گزارش محمود سریع القلم از اجلاس داوُس 2025 | «ایران موضوعیتی نداشت»
محمود سریع القلم، استاد دانشگاه در یادداشتی اجلاس داوُس 2025 پرداخته است. متن این یادداشت به نقل از وبسایت او در پی میآید:
پنجاه و پنجمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوچک داوُس (Davos) طی 20 تا 24 ژانویه (اول تا پنجم بهمن ماه 1403) تشکیل شد. حدود 3000 نفر از 130 کشور در این اجلاس شرکت کردند و 1600 شرکت (45 درصد از آمریکا) در آن حضور داشتند. 350 مقام دولتی شامل 60 رئیس دولت نیز مشارکت کردند. 170 نماینده از گروههای جامعه مدنی از هر پنج قاره نیز فرصت اثرگذاری بر موضوعات و مباحث را داشتند. حدود 250 استاد دانشگاه یا محقق یا نویسنده به دعوت داوُس، آخرین دستاوردهای علمی و دیدگاههای خود را در حدود 300 جلسه طی پنج روز مطرح کردند. دونالد ترامپ در روز چهارم کنفرانس به صورت آنلاین حدود 20 دقیقه سخنرانی کرد و سی دقیقه به پرسشهای پنج رئیس هیأت مدیره بانک یا شرکت مالی و نفتی پاسخ داد. رئیس مجمع جهانی اقتصاد از او در انتهای این برنامه دعوت کرد تا سال آینده به صورت حضوری در داوُس شرکت کند. داوُس امسال پنج محور را در بر می گرفت: 1) محافظت از کره زمین (27 جلسه)؛ 2) بنای مجدد اعتماد میان ملتها و دولتها (28 جلسه)؛ 3) صنعت در عصر هوش مصنوعی (35 جلسه)؛ 4) سرمایه گذاری بر روی انسانها (44 جلسه) و 5) افقهای نوین در رشد و توسعه (51 جلسه). در زیر، با عناوین متنوع، گزارشی از داوُس 2025 ارائه میگردد:
ریاست جمهوری دونالد ترامپ
ترامپ و دولت او به علتِ هم زمانی سوگند او و شروع داوُس 2025، در اجلاس حضور نداشتند، اما به ندرت در جلسهای از پی آمدهای محتمل ریاست جمهوری او صحبتی به میان نیامد. یک نکتۀ کانونی که بسیاری مطرح کردند این بود که او Maximalist (حداکثرگرا) است. بالاترین خواسته خود را مطرح میکند و سپس در فرآیند مذاکره به سوی تفاهم حرکت می کند. از این منظر، او یک دیپلمات و سیاستمدارعادی نیست که سخنانش براساس واقعیت باشد. به عنوان مثال، ولیعهد عربستان، پیروزی ترامپ را به او تبریک گفت و مجدداً خواست که اولین سفرخارجی خود را به عربستان انجام دهد. سپس برای جلب توجه دولت ترامپ، عربستان هم چنین اعلام کرد که طی چهار سال آینده 600 میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری خواهد کرد. سپس ترامپ در سخنرانی خود برای مخاطبان داوُس اظهارامیدواری کرد که عربستان سطح سرمایه گذاری خود را به یک تریلیون دلار ارتقاء بخشد. ترامپ همچنین اعلام کرد برای شرکتهایی که کالای خود را در آمریکا تولید کنند نرخ مالیات را به 15 درصد تقلیل خواهد داد. ترامپ به موجب احکامی که طی هفتۀ اول ریاست جمهوری خود صادر کرد، فراز و نشیب های فراوانی را در نحوۀ عملکرد دولت آمریکا ایجاد کرده است، از توقف استخدام در دولت گرفته تا جلوگیری از ورود مهاجران جدید. ارتش آمریکا در مرز مکزیک مستقر شده است و مانع ورود مهاجران از آمریکای مرکزی خواهد شد. اکثر شرکای تجاری آمریکا بیش از آنچه که از امریکا وارد کنند به این کشور می فروشند. این شامل شرکای مهم مانند چین، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی میشود. ترامپ همه این کشورها را با افزایش گمرک تهدید کرده است. عموم اقتصاددانان در داوُس معتقد بودند که معلوم نیست در عمل چه اتفاقاتی بیافتد چون افزایش نرخ گمرکی نه تنها در آمریکا به افزایش نرخ تورم میانجامد بلکه در هزینه های زنجیرۀ کالا در سطح جهانی نیز پیآمدهای تورمی دارد. به نظر میرسد دولت ترامپ اعتقاد عمیقی به کارکرد سازمان های بین المللی و قواعد نسبتاً تثبیت شدۀ اقتصادی از طریق سازمان تجارت جهانی ندارد و بر خلاف دولت بایدن که به چند جانبه گرایی اقتصادی و برون سپاری امنیتی معتقد بود، دولت ترامپ در پی توافقات و تعاملات دوجانبه با کشورها باشد تا از این طریق منافعِ ملی آمریکا را تأمین کند. بسیاری معتقد بودند که اختلالات ناشی از دولت جدید آمریکا، عموماً موقتی خواهند بود و ممکن است بدنۀ دستگاه اجرایی و طبقه بوروکراتها، واکنش های منفی اما نامحسوس نسبت به این تحولات و سیاستهای جدید نشان دهند. از این رو، سیاستهای این دولت را باید مورد به مورد بررسی کرد. ترامپ در روابط بینالمللی، نزدیکترین روابط را با رؤسای جمهور آرژانتین و چین، نخست وزیر هند و ولیعهد عربستان خواهد داشت. همینطور پیشبینی میشود که عموم کشورهای عربی در خلیج فارس و مصر، اردن، عراق و اسرائیل از روابط نزدیکی با دولت ترامپ برخوردار باشند. روابط با ترکیه تابع میزان تطابق منافع آنها در ناتو، سوریه و همچنین دیدگاههای ترکیه به اسرائیل خواهد بود.
