خرید تور نوروزی

مدارس لاکچری در قزوین | منوی باز برای دانش‌آموزان!

امید مافی در سایت ولایت نیوز (قزوین) نوشت: «از آن روزگارِ صعب‌ناک که هر صبح با لقمه لاغر نان و پنیر مادر راهی مدرسه می‌شدیم سال‌ها گذشته و جمله‌ها و نقطه‌های عهد ماضی کاربرد چندانی ندارند. اگر آن سال‌ها همه بچه‌های شهر از بورژوا گرفته تا مسکین پشت یک نیمکت قراضه درس می‌خواندند و حرفی از مدرسه غیرانتفاعی نمی‌زدند، حالا اوضاع فرق کرده و در غبار تیره و کبود زمان صف اغنیا و فقرا از هم جدا شده است.

حالا خانواده‌های متمول ده‌ها میلیون تومان در سال می‌پردازند تا در مدارس غیرانتفاعی کمتر از گل به فرزندانشان نگویند. تا دردانه‌هایشان لای پرِ قو تحصیل کنند و اگر برای باسواد شدن به مدرسه نمی‌روند، لااقل برای کره و عسل صبحانه، کباب سلطانی ناهار و دسر ویژه قدم رنجه کرده و ساعاتی از خانه‌های گرم خویش خارج شوند. این وسط تابلوی عدالت آموزشی است که بی‌قاب و بی‌نقاب خاک می‌خورد و از جاده‌های ناهموار درس و مشق خبر می‌دهد.

بفرمایید منو باز

این منوی باز یک دبستان غیرانتفاعی در بالای شهر است. خوب دقت کنید؛ سرو ناهار جوجه‌کباب بی‌استخوان یا چلوکباب برگ گوسفندی همراه سالاد و نوشابه ( به انتخاب دانش‌آموز) هر وعده ۴٠٠ هزار تومان. سرو دسر: ژله، کارامل، بستنی خامه‌ای (به انتخاب دانش‌آموز) هر نفر ۱٠٠ هزار تومان و…

دورتر از این دبستان نُقلی اما در مدرسه‌ای بزرگ و چند صد نفره در جنوب شهر، اغلب دانش‌آموزان برای خرید یک تی‌تاپ یا یک پاکت شیر از بوفه مدرسه پولی در جیب ندارند و رویاهای کال خود را در زنگ‌های تفریح سق می‌زنند.

و ناگهان آژیر قرمز

از دفاتر قطور آمار نیز پالس‌های مثبت به دستمان نمی‌رسد. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ۷ تا ۱۱ درصد دانش‌آموزان سوء‌تغذیه دارند، ۳۵ درصدشان با فقر آهن درگیرند و ۷۵ درصد آن‌ها از فقر ویتامین D رنج می‌برند.

مدتی قبل یک چهره نیکوکار در حاشیه شهر که بی‌هیچ انتظاری چند سالی است با هزینه شخصی هر روز تکه‌ای نان و پنیر به دست دانش‌آموزان می‌دهد سخنان اندوهناکی را بر زبان رانده و گفته بود: بخش عمده‌ای از کودکان این منطقه محروم بدون صبحانه قدم به فضای تحصیل می‌نهند و چون در خانه چیزی برای خوردن پیدا نمی‌کنند در کلاس چرت می‌زنند و حواسشان به درس نیست و توان تمرکز ندارند.

البته از وقتی نان و پنیر میان دانش‌آموزان توزیع می‌شود اوضاع کمی بهتر شده است، بعضی از بچه‌ها نیز لقمه‌شان را به خانه می‌برند تا با دیگر اعضای خانواده قسمت کنند.

چند کیلومتر آن‌سوتر در مدارس غیرانتفاعی اضطراب گرسنگی هیچ دانش‌آموزی را آزار نمی‌دهد و مالکان و مدیران برخی مدارس در رقابتی نفسگیر، با دریافت شهریه‌های نجومی، فرهنگ مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی را بی‌رودربایستی به بخشی از دانش‌آموزان آموزش می‌دهند.

