ناقص و چه بسا بسیار مخرب و ویرانگر بود. فیدل واقعیت را میگفت؛ میخواست عدالت را برقرار کند، اما فقر را تقدیم ملت کوبا کرد. او مرد ساخت و بازسازی و نوسازی کشورش نبود؛ حضور پیوسته او در مراسمهای عمومی با لباس نظامی و اسلحهای به کمر نشان از آن داشت که او در روزگار جنگهای چریکی شهری به سر میبرد و روزهای شورش در کوبا را برای بیرون رانندن نظامیان و دیکتاتور باتیستا هنوز فراموش نکرده است.
کاسترو سخنرانیهای بسیار طولانی دارد، سخنرانیهایی که میخواست بنیان ظلم را به دیگران نشان بدهد. سال 1960 و در مجمع عمومی سازمان ملل بیش از چهار و نیم ساعت علیه استعمار، ظلم، بیعدالتی، سیاستهای کشورهای غربی، آموزش رایگان و خدمات درمانی عدالتمحور و دفاع از سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی سخنرانی کرد. سخنرانی که سال بعد در بزرگترین میدان هاوانا برای مردم تکرار شد. اما آن سخنرانیهای آتشین، امروز به هیچ کاری نمیآیند. در کشوری که مردم آن در بازههای زمانی مختلف برای زندگی بهتر، کمبود آب، کمبود برق، دسترسی به امکانات بیشتر اعتراض کردهاند، حکایت از آن دارد که سخنرانیهای طولانی فیدل کاسترو بیفایده بوده است.
گزارشهای خبری و تصویری از کوبا هیچ وقت خوب نبوده است. با فراگیر شدن اینترنت، روایت توریستها و رسانههای آزاد جای تصاویر دستکاری شده تلویزیون دولتی کوبا را گرفت. در کشوری که همه چیز در دست فیدل بود، از صنایع ملی، داراییها و سیاستهای کلان و خرد را او مشخص میکرد، سخن گفتن از توسعه و پیشرفت بی فایده بود. کشوری که هنوز مردم آن خودروهای دهه 70 میلادی را سوار میشوند و یکی از مقصدهای گردشگری مردان هوسباز آمریکایی و اروپایی است و فقر فراگیر و کیفیت ناچیز زندگی آمار موالید را نزدیک به صفر نشان میدهد یعنی اجرای سیاستهای عدالت محور سرابی بیش نبوده است. مانند استقلال یافتن در صنایع بزرگ که حال صنعت برق کوبا گویای حرفهای ناگفته است. صنعتی فرسوده، قدیمی، هزینهبر و متعلق به سالیان گذشته که امروز نماد کامل تحریمهای کمرشکن شده است. گزارشهای تصویری کوبا خاموش و تعطیل را نگاه کنید؛ کشوری بسیار قدیمی با خانههای فرسوده، رنگ و رو رفته و خیابانهایی متعلق به سالهای گذشته و…
کوبا امروز به یکباره چنین نشده است. آرام و آهسته و با تکیه به خیالات خام به سوی فرسودگی، تحریم، نابودی، فقر و خاموشی گام برداشت؛ تحریمها شیره صنایع را طی شش دهه متوالی با قوت مکید و از صنعت این کشور چیزی باقی نگذاشته است.
کوبا درسهای زیادی برای ما دارد؛ کشوری که سودای عدالت را داشت، اما با سیاستهای عجیب و باورهای عجیبتر عدالت را به مسلخ برد.