انتظار میرود که دولت ترامپ به صورت Package مسائل خود را با روسیه شامل اوکراین، ناتو، سلاحهای هستهای، صادرات انرژی و ایران، حل کند و صرفاً بر جنگ اوکراین متمرکز نشود. به میزانی که اروپا و آمریکا حاضر باشند 22000 تحریم فرد و سازمان روسیه را تخفیف دهند، مسکو نیز در موارد package معامله خواهد کرد. پیش بینی میشود اعراب خلیج فارس در دوره ترامپ از بهترین شرایط مالی، اقتصادی و فنآوری برخوردار شوند. چندین شرکت اماراتی قصد دارند حدود 20 میلیارد دلار در ساختن Data Center برای پردازش و ساخت مدلهای بنیادی هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنند. چنین سرمایهگذاری، وابستگی متقابل این منطقه با آمریکا را به مراتب عمیق تر خواهد کرد. ابوظبی و مایکروسافت همکاریشان به ارزش یک میلیارد دلار برای ساخت یک Data Center در این شهر را آغاز کردهاند. شرکت هواپیمایی قطر با ایلان ماسک مذاکره کرده تا از طریق Starlink تمامی پروازهای خود را پوشش اینترنتی دهد. فرودگاه دوحه در سال حدود 52 میلیون مسافر دارد که از سال 2022 تا کنون 50 درصد افزایش یافته است. از 52 میلیون مسافر، 40 میلیون نفر از فرودگاه دوحه به اروپا، آفریقا، آسیا و استرالیا عبور میکنند. شرکت PureHealth اماراتی که بزرگترین تأمین کننده درمان در جزیرهالعرب است، 18 شعبه در اوکلاهما و نیومکزیکو آمریکا تاسیس کرده است. آمریکا، اوپک عربی (عراق، مصر، لیبی، سوریه و کشورهای حوزه خلیج فارس) را تشویق کرده که علاوه بر نفت و گاز به سوی سرمایهگذاری در انرژی پاک حرکت کنند و انبوهی از شرکتهای آمریکایی در این چارچوب آغاز به همکاری کردهاند.
مهم ترین چالش بینالمللی ترامپ با چین خواهد بود. هرچند روابط دو رهبر دوستانه است ولی موضوعات فیمابین برای حل و فصل قابل تأمل هستند. 80 درصد پردازش فلزات جهان را چین انجام میدهد. تولید انرژی پاک چین هفت برابر آمریکا است. 90 درصد باتری خودروهای برقی در جهان را چینیها میسازند و ترامپ در روز اول ریاست جمهوری، سیاست دولت بایدن در گسترش خودروهای برقی را تغییر داد. 95 درصد Wafer های انرژی خورشیدی را چینیها میسازند. چینیها طی سه سال گذشته، 400 جنگنده ساختهاند و برای هزارموشک بالیستیک هستهای جدید، سیلو تولید کردهاند. چینیها شش برابر آمریکاییها در انبارهای خود تسلیحات جمع کردهاند و تعداد موشکهای بین قارهای بالیستیک خود را دو برابر کردهاند. به موجب این تحولات، بودجۀ نظامی آمریکا در سالِ آینده به 926 میلیارد دلار افزایش یافته است. کانون استراتژی آمریکا نسبت به چین، که از اجماع دوحزبی برخوردار است (دموکرات و جمهوریخواه)، کاهش نرخ رشد اقتصادی و ثروت چین است که از این طریق سرمایهگذاریهای اقتصادی و نظامی آن را کاهش دهد. دولت بایدن این روند را آغاز کرد و تا اندازهای موفق شد تا نرخ رشد را کاهش دهد به گونهای که در سال 2024، 16000 میلیونر چینی و غیر چینی، آن کشور را ترک کردند و بین ماه ژوئن 2023 تا ژوئن 2024، 254 میلیارد دلار سرمایه از چین خارج شد. در عین حال، وابستگی کشورها به چین انکارناپذیر است. در حال حاضر، چین این ارقام را در کشورهای مختلف سرمایهگذاری کرده است: آمریکا (200 میلیارد دلار)؛ برزیل (73 میلیارد دلار)؛ استرالیا (106 میلیارد دلار)؛ سنگاپور(45 میلیارد دلار)؛ اندونزی(47 میلیارد دلار) و اتحادیه اروپا (حدود 300 میلیارد دلار). سرمایهگذاری آمریکا در چین به رتبۀ دهم تنزل پیدا کرده است. جنگ تجاری ضمن همکاری میان دو کشور در حدی است که اخیراً، دولت بیجینگ 38 شرکت تولید تسلیحات آمریکا را تحریم کرده به صورتی که نمیتوانند بسیاری از مواد اولیه و تراشه را وارد کنند. در عین حال، در صورتی که چینیها کسری تجاری خود را با آمریکا، از طریق واردات بیشتر کاهش دهند و سرمایهگذاری خود را افزایش دهند ممکن است در بعضی از فنآوریهای غیرحساس بتوانند همکاری کنند. حضور و بهرهبرداری از بازار کالا، خدمات، علم و فنآوری آمریکا به قدری برای چینیها مهم است که امکان تفاهم آنها با دولت ترامپ که اهل تعاملات موردی و موفقیتهای کوتاه الی میان مدت است را افزایش می دهد. اهرمهای چین و آمریکا را در نهایت باید بخش به بخش (Sector by Sector) مورد بررسی قرار داد. به عنوان نمونه، دولت ترامپ در پی تشویق سرمایهگذاری در تولید کشتیهای باری تجاری است زیرا که 70 درصد تولید این نوع کشتیها در چین است و اگر آمریکا این نوع فعالیت تولیدی را شروع کند هفت سال زمان خواهد برد تا اولین کشتی آماده شود. طی 5 سال گذشته، چینیها بخشی از فعالیت تولیدی خود را در کشورهای دیگر مانند مکزیک، برزیل، کشورهای آ سه آن (ASEAN) منتقل کردهاد تا از مخاطرات گمرکی و تحریمی آمریکا در امان باشند و هم زمان، زمینههای سرمایهگذاری و مصرف داخلی را افزایش دادهاند تا نرخ رشد پنج درصدی خود را حفظ کنند. هنر حکمرانی چینیها در این است که به صورت دائمی در حال انطباق با شرایط و پیدا کردن آلترناتیو هستند و آنقدر انعطاف پذیرند تا به درصد قابل توجهی از افقهای خود دست یابند. پراگماتیسم چینی که ریشه در مکتب کنفوسیوس دارد، به خوبی طبع بشر را درک میکند و از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده میکند. این رهیافت باعث شده تا آمریکاییها از مذاکره و کسب و اعطای امتیاز ناامید نشوند. چینیها در حدی مسائل را شبکهای و به هم مرتبط میبینند که باب مذاکره پیرامون حل و فصل موضوع اوکراین را در تعاملات دوجانبه با آمریکا باز گذاشتهاند. ازمجموعه جلسات و اظهار نظرها و همینطور مطالعاتِ موسساتِ تحقیقاتی برمیآید که آمریکا در عموم زمینه های فنآوری، بازار مالی، اقتصادی، علمی و دانشگاهی برای نیم قرن آینده قدرتِ مسلط جهانی خواهد بود و چین با فاصلۀ هم کمی و هم کیفی، قدرت دوم باقی خواهد ماند. معلوم نیست سیاستهای دولت ترامپ تا چه میزانی به توانمندی یا تضعیف قدرتِ اقتصادی و نظامی چین مساعدت بخشد. محتوای توافق یا تفاهم چین و آمریکا طی یک سال آینده بر روندهای دوجانبه آنها و اقتصاد بینالملل اثرات بنیادی به جای خواهد گذاشت. در نظم جهانی عصر ترامپ، روسیه با فاصلۀ قابل توجه، صرفاً یک قدرت نظامی و انرژی باقی خواهد ماند بدون آنکه توان مندی اثرگذاری جهانی داشته باشد. دولت ترامپ تلاش خواهد کرد از ورود فنآوریهای پیشرفته به روسیه جلوگیری به عمل آورد تا بین آمریکا و روسیه فاصله استراتژیک را حفظ کند. از طرفی دیگر، دولت ترامپ سعی خواهد نمود تا سطح تبادلات روسیه و چین که از 35 میلیارد دلار قبل از جنگ اوکراین به 285 میلیارد دلار فعلی را به شدت کاهش دهد. دولت ترامپ در پی راهبرد Primacy (آمریکا اول) این اصل را هم دنبال خواهد کرد که همکاری با چین را منوط به کاهش همکاری چین و روسیه نماید، هرچند چینیها در روز اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر تعمیق روابط خود با روسیه برای افزایش اهرمها در مذاکرات آتی با آمریکا را اعلام کردند (Hedging). چینی ها ازهرفرصت برای کار و حضور در آمریکا استفاده خواهند کرد کما اینکه در مقابل800 دانشجوی آمریکایی در چین، 360 هزار دانشجوی چینی در آمریکا درس میخوانند.
جایگاه اروپا در اقتصاد و سیاست بینالملل
در تعداد قابل توجهی از جلسات داوُس، مشکلات جدی اروپا در قالب نظم اقتصاد بینالملل مطرح شد. این فضا تحت تاثیر گزارشی بود که به سفارش اتحادیه اروپا Mario Draghi، رئیس اسبق بانک مرکزی اروپا و نخست وزیر اسبق ایتالیا تحت عنوان
EU Competitiveness Report: Looking Ahead
در سال 2024 منتشر کرد. خلاصه این گزارش بسیار خواندنی این بود که اتحادیۀ اروپا برای آنکه فاصله خود را با آمریکا و چین در فنآوری، صنعت و انرژی پُر کند، تا سال 2030 به 771 میلیارد یورو سرمایه گذاری نیاز دارد. در اکثر جلسات، آمریکاییها نسبت به آینده اتحادیه اروپا که بتواند توان رقابتی خود را حفظ کند بدبین بودند ولی اروپاییها و از همه مهمتر خانم Christine Lagarde، رئیس سابق صندوق بینالمللی پول از ظرفیتهای اروپایی دفاع میکرد. یکی از نکاتی که در رابطه با ضعفهای اروپایی گفته میشود، گستردگی مقررات است (Regulation). خانم Lagarde بیان داشت که مقررات مشکل نیستند بلکه آنها باید کوتاه تر و ساده تر نوشته شوند (Simplification). وزیر اسبق خزانه داری آمریکا Larry Summers مطرح کرد که قوانین باید باشند اما موضع اصلی این است که قوانین باید مثبت و به نفع سرمایهگذاری و رشد و کارآمدی باشند. Summers به درستی مطرح کرد که نهاد دولت چه در اروپا و چه در آمریکا بیشتر به ورودیهای قانون و سیاستگذاری (Inputs) فکر میکند و نه خروجیها (Outputs). انجام دادن و به سرانجام رساندن (Execution) مسئله اصلی حکمرانی در جهان فعلی است. سرعت و پاسخ گرفتن اهمیت دارند. بوروکراسی اروپایی شرکتها را مجبور میکند بین 207 تا 277 گزارش در سال به دولت ارائه دهند. رئیس شرکت Merck اظهار داشت که فقط 50 نفر در این شرکت این گزارشها را تهیه و تنظیم میکنند. نمایندۀ سابقِ آمریکا در اتحادیۀ اروپا اظهار داشت که دو تفاوت اساسی میان آمریکا و اروپا وجود دارد:
1) در آمریکا اشتباه کردن مقبول است و فرصتی است برای یادگیری ولی در اروپا اشتباه کردن، شخص یا شرکت را منفور میکند و به حاشیه میراند و باعث میشود که ریسک کردن را سختتر کند. در آمریکا، افراد حاضرند ریسک کنند و بعد با مشورت و دقت بیشتر، اشتباهات خود را اصلاح کنند. رئیس فعلی صندوق بینالمللی پول که اهل بلغارستان است هم این نکته را تایید میکرد. ایشان گفت وقتی من یک کار خوب انجام می دادم، پدر و مادرم میگفتند بد نیست ولی در آمریکا یک کار کوچک و مثبت من را همه جا تشویق میکردند.
2) در آمریکا 80 درصد سرمایه از بخش خصوصی برای توسعه و Startup ها نشأت میگیرد و 20 درصد از بانکها. اروپاییها بیشتر علاقه دارند پسانداز کنند و کمتر ریسک کنند. وقتی در دولت بایدن، آمریکا لایحه IRA (Inflation Reduction Act) را تصویب کرد و فرصت سرمایهگذاری و تخفیف مالیاتی در آن دیده شده بود، سرمایه قابل توجهی از اروپا به آمریکا رفت. در این ارتباط، رئیس صندوق بینالمللی پول در گزارش 2025-2026 سازمان خود اشاره کرد که آمریکا بهترین موقعیت اقتصادی را در سالهای پیش رو خواهد داشت که ریشه در سرازیر شدن سرمایه جهانی به آن کشور را دارد که به سرعت راه خود را در فنآوری، بهره وری، تولید و سود پیدا میکند. با توجه به اینکه دولت جدید آمریکا، مقررات زدایی (Deregulation) بیشتری را اعمال خواهد کرد، پیشبینی صندوق بینالمللی پول این است که آمریکا با رشد 3.3 درصدی از موقعیت بهتری نسبت به اروپا برخوردار خواهد بود. اروپاییها مدتها به حالت رضایت از خود عادت کرده بودند که حالا این شرایط تغییر کرده است: امنیت از آمریکا، بازارها از چین و انرژی ارزان و امن از روسیه. خانم Lagarde امیدوار بود که با ایجاد بازار سرمایه متمرکز در اروپا (Capital Markets Union)، زمینه سرمایه گذاری و ریسک بالاتر برای اروپاییها فراهم شود. اروپاییها امیدوار بودند که سرمایه و استعداد فنآوری را در داخل اروپا حفظ کنند زیرا که Startup ها در اروپا شروع میشوند ولی با اندکی رشد خود را به آمریکا منتقل میکنند. اروپاییها در تولید کالا نسبت به آمریکا مزیت و برتری تجاری دارند (حدود 156 میلیارد دلار) ولی شاید از آن مهمتر و استراتژیکتر در بخش خدمات که به فنآوری سطح بالا مربوط میشود، کسری تجاری دارند (حدود 112 میلیارد دلار). اروپاییها به طور فزایندهای در Quantum Computing/ Cloud Computing و خدمات اینترنتی به آمریکاییها وابستهاند. جالب توجه اینکه در میان ده شرکت اول Fortune 500 اروپایی، حتی یک شرکت فنآوری دیده نمیشود و عموماً در صنایع خودرو و انرژی هستند و این در مقایسه با آمریکا که از 10 شرکت اول Fortune 500 آمریکا، 4 شرکت High tech هستند.
با فضای باز جدید کسب وکاردر آمریکا و بازگشت تدریجی اقتصادی چین به رشد بالای 5 درصد و سرمایهگذاری وسیع چینیها با حدود یک تریلیون دلار و 1000 پروژه در کشورهای جنوب، اروپاییها نسبت به آینده خود بسیارنگرانند. جنگ در اوکراین نیز اروپاییها را نگران کرده زیرا بدون آمریکا که حدود 110 میلیارد دلار به تنهایی (در مقابل 135 میلیارد دلار 27 کشور اتحادیه اروپا) برای کمک به اوکراین هزینه کرده است، نمیتوانند از حاکمیت ملی در اوکراین دفاع کرده و در مقابل روسیه بایستند. در ان رابطه شاید بهترین سخنرانی داوُس 2025 را خانم Ursula Von der Leyen، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا که برای بار دوم تا 2030 انتخاب شده است را ارائه نمود. متن این سخنرانی حتی در حروف اضافه آن به قدری دقیق نوشته شده بود که تمجید حاضران را برانگیخت. این خانم سیاست مداربرجسته که زمانی وزیر دفاع خانم مرکل، صدراعظم تاریخساز آلمان بود، در بیان اندیشه، تسلسل کلمات، جمله بندی و صراحت نظری مهارتهای کمنظیری دارد که رهبری او در مقام رئیس کمیسیون در سالهای آتی اروپا تعیین کننده خواهد بود. او در سخنرانی خود به اهمیتِ تداوم همکاری اروپا و آمریکا تأکید کرد به طوری که 50 درصد LNG اروپا را آمریکا تأمین میکند و تجارت طرفین بالغ بر 1.5 تریلیون دلار است که حدود 30 درصد تجارت جهانی است. شرکت های اروپایی حدود 3.5 میلیون نفر آمریکایی را در آمریکا به استخدام خود در آوردهاند. حدود یک میلیون شغل در آمریکا به تجارت طرفین مربوط میشود و دوسوم سرمایه آمریکا در بیرون از مرزهای خودش در اروپا است. ایشان در رابطه با دولت ترامپ جملهبندیهای دقیقی را مطرح کرد: روش تعامل قدرتهای بزرگ در جهان امروز در حال تغییر است. این یک واقعیت است و ما آمادهایم خود را با واقعیت تطبیق دهیم. ارزشهای ما تغییر نمییابند ولی دفاع از این ارزشها در جهان متغیر امروز، به روشهای جدیدی نیاز دارد. هرجا که فرصتی باشد ما از آن استقبال خواهیم کرد. اکنون زمان تغییر است و اروپا آماده تغییر است. در رابطه با اوکراین، همانند ترامپ، ایشان دست بالا را گرفت و گفت: حاکمیت ملی اوکراین باید حفظ شود. این جمله به راهحلهایی مربوط میشود که از قرار، آمریکاییها در پی آن هستند که خط موجود جنگ میان روسیه و اوکراین، خط آتشبس اعلام شود که در این صورت 23 درصد خاک اوکراین به تسلط روسیه در میآید ولی در مقابل امنیت ملی اوکراین توسط غرب و ناتو تضمین میشود. اوکراین برای آنکه به شرایط قبل از جنگ برسد به نزدیک 1.3 تریلیون دلار سرمایهگذاری نیاز دارد و رئیس دفتر رئیسجمهور اوکراین در جلسهای دیگر اظهار داشت که آینده این جنگ به تضمینهای امنیتی غرب مربوط خواهد بود که روسیه هم با آنها مخالفتی نکند. مدل آتشبس کره جنوبی و کره شمالی و همینطور حمایت ناتو از آلمان غربی از جمله فرمولهایی هستند که مورد بحث طرفین روسی و آمریکایی قرار گرفته است. اروپاییها نگرانند که در توافق نهایی نقش اندکی ایفا کنند ضمن اینکه تحرکاتی در اروپا وجود دارد که اتحادیه به فکر تأمین امنیت خود در برابر روسها باشد. رئیس دفتر رئیسجمهور اوکراین با صراحت اظهار داشت که اگر به واسطۀ تفاهم نامه 1994 بوداپست، اوکراین سلاح هستهای خود را نگه داشته بود، روسیه هیچگاه به این کشور حمله نمیکرد. از جمله مسائلی که در رابطه با اروپا مطرح شد، نقش این اتحادیه در بروز جنگ احتمالی میان آمریکا و چین بود. بعضیها (Graham Allison) معتقد بودند که احتمال جنگ بین دو طرف 75 درصد است و 25 درصد به ذکاوت رهبران مربوط میشود. ولی اروپاییها و آنهایی که اقتصادی فکر میکنند در حدی وابستگی متقابل بین آمریکا و چین را عمیق میبینند که احتمال چنین تقابلی را نازل میدانند. اما اگر جنگی صورت پذیرد، اروپا به واسطه ناتو به طور طبیعی در کنار آمریکا قرار خواهد گرفت. یکی از مشاهدات این نویسنده طی دو دهه گذشته در جلسات داوُس این بوده که کسانی که در سیاست و امنیت بینالملل اظهار نظر میکنند ولی در مجموع اقتصاد نمیدانند، در محاسبات و پیشبینیها بیشتر اشتباه میکنند. ذات اقتصاد در سود است و سود تفاهم میآورد. وقتی کشورها به لحاظ اقتصادی به هم قفل میشوند راحتتر تفاهم میکنند. آدمی در سود بیشتر کوتاه میآید تا در قدرت، امنیت و مقام. تفاوت میان روسیه و چین در روابط بینالملل هم در این نکته است. اگر روسها یک قطب فنآوری و تجارت در جهان بودند و اقتصاد آنها و دیگران به یکدیگر قفل شده بود، هیچگاه به جنگ روی نمیآوردند و سعی میکردند در حوزه امنیت با همسایگان خود به تفاهم برسند. قفل شدن باعث میشود که طرف مقابل هرکاری نتواند انجام دهد. آمریکاییها از طریق جنگ اوکراین به یک هدف استراتژیک خود دست یافتند: قطع ارتباطات فنآوری آمریکا و اروپا با روسیه. 3500 شرکت غربی، روسیه را ترک کردند. در جهان امروز، مبنای قدرت در توان تولید و یا مشارکت در تولید فنآوری است. روسها برای مدیریت اقتصاد کلان خود به معادن و فلزات خود روی آوردهاند تا بتوانند بیشتر اسلحه تولید کنند و از این طریق در خلوت اقتصادی داخلی خود، اشتغال، درآمد و گردشکار ایجاد کنند. اروپا یک قطب اقتصاد جهان باقی خواهد ماند ولی در تولید و توان به کارگیری فنآوری و بنابراین تبدیل فنآوری به قدرت سیاسی، لنگان لنگان پشت سر آمریکا و چین حرکت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: هم چنان محرکۀ اصلی اقتصاد و سیاست جهانی
در روابط و اقتصاد سیاسی بینالملل، زمانی بنیان قدرت در دسترسی به سرزمین های بیشتر و سپس از نیمۀ دوم قرن بیستم تا سال 2000، دسترسی به بازارها بود. اما در شرایط فعلی جهانی، کشورها به دو دسته تقسیم میشوند:
1) تولیدکنندگان نرم افزارها، مدلها و بنیانهای هوش مصنوعی و
2) مصرف کنندگان این نرمافزارها.