فراهم کردن امکانات مورد نیاز و محیطی امن برای تمامی دانش‌آموزان لازمه نخست نظام تعلیم و تربیت است؛ اما این مقوله با توسعه مدارس لوکس و ایجاد فضایی خارج از عرف که آسیب‌های متفاوتی همچون نازپروری، خودبزرگ بینی و بسط بیش از پیش گسل طبقاتی در میان دانش‌آموزان در پی دارد، بسیار متفاوت است.

همترازان اقتصادی

به گفته یک کارشناس ارشد آموزشی برخی مدارس غیردولتی چنان امکانات خود را در بوق و کرنا می‌کنند که گویی از ازل تا ابد این غیرانتفاعی‌ها بودند که ما و پدرانمان را باسواد کردند.

مهتاب فاضلی بیان می‌کند: از آنجا که فلسفه ساخت این شکل مدارس، کسب درآمد موسسان است، طبیعی است خانواده‌هایی را انتخاب کنند که وضع مالی خوبی دارند. این گزینش براساس اقتصاد یک خانواده، موجب می‌شود دانش‌آموزان این مدارس تنها با همترازان اقتصادی خود مراوده داشته باشند و در درازمدت نیز برداشتی از ارتباط با اقشار دیگر نداشته باشند.

لاکچری، وی آی پی و…

از سوی دیگر مالک یک مدرسه غیرانتفاعی شیک با دفاع از دکترین خود می‌گوید: بدیهی است که تمامی مدارس باید از امکانات و ظرفیت‌ها برخوردار باشند و به واسطه اینکه برخی مناطق از مدارس مجهز برخوردار نیستند، نباید مانع تاسیس بقیه آن‌ها شد.

مجید اسدالهی از چسباندن برچسب لاکچری به پیشانی برخی مدارس گله‌مند است و تصریح می‌کند: اگر ندانم‌کاری‌ها سبب شده برخی شهرها و روستاها از داشتن مدارس مجهز محروم باشند، نباید نام لاکچری روی این مراکز گذاشته شود. این کلمه به چیزی اطلاق می‌‌گردد که خارج از عرف و استانداردها باشد و مورد استفاده قرار نگیرد.

او ادامه می دهد: اختلاف میان افراد در همه امور جامعه وجود دارد و طبیعی است هر کس بیشتر هزینه کند،خدمات مطلوب تری دریافت خواهد کرد.در همین رابطه بعضی بیمارستان‌ها دارای بخش‌‌های وی‌آی‌پی هستند و برای قشری خاص تعریف شده‌اند.

این هم ترجیع‌بند حرف‌های این مدیر کهنه‌کار: حتی در ممالک مدرن عدالت آموزشی وجود ندارد. چرا که عدالت آموزشی مقوله‌ای اتوپیایی است و باید آن را در آسمان‌ها جستجو کرد.

نیک‌نژاد به والدین توصیه می‌کند با نام‌نویسی فرزندانشان در این مدارس، آن‌ها را از داشتن ارتباطات اجتماعی محروم نکنند، چراکه پایان این مسیر خوش و کوتاه در مدارس لاکچری، می‌تواند منجر به آسیب‌های شخصیتی شدیدی شود.

آغاز شکاف طبقاتی

یک جامعه‌شناس نیز در مصاحبه با خبرنگار ما می‌گوید: گسل‌های تربیتی درست از نقطه‌ای آغاز می‌شود که راه کودک با نخستین گام در جامعه یعنی مقطع دبستان، به جهت تمکن اقتصادی خانواده‌اش از دیگران سوا می‌شود. در مدارس لاکچری نام‌نویسی می‌کند و از بهترین پوینت‌ها برخوردار می‌شود. در مقابل دانش‌آموزی دیگر در همان سن و سال به جهت ضعف اقتصادی خانواده قدم در مدارس دولتی می‌گذارد. این نخستین شکافی است که از دوران کودکی و نخستین مقطع تحصیلی هویدا خواهد شد.

