منِ واقعی کدام است؟

ساسان حبیبوند، نویسنده حوزهی فلسفه، متنی از رمان بندباز را از کانال تلگرامی خود به اشتراک گذاشته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
سالی گفت: شما بارها از خود اصیل صحبت کردهاید. به نظر میرسه که حرف اصلیتون این هست که رنج ما از نداشتن خود اصیل و زندگی اصیل ناشی میشه. ممکنه تعریف روشنی از این مفاهیم ارائه بدید؟
تام جواب داد: ببینید، هر انسانی بهطور طبیعی دارای یک سری ویژگیهای ذاتی است؛ استعدادها، نیازها، تمایلات، ویژگیهای جسمی و روحی، و غیره. از طرفی، بخشی از زندگی ما حاصل انتخابهای آگاهانه و آزادانهی خودمون هست—چیزهایی که با فکر و ارادهی خودمون گرینش می کنیم. هرآنچه که از این دو مسیر—یعنی طبیعت و انتخاب آگاهانه—سرچشمه بگیره، بخشی از خودِ اصیل ماست. زندگی اصیل هم یعنی اینکه فکر، رفتار، روابط و احساسات ما تحت تأثیر همین ویژگیهای درونی و انتخابهای آگاهانهمون باشه.
سالی: یعنی هر چیزی که از درون ما نیومده باشه، غیر اصیله؟
تام: دقیقاً. هر چیزی که جزو نیازها و تمایلات طبیعی شما نباشه و به شکلی غیر از گزینش آزادانه و آگاهانه اعم از تحمیل، اجبار، تلقین، فریب یا ترس پذیرفته شپه باشه، یک عامل بیگانه است و شما را از خود اصیل تون دور میکنه و راه رو بر آساشی و رشد هستی اصیل شما می بنده. زندگی غیر اصیل هم یعنی زندگی تحت سلطهی این تأثیرات بیرونی، زندگی ای که در اون، شما در جهت چیزهایی تلاش میکنید که نه از انتخاب آزادانهی شما آمده و نه واقعا به رشد و صلاح وجود شماست.
سالی لحظهای سکوت کرد، انگار در ذهنش سبکسنگین میکرد. سپس گفت: اما انتخابهای ما همیشه با محیط در هم آمیختهاند. شاید نشه مرزی کاملاً مشخص بین این دو کشید. منظورم اینه که اینکه چه بخشی از زندگی ما کاملاً اصیل است و چه بخشی تحت تأثیر بیرونی شکل گرفته، همیشه واضح نیست.
تام سر تکان داد: درسته، موافقم. این یک چیز نسبی است.
سالی: پس میتوان گفت که خودِ اصیل داشتن و زندگی اصیل کردن، یک چیز سیاه و سفید نیست، بلکه یک فرایند مداومه، یک روند رو به رشد، البته برای کسی که بخواهد در این جهت پیش بره.
تام: بله، نکتهی مهم همینجاست. مسئله، بیشتر از اینکه مقدار و کمیت باشد، کیفیت و جهت حرکت است.
سالی: یعنی…؟
تام: یعنی انسان اصیل کسی نیست که در آن واحد، همهی جنبههای زندگیاش صددرصد خودساخته باشد، بلکه کسی است که با عشق و آگاهی در جهت شکوفایی استعدادها و نیازهای خودش حرکت میکنه. البته در این مسیر هم، مثل هر راه دیگری، آزمون و خطا، افتوخیز و تردید وجود داره، اما اونچه که اهمیت داره اینه که حرکت این شخص به سوی آزادگی، خودآگاهی و شکوفاییه.
سالی سر تکا ن داد و تام اضافه کرد: در یک جمله، زندگی اصیل یعنی فرایندی مداوم از زدودن آنچه تحمیل شده و پرورش آنچه که در ذات ماست—آگاهانه، خردمندانه و بر پایهی نیازهای واقعی خودمان.
سالی لبخند زد و گفت: این توضیح خیلی عمیق و الهامبخش بود. ممنون!»
انتهای پیام