در حال حاضر امارات متحدۀ عربی رتبۀ پنجم جهانی در سرمایهگذاری ساختار عمرانی هوش مصنوعی را کسب کرده است. در آینده نهچندان دور، دولتها درهر موضوع قابلِ تصور حکمرانی بدون هوش مصنوعی به سختی میتوانند تصمیم سازی کنند؛ از امنیت گرفته تا ترافیک؛ از صدور گذرنامه گرفته تا اخذ مالیات؛ از ردیابی قاچاق گرفته تا کاهش فساد مالی و اداری. امارات با سرمایه گذاری در هوش مصنوعی در عرصه فروش نرمافزار و ارائه مشورت جهت تصمیم سازی های دقیقتر، عملیات کارآمد و افزایش نرخ رشد اقتصادی پیشقدم شده و متوجه آینده شده است. حضور بخش اقتصادی، مالی و فنآوری دولت امارات در داوُس معرف این اصل مشترک در بیانات عموم مقامات این کشور پیرامون آیندۀ ده ساله و بیست ساله واقدامات فعلیشان بود. در حالی که کشورهای اتحادیۀ اروپا، 6500 میلیونر انگلیسی را در سال 2024 جذب کردند تا سرمایه و اقدامات اقتصادی خود را از انگلستان به اتحادیه اروپا منتقل کنند، امارات با جذب حدود 8000 نفرموفق ترین کشور دنیا در جذب میلیونرها در سال 2024 بود به طوری که آمریکا و سنگاپور، رتبههای دوم و سوم جهانی را کسب کردند. فقط دولت ابوظبی بودجه 3.5 میلیارد دلاری را کنار گذاشته تا تمام خدمات دولتی را با هوش مصنوعی، بدون حضور فیزیکی در حداقل زمان انجام دهد. شهر ابوظبی به واسطه مدیریت علمی و دیجیتالی، به موازات رشد اقتصادی قابل توجه، امنترین شهر دنیا در سال 2024 شناخته شد. اعلام سرمایهگذاری 500 میلیارد دلاری ترامپ تحت عنوان Stargate، شرکای اماراتی مانند MGX و G42 و Mubadala را در بر می گیرد. اماراتیها در کنار هندیها متوجه شدهاند که با شریک شدن و کوتاه آمدن و تبادل (Joint Venture) هم میتوان ثروتمند شد و هم نقشی حتی در سیاست و شکل دادن به دستور کار دیگران داشت.
نهادهای اماراتی در کنار OpenAI و Oracle و Softbank هم میآموزند و هم درآمد کسب میکنند. یکی از کلمات بسیار تأمل برانگیزی که وزیر Finance عربستان در یکی از جلسات داوُس گفت این بود که: ما حاضر هستیم در ساخت Data Center شرکتهای بزرگ مشارکت کنیم و بعد این مراکز مانند سفارتخانه ها، حریم و خاک آن کشورها محسوب شوند چون همه شرکتها به طور طبیعی تلاش می کنند از Data Center های خود محافظت کنند. Data Center ها با حجم بسیار بالایی به انرژی نیاز دارند و عربستان حاضر است از انرژی خورشیدی برای تأمین انرژی این مراکز بهرهبرداری کند، کشوری که بالای 300 روز در سال نور خورشید را داراست. شرکت Masdar ابوظبی قصد دارد تا سال 2030، 100 گیگاوات انرژی تجدیدپذیر تولید کند. اینگونه امکانات و امتیازات باعث شده Silicon Valley و Wall Street توجه ویژهای به جذابیتهای اقتصادی منطقۀ عربی خلیج فارس بنمایند که البته عمدتاً به ترتیب در امارات، عربستان و قطر متمرکز است. شرکت گاز ابوظبی و Baker Hughes با هم قراردادی بستهاند تا سالانه یک میلیون Graphene تولید کنند که برای پنلهای خورشیدی و باطری خودروهای برقی استفاده میشود. همین شرکت اماراتی، قراردادی نیز با شرکت انگلیسی Levidian برای تولید هیدروژن منعقد کرده است. آرامکو و شرکت Ma’aden عربستان برای تولید 500000 باطری خودروهای برقی و 110 گیگاوات انرژی تجدیدپذیر از طریق استخراج لیتیوم قرارداد بسته اند. ماهواره MBZ-Sat امارات با همکاری شرکت SpaceX ایلان ماسک، ماهوارهای را به فضا پرتاب کرد که توانایی گرفتن تصاویری در حد یک متر مربع را داراست. امارات با سرمایهگذاری 15 میلیارد دلاری در فیلیپین در پی تولید یک گیگاوات انرژی پاک در آن کشور است. امارات در اندونزی، مالزی و آلبانی نیز در حوزه تولید انرژی پاک سرمایهگذاری کرده است. پیشبینی میشود سرمایه گذاری منطقه خلیج فارس در حوزه انرژی و هوش مصنوعی تا سال 2031، حدود 300 میلیارد دلار GDP منطقه را ارتقاء بخشد. با توجه به اینکه وزیر انرژی پیشنهادی ترامپ، Chris Wright، افق تسلط آمریکا بر انرژی جهان را پیش روی سنای آمریکا قرار داده است، اهمیت همکاری انرژی حوزه خلیج فارس با آمریکا به مراتب کلیدیتر از نفت و گاز سنتی خواهد بود. به واسطه این ارتباطات سیاسی و دولتی و فضای مناسب کسب و کار، امارات توانست در سال 2024، 35.4 میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) را به دست آورد. در منطقه خاورمیانه، عربستان دومین رتبه را با 14.5 میلیارد دلار کسب کرده درحالی که امارات رتبه یازدهم جهان را در اختیار دارد. این سطح از FDI و همکاری باعث میشود تا این کشورها بتوانند از آخرین دستآوردهای هوش مصنوعی استفاده کنند مانند استفاده Quantum AI Lab گوگل در کالیفرنیا که محاسباتی را که حدود ده سال طول میکشید را در چند دقیقه اخیراً انجام داد. در شهر Goleta کالیفرنیا، گوگل، سردکنندههایی را اعمال کرده که در 460 درجه فارنهایت زیر صفر ( 273- درجه سلسیوس) عمل میکند و ذرات را به مرحله کوانتومی وارد میکنند که به آن Qubit میگویند. تراشۀ گوگل که اولین بار ساخته شده و نام Willow دارد، تعداد بیشماری از Qubit را در خود جای میدهد تا میلیونها محاسبه را هم زمان انجام دهد. به قول Sundar Pichai، رئیس هیأت مدیره Alphabet، محاسبات کوانتومی امروز شبیه هوش مصنوعی دهۀ 2010 است و این محاسبات، هوش مصنوعی را به عرصههای باورنکردنی در تولید نرمافزارها و خروجیهای محاسباتی سوق خواهد داد. سرعت تراشه Willow در انجام محاسبات حیرتآور است. انگلیسیها ضربالمثلی دارند که در این مبحث گویاست. آنها میگویند اگر میخواهید فردی را بهتر بشناسید به اینکه چگونه درآمد تولید میکند کمتر توجه کنید، ببینید چگونه پول خود را خرج میکند. درآمد نفت و گاز منطقه عربی خلیج فارس که هماکنون در کانالهای هوش مصنوعی قرارگرفته است نشان میدهد چقدر «ماهیت و کیفیت ارتباط» سرنوشت افراد، جوامع و کشورها را تعیین میکند و سرنوشتساز است. این تحولات، نویسنده را یاد جمله استاد خود James Rosenau میاندازد که در لحظه خداحافظی گفت: Don’t waste your time with average people (وقت خود را با افراد متوسط تلف نکن).
میلیاردرهای منطقه خلیج فارس همچنان در حال رشد هستند. در سال 2024، 141 میلیارد دلار معاملات ملکی در امارات صورت گرفت. دولت ترامپ حدود ده نفر با ثروت یک میلیارد دلار در اطراف رئیس جمهور دارد و شاید برای اولین بار در سیاست جهانی و همینطور آمریکا، بزرگان High tech و صنایع بزرگ به طور «مستقیم» در هدایت و تنظیم سیاستها نقش آفرینی خواهند کرد. ایلان ماسک 260 میلیون دلار برای کارزار انتخاباتی ترامپ پول خرج کرد. طی یک دهه آینده پیشبینی میشود پنج نفر ثروتشان یک تریلیون دلار افزایش پیدا کند: ایلان ماسک (SpaceX)، جف بزوس (Amazon)، لری الیسون (Oracle)، مارک زاکربرگ (Meta) و برنارد آرنو (LVMH). در سال 2024، 200 نفر به تعداد میلیاردرها اضافه شد و تعداد آنها هماکنون به 2770 نفر رسیده است. دونالد ترامپ در میان میلیاردرهای جهان رتبه 481 را دارد. میلیاردرهای جهان حدود 15 تریلیون دلار ثروت دارند و 816 نفر از آنها آمریکایی هستند. از پیآمدها رشد و گستردگی هوش مصنوعی به عنوان کانون تولید ثروت در جهان، کاهش عدالت و تمرکز بیشتر ثروت و درآمد خواهد بود.
ورود کشورها به سرمایهگذاری در هوش مصنوعی باعث میشود که به فرآیندهای زنجیرههای مواد خام نیز اهمیت بدهند. بین سالهای 2019 و 2024، امارات، 110 میلیارد دلار در آفریقا به خصوص در معادن مختلف از جمله الماس که برای تولید تراشه اهمیت دارد سرمایهگذاری کرده است. بانکهای منطقه عربی خلیج فارس در سال 2024، 2.4 تریلیون دلار سرمایه در اختیار داشتند. امارات در پی نصب نرمافزاری به ارزش 920 میلیون دلار در چاههای نفت خود است تا از راه دور وضعیت 2000 چاه را زیر نظر داشته باشد. وزیر انرژی عربستان عبدالعزیز بن سلمان اعلام کرده که این کشور به دنبال تولید کیک زرد برای صادرات است. عربستان حامی 900 تیم یا تشکیلات ورزشی در جهان است. توریسم شهر ابوظبی تا سال 2030، 15 میلیارد دلار درآمد خواهد داشت و حدود 225000 نفر اشتغال ایجاد خواهد کرد. تاکسی هوایی به زودی در امارات به راه خواهد افتاد. جَرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، با شراکت Mohammad Alabbar اماراتی در حال ساخت هتل و 1500 خانه در بلگراد هستند. با توجه به اینکه در سال 2050 از هر چهار نفر در جهان، یک نفر از مردم آفریقا خواهد بود، کشورهای آسیایی و عربی خلیج فارس در حال گسترش سرمایهگذاری در انرژی، معادن، حمل و نقل و ارتباطات این قاره هستند تا اهرمهای مذاکراتی و تعاملی خود را افزایش دهند. چون منطقه خلیج فارس طی دهههای آینده از گرم ترین مناطق جهان خواهد بود، امارات در حال نهایی کردن یک معامله با مصر است تا در سواحل مدیترانهای این کشور یک منطقه اقامتی، توریستی و کسب و کار ایجاد کند.گفته میشود ارزش خرید این منطقه حدود 35 میلیارد دلار خواهد بود و دو میلیون کارگر مصری در آن کار خواهند کرد. هوش مصنوعی باعث شده تا شفافیت و قانون مداری در کشورها افزایش یابد. در این رابطه، معاون راهبردی نخستوزیر امارات اظهار داشت که رئیس دولت این کشور از عمومِ جوانان در مدارس و دانشگاهها خواسته است که «اماراتی که علاقمندند در آینده شاهد آن باشند را ترسیم کنند» تا از این طریق حکومت برای افقهای مشترک مردم برنامه ریزی کند و پتانسیلهای افراد تحقق پیدا کند. هوش مصنوعی باعث شده تا فنآوری جهانی شود (Globalization of Technology) اما سیاست غیرجهانی گردد (Deglobalization of Politics) زیرا تا مقامات یک کشور نتوانند اجماع داشته باشند و برای آینده کشور خود تصمیمهای درازمدت نگیرند، نمیتوانند از این اقیانوسِ فرصتها و امکانات بهرهبرداری کنند. بحثهای انتزاعی صرف در مورد رشد و توسعه به پایان رسیده است و هم اکنون رشد و توسعه بر پایۀ نحوۀ پیوستن به کاروان فنآوری جهانی است. سیاستمدارانی که دانش فنآوری نداشته باشند نمیتوانند رشد و توسعه را برای ملت خود به ارمغان بیاورند. حتی در میان اعضای نمایندگان مجلسین آمریکا، بین 4 تا 9 میلیون دلار، سهام High tech خریداری شده و افزایش دانش فنآوری یک فوریت در میان اعضای کنگره قلمداد شده است. یکی از اعضای پانل فنآوری و امنیت (Graham Allison) اظهار داشت که مارک زاکربرگ نقش مهمی در دولت بایدن در ایجاد محدودیت برای شرکت TikTok چینی ایفا کرد. ترامپ هم رسماً اعلام کرده که اگر ایلان ماسک این شرکت را خریداری کند از نظر او مشکلی نیست و می تواند بازار 170 میلیون نفری در داخل آمریکا را تسخیر کند. مفهوم حاکمیت ملی، کنترل اطلاعات، تصمیم سازی های توسعه و جهتگیری های سرمایه گذاری از ادارات دولتی به جلسات سهام داران شرکتهای فنآوری، انرژی و پالایش فلزات منتقل خواهد شد. هوش مصنوعی محور کردن فضای یک جامعه، شهروندان، شرکتها، ادارات دولتی و اِکوسیستم کسب و کار از تحرکاتِ جدی کشورهای علاقمند به رشد و توسعه است. شرکت Meta، در ده سال گذشته، هزار مدل Open Source را در این چارچوب در اختیار همگان گذاشته است. هوش مصنوعی زمینه ساز تحولات نظری در عرصه توسعه جهانی شده است: باز بودن به فضای اقتصاد جهانی، همکاری گسترده با شرکتهای فنآوری، اعتقاد راسخ به Trade و تبادل با جهان، تعطیلی کاریزما و اهمیت توانمندی های سیاستمداران و تصمیمسازان، تسهیل اِکوسیستم کسب و کار، حمایت مطلق از بخش خصوصی، حداقل مقررات اما شفاف و ساده و بهرهبرداری گسترده از تخصص، استعداد و توانمندی، چه داخلی و چه خارجی. چنین قالبی به افراد فوقالعاده توانمند در مدیریت و حکمرانی نیاز دارد که بتوانند علیرغم نااطمینانیها و اختلالات (Uncertainties & Disruptions)، علمی، عینی و مبتنی بر Fact و Data تصمیم بگیرند. رئیس شرکت McKinsey میگفت که سالانه یک میلیون و چهارصد هزار نفر تقاضای استخدام میکنند. یکی از مهم ترین معیارها برای استخدام این است که آیا فرد متقاضی در زندگی خود بحران داشته و چگونه بحرانها را مدیریت کرده است. کسانی که در زندگی فراز و نشیب (Bumps) داشتهاند در تجزیه و تحلیل و تصمیم عقلانی مستعدتر هستند. از این رو، پتانسیل افراد در دنیای هوش مصنوعی از مدارک تحصیلی آنها به مراتب بااهمیت تر است. این هم از شگفتیهای داوُس است که در آن کاریزما و فیلم آمدن نزد دیگران در حداقل خود است و فقط توانایی است که توجه را جلب می کند. در جهان هوش مصنوعی، شفافیت و حتی صداقت اصل است. برای مدت طولانی نمیتوان دروغ گفت. در محیط هوش مصنوعی، اول باید به وجود مشکل اعتراف کرد و سپس با روش و دیتا به فکر راه حل رفت. از این منظر به عنوان مثال، جهان مشکلات زیست محیطی را قبول کرده است و هوش مصنوعی هم اکنون دقیقترین وضعیت سرزمینی، فضایی و اقیانوس ها را در اختیار بشریت قرار داده است. موسسهای تحت عنوان Group on Earth Observations تمامی دیتای لازم را ارائه میکند. هوش مصنوعی به شهروندان و دولتها کمک میکند تا مخاطرات را کم کنند، ارزشهای اقتصادی ایجاد کنند و مسیر سرمایهگذاری را به مدار صحیح آن هدایت کنند. دونالد ترامپ که اولین رئیسجمهور Crypto هم خواهد بود در پی رهاسازی فضا برای فراگیر شدن هوش مصنوعی است. یکی از مفاهیم داوُس 2025 در مورد روابط بینالملل، Digital Divide بود: آنهایی که دیجیتالی میشوند و آنهایی که عقب میمانند. حتی امنیت ملی و قدرت نظامی در سایه هوش مصنوعی خواهد بود. در سال 2024، آمریکا به واسطه توان تراشهای خود، 318 میلیارد دلار اسلحه فروخت و چین، ضعفهای تراشهای در زیردریاییهای خود را از طریق دسترسی به بازارهای تراشه جبران کرد.
جمعبندی: بعضی فرازهای داوُس 2025
از برجسته ترین وقایع داوُس 2025، میزگرد دو نفره وزیر خارجه جدید سوریه با تونی بلر نخستوزیر اسبق بریتانیا بود.او برای طیفی از پرسشها، پاسخهای بسیار سنجیده ارائه داد و تصویری منطقی، حقوق بشری و حقوقی از زمامداران جدید به نمایش گذاشت. به نظر میرسد مشاوران واقع بینی او را در جمله بندیها و واژههایی که استفاده میکرد راهنمایی کرده بودند. ارائه او همانند یک دیپلمات برجسته و امروزی جهانی بود. او تا آنجا پیش رفت که سنگاپور و عربستان را الگوهای جدید نظام سوریه معرفی نمود. سنگاپور از منظر بینالمللی مقبولیت اقتصادی دارد و معتبرترین پاسپورت جهان را با حق ورود بدون ویزا به 195 کشور را داراست و عربستان مرکز ثقل سیاست و نفت و اقتصاد دنیای عرب است. حال باید منتظر ماند تا چه میزانی این نمایش قدرتمند دیپلماسی به واقعیت خواهد پیوست.
از برجستگیهای دیگر داوُس 2025، ظرفیت و توانمندی وزرا، نویسندگان، اصحاب رسانه و دانشگاهیان هند، چین، عربستان و امارات بود. عربستان با چهار وزیر و طیفی از مدیران بخش خصوصی، حضوری چشمگیر داشت. هندیها و اماراتیها جز علم، صنعت، خصوصیسازی، هوش مصنوعی، انرژی پاک، تعامل با جهان و یادگیری از شرکتهای کلیدی فنآوری، سخنی به میان نیاوردند. تسلط آنها به اقتصاد جهانی، مناظرههای راهروهای قدرت و واقع بینی نسبت به آنچه که قابل تحقق است ستودنی بود. این کشورها عموماً رقابت را در صحنه بینالمللی قبول کردهاند و میخواهند با مهارت، رقابت و آموزش، سهمی در ثروت و بنابراین اثرگذاری سیاسی میان کشورها به دست آورند. به عنوان مثال، عربستان یک شرکت هواپیمایی جدید به نام Riyadh Air تأسیس کرده که 132 هواپیمای مسافری از بوئینگ و ایرباس خریداری کرده و تا سال 2030 به صد مقصد پرواز خواهد کرد. انتظار میرود این شرکت هواپیمایی 20 میلیارد دلار به GDP عربستان اضافه کند. رئیس هیأت مدیره این شرکت نوپا Tony Douglas است.
از نکات مهمی که تیم هندی مطرح کردند، افق قرار دادنِ طبقۀ متوسط همه کشورها برای فروش کالا و خدمات هندی است. پیشبینی میشود طی 10-15 سال آینده 500 میلیون نفر در آسیا در طبقه متوسط قرار گیرند. این در شرایطی است که افکارسنجی از حضار بخش خصوصی داوُس نشان میدهد که 82 درصد معتقدند، بازارهای مالی جهان در سالهای آتی بهبود خواهند یافت. در عین حال، 71 درصد این گروهها اظهار داشتند که تورم در جهان قابل مدیریت خواهد بود.
در داوُس 2025، روسیه نه حضور سیاسی داشت و نه اقتصادی و عموماً نسبت به پوتین که در 25 امین سال زمامداری خود است، بیاعتمادی جمع قابل حس بود. نسبت به سالهای گذشته، وزرا و نویسندگان از کشورهای آفریقایی، حضور بیشتری داشتند و به نحوی نشان میدادند که به دنبال بهبود و اصلاح امور کشورهای خود از طریق ایجاد شبکههای بینالمللی هستند. در داوُس 2025، 66 درصد از سخنرانان مرد و 33 درصد زن بودند. توانمندی فکری و مدیریتی زنان مدیر، زنان سیاستمدار، زنان نویسنده، زنان خبرنگار، زنان فعال مدنی و زنان کارآفرین از تمامی مناطق جهان، تحسینبرانگیز بود. خوشبختانه سال به سال، حضور زنان در محافل جهانی افزایش مییابد و مهارتها و ظرفیت های فکری و مدیریتی آنان بیشتر و بیشتر مورد شناسایی قرار میگیرد. در چند جلسه محدود که در رابطه با خاورمیانه و MENA (خاورمیانه و شمال آفریقا) وجود داشت، تا 95 درصد مباحث پیرامون سرمایهگذاری، مشارکت علمی و پروژههای مشترک برای رشد و توسعه بود و به ندرت فردی نسبت به حل و فصل دائمی موضوع اسرائیل و فلسطین به صورت دو دولت امیدوار بود. تحسین و تقدیر از رشد مالزی، اندونزی و ویتنام نیز بارها در حین جلسات مطرح میشد. یک فعلی که شاید هزاران بار توسط سخنرانان استفاده شد، فعل incentivize به معنای ایجاد مشوق برای بخش خصوصی و کلاً به آحاد جامعه بود که بتوانند از مهارت و توانایی خود بیشتر هم به نفع خود و هم به نفع جامعه استفاده کنند. عمر طولانی بعضی از شرکتها نیز جلب توجه میکرد: Merck (134 سال)، L’Oreal (116 سال) و Siemens (178 سال). یکی از شرکتهایی که چندبار در جلسات به آن اشاره شد، شرکت دارویی Hikma بود که اصالتاً اردنی است ولی مقر آن در انگلستان است و با همکاریها و فعالیتهای بینالمللی توانسته به فروش سه میلیارد دلاری و سود 200 میلیون دلاری دست باید. این نمونه ای از اهمیت کار بینالمللی در کارآفرینی است. عموم مباحث اقتصادی در انتها بدانجا ختم میشد که ماهیت حکمرانان، نگاه زمامداران و جایگاه طبقاتی آنها سرنوشت رشد و توسعه یک کشور را تعیین میکند. رئیس سازمان تجارت جهانی چندین بار اشاره کرد که همگرایی منطقهای و قفل شدن اقتصادی کشورهای همسایه به یکدیگر، کارآمدترین روش در ایجاد امنیت، یادگیری اقتصادی و کارآمدی میان کشورهاست. ایشان بارها به موفقیتهای ASEAN که 10 کشور آسیایی را به هم قفل کرده است اشاره نمود. مثالی دیگر، تصمیم رهبران اسلوونی است که حکمرانی آن صد درصد دیجیتالی شده و افراد در سه دقیقه فرمهای مالیاتی خود را تکمیل میکنند و در 20 دقیقه، یک Business را ثبت مینمایند. حملات سایبری به Data Base شرکتها نیز بسیار مورد بحث قرار گرفت و افزایش بیمه سایبری برای عموم شرکتها، موضوعی مهم در فرآیندهای مدیریتی جدید قلمداد شد. مسئولیت شرکتهای بزرگ Tech در این چارچوب از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا که به عنوان مثال دو سوم بازار جستجوی جهانی از منبع Chrome است. چندین بار از برداشتن Fact Check های Meta در اواخر سال 2024 انتقاد شد که معاون این شرکت علاوه بر هزینه این خدمات از ناکارآمدی آن در Scale جهانی در میان چهار میلیارد کاربر اشاره کرد. جالب توجه این است که 40 درصد مردم آمریکا، اخبار خود را از افراد Influencer متمایل به راست میگیرند و بین 64 تا 72 درصد دانشگاهیان آمریکا در علوم انسانی عضویت یا تمایل به حزب دموکرات دارند.
مشاغل زیر بیشتری تقاضا را در سالهای آتی خواهند داشت:
Big Date Specialist, FinTech Engineer, Security Management Specialist, Software and Application Developer, Autonomous and Electric Vehicle Specialist, Data Warehousing Specialist, Internet of Things Specialist, UI and UX Designer, Renewable Energy Engineers, Environmental Engineer.
در آموزش برای مشاغل نوین جهانی فوق، هند در یک دهه اخیر بسیار موفق بوده به طوری که طی سه سال گذشته، 120000 Startup داشته است. در این فضایِ بینالمللیِ فعالیت، شبکهسازی، نوآوری و سرعت، آنچه همگان تأکید می کردند، توجه به مسائل زیست محیطی برای آیندG کرۀ زمین بود. یکی از تخمین های بی توجهی به مباحث محیطی برای جهان، کاهش 18 درصد GDP جهانی در سال 2050 بود که در مجموع ضرری بالغ بر 38 تریلیون دلار برای مردم جهان است. از هر ده شرکت در جهان، تنها یک شرکت، استانداردهای زیست محیطی را در حدِ قابل قبولی رعایت میکند و تنها یک درصد این استانداردها را در بالاترین سطح عمل میکنند. چین که بالاترین مقدار دیاکسید کربن را تولید میکند تا 19 درصد از صد در صد، عملکرد مفیدی در غیر فسیلی کردن تولید نشان میدهد و دولت این کشور در حرکت به سمت انرژیهای غیرفسیلی، اقدامات جدیای را آغاز کرده است. یکی از پیشنهادات مهم این جلسات زیست محیطی این بود که اینگونه مسائل باید مورد توجه سهامداران شرکتها قرار بگیرد و حقوق رؤسای شرکتها باید به عملکرد زیست محیطی آنها متصل شود. در نهایت، با توجه به حضورِ حداقلیِ ارتباطات مالی، بانکی، سرمایه گذاری، اقتصادی، تجاری و فنآوری در شبکههای بینالمللی، ایران موضوعیت چندانی در داوُس 2025 نداشت (بدونn-issue).
انتهای پیام