آرش محمدی اذعان می‌کند: ضربات هولناک روحی که ناخواسته به نوباوگان امروز و آینده‌سازان فردا توسط مدارس تجملاتی وارد می‌شود، قطعا شوک مرگباری نیز به ساختار جامعه وارد می‌کند و کالبد جامعه از این شوک‌ها زخمی‌خواهد شد.از زاویه دید این جامعه شناس شوربختانه در منظر کثیری از خانواده‌ها این موضع ثبت شده که مدرسه هر چقدر لاکچری‌تر باشد، گریدِ علمی و آموزشی بالاتری دارد. در شرایطی که این استدلال مهمل و دور از حقیقت بوده و در مواردی معلوم شده در برخی شرایط حتی می‌تواند به ضرر دانش‌آموز باشد.

محمدی با یادآوری چند برهان متذکر می‌شود: با التفات به مشتری‌محور بودن مدارس غیردولتی، پر واضح است جلب رضایت مشتریان و تبلیغ خانواده‌ها، در اولویت آن‌ها قرار داشته باشد. یکی از میانبرهای کسب رضایت، مانور دادن بر خروجی آموزش است.

به صورتی که بسیاری از این مدارس با فشار دوچندان بر کودکان از لحاظ روحی و روانی، دو نتیجه به دست می‌آورند، یا آن‌ها را به یک ۲۰ اجباری می‌رسانند و یا انبوهی از فشارهای روانی را بر سرشان آوار می‌کنند، به‌طوری که دیگر نتوانند با مدرسه همراهی کنند.

او تاکید می‌کند: بیشتر دانش‌آموزانی که در این مدارس درس می‌خوانند جزو دسته دوم هستند و خیلی زود اشتیاق خود را به درس و محیط‌های آموزشی از دست می‌دهند و علاوه بر آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی که با این مدارس گره خورده‌ است، درگیر معضلات آموزشی می‌شوند. برای چنین مدارسی، سرنوشت و آینده دانش‌آموزان اهمیتی ندارد و تنها چیزی که برایشان حیاتی است، جذب مشتریان بیشتر است.

گچ پیام‌آور همدلی نیست

چه بخواهیم و چه نخواهیم بازار مدارس غیرانتفاعی گرم است و در ابهام گنگ سایه‌ها شعارهای پیچیده شده در زرورق بیش از شعورها خریدار دارند. در چنین اتمسفری طبیعی است که مدرسه‌ای با تبلیغات محیطی، شهر را به رگبار ببندد و از تعبیر خوابِ والدینی سخن بگوید که در متن تب‌آلود زندگی به گزینه‌ای جز خوشبختی فرزندان خود در قاب مدرسه نمی‌اندیشند.

صبحانه و ناهار مفصل، سفرهای علمی و تفریحی داخلی و خارجی، برگزاری کلاس‌های زبان انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی و پیگیری وضعیت دانش‌آموزان در خارج از ساعات مدرسه از جمله آپشن‌هایی است که موجب تفریق دلهره‌های بی‌دلیل از قلوب پدر و مادرانی می‌شود که آرزوهای خود را به علاوه خواسته‌های کوچک و بزرگ دردانه‌هایشان می‌کنند.

و اینگونه است که دیگر گچ سپید پیام‌آور همدلی نیست، تخته سیاه رازهای دل پردرد خود را فاش نمی‌کند، مشق‌ها بوی نا گرفته‌اند و معلم‌ها نازک‌تر از گل به شاگردانشان نمی‌گویند و اینطوری است که در کلاس ریاضی از شادی‌ها جذر می‌گیرند و غم‌ها را بی‌جهت زیر رادیکال می‌برند و دل‌آشوبه‌ها را به توان هزار می‌رسانند!»

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا