خرید تور نوروزی

نگاهی به کتاب دموكراسی يا حقيقت

کانال تلگرامی بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان، متنی از الهه اسد‌پور را منتشر کرده است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

علی ميرسپاسی استاد جامعه شناسی و رئيس مركز مطالعات ايران‌شناسی دانشگاه نيويورك، در کتاب «دموكراسی يا حقيقت» محوريت مطالعات خود را مدرينته و دموكراسی در ايران قرار داده است. او در این کتاب به روشنی به دنبال پاسخ و راه‌حلی برای گذار ايران به دموكراسی و رسيدن به «جامعه‌ای نيك» است.

مباحث مطرح شده در كتاب «دموكراسی يا حقيقت» را می‌توان در سه كلمه‎ حياتی و اصلی خلاصه كرد و گام به گام به آن‌ها پرداخت. سه كلمه‌ای كه مثلثی راهنما و روشن برای روشنفكری ايران محسوب می‌گردد: تاريخ، فرهنگ و تسامح. او پيش از هر چيزی هشداری عمل‌گرايانه در باب «شناخت فرهنگ» را مطرح می‌كند. به راستی چگونه می‌توان به شناخت درست و تا حدودی كامل از فرهنگ موطن خود رسيد؟

علی ميرسپاسی معتقد است برای شناخت بهتر فرهنگ خود، بايد از آن فاصله بگيريم. از دريچه چشم ديگران به آن نگاه كنيم و با نزديكی به فرهنگ غيرخودی، به شناخت فرهنگ دست‌ يابيم. در روند شناخت هر فرهنگی، بايد اين مهم را در نظر داشته باشيم كه اساس فرهنگ با ايستايی و غيرقابل تغيير بودن در تضاد است. او معتقد است همان‌لحظه‌ای كه برای فرهنگ خود، هويت و اصالتی غيرقابل تغيير و بدون تعامل در نظر گرفته‌ايم، اولين سنگ را جلوی تحقق دموكراسی انداخته‌ايم. از اين رو نيك است فرهنگ ايران را گاهی از دريچه‌ چشم ديگران ببينيم و بشناسيم و آن را پديده‌ای دائما در حال تغيير و تحول بدانيم، تا بتوانيم با برطرف كردن كاستی‌ها، مسير نيل به دموكراسی را هموار سازيم.

جامعه‌ ايرانی در راه دشوار رسيدن به آزادی و دموكراسی، مخاطرات و موانع فراوانی را پيش روی خود می‌بيند كه يكی از شاخص‌ترين و مهمترين آنها از ديد نگارنده‌ كتاب، اسلام سياسی است. ميرسپاسی معتقد است همان‌جایی كه دين در آغوش قدرت قرار می‌گيرد، به ابزاری برای صاحبان قدرت فراهم می‌شود. ابزاری كه اصل مهم دموكراسی را در تمامی ابعاد و سطوح از بين می‌برد چرا كه گفتمان دينی(علی الخصوص اديان تاثير پذيرفته از آئين ميترائيسم) بر اساس معيار خير و شر تنظيم گشته است و اولين اثر چنين گفتمانی، قطب بندی جامعه به «ما» و «ديگری» می‌باشد.

مايی كه نماد خير هستيم و در مركز جهان هستی و ديگری كه نماد شيطان است و چكيده‌ هرگونه دنائت و پستی. پيامد اين قطب بندی زيان‌بار، حذف اكثريت و تمركز قدرت در دستان اقليتی مسلط می‌باشد. به راستی راه حل چنين معضل دهشتناكی چيست؟

به عقیده علی ميرسپاسی، تفكيك دو حوزه‌ خصوصی و عمومی، مهمترين مرحله در رسيدن به جامعه‌ای نيك و دموكراتيك است. اساسا عرصه‌ عمومی فضايی آزاد و سالم است كه شهروندان به صورت برابر در آن به گفت‌وگو و تصميم گيری در خصوص سرنوشت سياسی جامعه‌شان می‌پردازند و تضمين كننده سلامت اين عرصه، نهاد‌های مدنی و دموكراتيك می‌باشند. نهادهایی كه صدای بی‌قدرتان را به گوش سنگين حاكميت می‌رسانند.

همين شهروندان آزاد و برابر، در حوزه‌ زيست خصوصی خود، می‌توانند به اموری مانند دين، الهيات و شعائر مذهبی بپردازند، چرا كه به طور كلی دين، اخلاق و احساسات اموری مربوط به حوزه‌ خصوصی هستند. در همان نقطه‌ای كه گروهی به دنبال تحميل (به زعم خود) حقيقتی مطلق به حوزه‌ عمومی جامعه هستند، دموكراسی و آزاد می‌ميرند و استبداد زاده می‌شود.

سخن از حقيقتی مطلق، پوشيده در هاله‌ای به نام دين و سنت، آغاز استبداد خواهد بود. بنابراين به عقيده‌ نگارنده كتاب دموكراسی يا حقيقت، تفكيك دو حوزه‌ عمومی و خصوصی حياتی‌تر از تفكيك قوا در يك نظام سياسی می‌باشد و شهروندان جامعه بايد آگاه باشند كه در حوزه‌ عمومی حقوق و وظايفی دارند. اين آگاهی خود به مثابه‌ برافروختن چراغی است كه راه دشوار آزادی را روشن مي‌سازد.

علی ميرسپاسی يكی از وظايف افراد به خصوص روشنفكران و متفكران ايرانی را اشاعه و گسترش تفكر انتقادی می‌داند. وظيفه‌ای كه در شعله‌های «پيچ حساس كنونی» فراموش شده است و از اين رو نبود تفكر انتقادی معضلی فراگير در جامعه‌ ايرانی گشته است. نويسنده معتقد است تا زمانی كه افراد در مقابل هر ايده و انديشه، حتی درست‌ترين آن‌ها، سكوت می‌كنند و پرسشگری و انتقاد را كنار می‌گذارند، زدودن سايه‌ سياه استبداد شدنی نخواهد بود.چرا‌ كه عدم وجود تفكر انتقادی می‌تواند موجب پذيرش و تسلط هر انديشه‌ای بر جامعه گردد و فضای ارزشمند گفت‌وگو ميان گفتمان‌ها را از بين ببرد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا