خرید تور تابستان

آیت الله بیات زنجانی: حجاب را آزادانه می‌پذیرم

آیت الله بیات زنجانی، از مراجع عظام قم، تاکید کرد: من معرفت را با آزادی می‌پذیرم، توحید را آزادانه می‌پذیرم، معاد را آزادانه می‌پذیرم، حجاب را آزادانه می پذیرم. اگر آزادی نباشد که پذیرش معنا پیدا نمی‌کند.

به گزارش انصاف نیوز، مشروح سخنان آیت الله بیات زنجانی در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها در پی می‌آید:

در اسلام اصولی داریم که هیچ استثنا ندارد. علم و تعلم یکی از آن اصول است. در تعلم، پرسش، یادگیری و یاد دادن هیچ استثنا وجود ندارد. رسول اکرم (ص) می‌فرمایند که شما علم را از چین هم شده یاد بگیرید. طبعا رفتن به چین برای قرآن خواندن و فقه نیست. پس تعلم و یادگیری از همه جا مطلوب است، ولو اینکه آن کشورْ کشوری مارکسیستی باشد. تعلم قید و شرط ندارد.

اصل دیگر که هم پشتوانه‌ی کلامی دارد، هم پشتوانه‌ی فلسفی، هم پشتوانه‌ی عرفانی، هم پشتوانه‌ی قرآنی و هم پشتوانه‌ی رواییْ آزادی است. آیا آزادی حق است؟ ما می‌گوییم آزادی فوق حق است. آزادی بالاتر از حق است. چرا؟ برای این‌که آزادی را نمی‌شود حذف کرد. طرف می‌تواند بگوید من از حقم می‌گذرم، اما کسی نمی‌تواند بگوید من از آزادی‌ام می‌گذرم. آزادی قابل گذشت نیست. من این‌گونه تعبیر می‌کنم که آزادی مقوّم ذات انسان است. آزادی جزء ذاتیات انسان است. آزادی را اگر از انسان بگیرید، دیگر خبری از انسان نخواهد بود. نمی‌توان گفت او انسان است ولی آزاد نیست. انسان غیرآزاد انسان نیست. به او می‌گویند روبات. آزاد یعنی چی؟ یعنی خودش باید برای خودش تصمیم بگیرد و نه دیگری. آزادی نه قابل سلب است و نه قابل ازدیاد و کم کردن و اضافه کردن. آزادی خدادادی است. خدا من را جبراً آزاد خلق کرده است.

بحثی در کفایه مطرح است که آیا انسان در آزادی آزاد است یا آزاد نیست. خیلی از آقایان معتقدند که انسان در آزادی آزاد است. ما معتقدیم که انسان در آزادی مجبور است. انسان نمی‌تواند آزاد نباشد. نمی‌تواند بگوید من می‌خواهم آزاد باشم یا نباشم چراکه آزاد آفریده شده‌.

دین مبنایش بر آزادی است. دلیل؟ آیه‌ی مبارکه‌ی آیت الکرسی. دین با اکراه نمی‌سازد. به همین دلیل در سوره‌ی مبارکه‌ی نور آمده است که «قل للمومنین».به کسانی که ما را قبول دارند بگو. نمی‌گوید خودت بکن. نمی‌گوید خودت به سرشان چادر کن. شما به آنها بگو خدا می‌گوید شما این‌گونه خودتان را حفظ کنید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ.» به مؤمنین بگویید، به مؤمنات بگویید. مؤمنین یعنی کسانی که شما را قبول دارند.

ما یک بحث فنی داریم که این «لا اکراه» اخباری است یا انشائی. اگر به معنی اخبار باشد، معنی‌اش این است که اسلام خبر می‌دهد که در ذات دین اکراه نیست. نگاه دیگر می‌گوید «لا اکراه» معنایش «لا تکره» است، یعنی مجبور نکنید، اجبار نکنید مردم را، مردم را با اجبار به مسئله‌ای سوق ندهید. پس چه به معنی اخبار باشد و چه به معنی انشا، در هر دو صورت، اکراه با آزادی نمی‌سازد. اساس دین بر آزادی است. من وقتی پیامبر را قبول می‌کنم که بشناسمش و دلیل بر صدقش داشته باشم. من حق ندارم همین جوری پیامبر را بپذیرم. وقتی می‌پذیرم که او را صادق بدانم، گذشته‌اش را بشناسم، برایم دلیل بیاورد که راست می‌گوید.

من معرفت را با آزادی می‌پذیرم، توحید را آزادانه می‌پذیرم، معاد را آزادانه می‌پذیرم، حجاب را آزادانه می پذیرم. اگر آزادی نباشد که پذیرش معنا پیدا نمی‌کند.

من دموکراسی را هم این‌گونه معنا می‌کنم: جایی که انسان می‌تواند آزادی خودش را دست‌نخورده نشان بدهد. این دموکراسی است. ظهورش هم با انتخابات است. من باید آدم خودم را بشناسم و این با آزادی است. همیشه این را گفته‌ایم و باز هم عرض می‌کنم که ما بهشت و جهنم اجباری نداریم بلکه بهشت و جهنم انتخابی است. انسان خودش انتخاب می‌کند. انسان جوهره‌اش با این چند چیز متقوم است: فهمیدن، ارزیابی کردن، مقایسه کردن، علاقه‌مند شدن و خواستن. اگر این‌ها شد، آزادی معنا پیدا کرده است.

من باید بفهمم، ارزیابی کنم، مفاسد را ببینم، تبعات را ببینم، برکات را ببینم و از آن طرف میل هم داشته باشم و بخواهم. یکی از شرایط آزادی میل است.

فردی از امام موسی بن جعفر (ع) سؤال کرد که روایت می گوید نماز اول وقت ثوابش خیلی بالاست اما من الان خسته‌ام. آیا الان بخوانم و اول وقت را مراعات کنم یا دو-سه ساعت بعد بخوانم که حالم سر جایش بیاید و با حال خوب بخوانم؟ امام فرمود چرا با خستگی می‌خواهی نماز بخوانی؟ وقتی که علاقه پیدا شد بخوان.

میل از کجا پیدا می‌شود؟ از ارزیابی. ارزیابی یعنی چه؟ یعنی بررسی اینکه کاری خوب است یا بد. من باید برسم به اینکه این کار و آن کار خوب است یا بد. چگونه می‌شود به این خوب و بد رسید؟ با فهمیدن.

امام علی(ع) می‌فرماید ای حاکم، ای صاحبان قدرت، یکی از حقوقی که مردم به گردن شما دارند این است که مردم را نامحرم ندانید. مسائل را با مردم خیلی بی‌پرده بگویید. مردم باید بدانند و وقتی دانستند عمل کنند. عین عبارت امیرالمؤمنین است. می‌گوید من حقی دارم شما هم حقی دارید. حق شما این است که من شما را از مسائل آگاه کنم. وقتی که من مردم را نامحرم می دانم، چه توقعی از مردم دارم؟

منِ طلبه تکلیفم این است که دین را متناسب دین تعریف کنم. دو مبنا بیشتر نیست: عقل و قرآن. روی این دو تا کار کنید. اگر حرفی دارید، یک برهان عقلی ذکر کنید و یک آیه بیاورید. اگر این کارها انجام شد، دین درست عرضه می‌شود.

این حرف را بارها گفته‌ایم که مردم در عصر غیبت پیامبر و امام زمان را نمی‌بینند، بلکه منِ طلبه را می‌بینند. گفتار و عمل و رفتار و تعریف من باید با قرآن بخواند.

نمازِ اجباری نداریم. نماز امری اختیاری است. نماز را من باید با اختیار بخوانم. روزه و حج هم همین است. من از فرزند یکی‌ از عرفای مشهور پرسیدم یکی دو تا از اخلاقیات پدرت را به من بگو. گفت: گاهی وقت‌ها بچه‌هایش را که خواب بودند برای نماز بیدار نمی‌کرد. از پدرش پرسیده بود دلیلش را بگوید. ایشان هم گفته بودند که برای بعضی آدم‌ها خواب بهتر از نماز است. چرا فشار بیاورم؟ اگر من او را از خواب بیدار بکنم، می‌گوید این دین است و این هم آخوندش. این دینی که با آسایش نمی‌سازد و با اجبار توأم است را نمی‌خواهم.

دین نباید با تحقیر و ذلت و خواری همراه باشد. قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ.» نمی‌گوید «عظمنا»، نمی‌گوید «فضلنا»، می گوید «کرمنا». یعنی چی؟ در تفضیل ممکن است بزرگی از بیرون باشد، اما کرامت معنایش این است که انسان ذاتاً بزرگ است، نه اینکه بزرگی را به او وصل کرده باشند. انسان به گونه‌ای آفریده شده است که با ملک فرق می کند. جوری آفریده شده است که افضل از ملک است. این انسان است. انسان مکرم است. اول «کرمنا» می‌گوید و بعد می‌گوید «فضلنا»، چون ذاتاً بزرگ است. به همین دلیل از امام علی (ع) پرسیدند که انسان بزرگتر است یا ملک؟ فرمودند انسان. انسان قابل مقایسه با ملک نیست. در انسان ظرفیت‌های بسیاری وجود دارد.

باز این تعبیر قرآن است که «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا». در قرآن انسان امین خداوند در زمین معرفی شده است. البته به جبرئیل نیز گفته شده «روح الامین». در مورد جبرئیل به شخص اشاره دارد ولی در انسان به نوع. به قول استاد ما علامه طباطبایی آدم البوالبشر نماد است، نه شخص. آدم به‌عنوان نماینده‌ی انسان مسجود ملائکه است و نه به‌عنوان شخص.

انسان با دو چیز به تکامل می‌رسد: علم و اخلاق. بدانید و خودتان را بسازید. اگر دانستید و خودتان را ساختید، انسان کامل می‌شوید. اگر بدانیم ولی خودمان را نسازیم ، خطرناک است. اگر خودمان را بسازیم اما ندانیم هم خطرناک است. خوارج مصداق آن است. آدم بی‌سواد خودساخته به درد نمی‌خورد. آدم باسواد غیرخودساخته نیز خطرناک است.

دین به دو چیز برمی‌گردد: فهمیدن و خودساختن. اگر این دو باشد، ما می‌توانیم به یک جایی برسیم، ولی اگر نباشد، نه.

ما در دنیای امروز و حتی در محیط‌های علمی‌مان گرفتار دو چیز هستیم: اشعری‌گری (اشاعره آمدند و عقل را از حجیت انداختند و انسان را آوردند پایین)؛ و اینکه کتاب خدا را گذاشتیم کنار. اگر عقل و قرآن را ملاک قرار دادیم، دین‌مان قابل عرضه است و امورش قابل پیاده شدن خواهد بود و الا دینی که عقلانی نباشد، دینی که همراه با خشونت باشد، دینی که همراه با کتاب و مستند نباشدْ، نه قابل عرضه است و نه قابل حمایت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا