خرید تور نوروزی

جوادی آملی: ساختارهای منحرف و فاسد اجازه‌ی تحقق شعارهای علوی رییس جمهور را نمی‌دهد

مرتضی جوادی آملی، استاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، با اشاره به تاکیدات رییس جمهور‌ پزشکیان بر مضامین نهج البلاغه گفت: با توجه به شرایط کشور و نظام سیاسی موجود و یا تحریفات و انحرافاتی که پیش آمده قدرت کافی برای اینکه رییس جمهور بتواند همه‌ی شعارهای علوی خود را اجرا کند وجود ندارد.

گفت‌‌وگوی انصاف نیوز با رئیس بنیاد بین المللی اسرا را می‌توانید در ادامه بخوانید:

شعارهای علوی شعارهایی الهی برای انسانیت است

انصاف نیوز – بعضی با اشاره به تاکید رییس جمهور بر آموزه‌های نهج البلاغه این نگرانی را مطرح می‌کنند که ممکن است ضعف‌ها و کم‌کاری‌های دولت در ادامه به حساب مفاهیم نهج البلاغه گذاشته شود. آیا این نگرانی به‌جاست؟ می‌توان میان این عملکردها و آن آموزه‌ها تفاوت قائل شد؟

رییس جمهور بر اساس آنچه که در پیشینه و گذشته‌ی فکری و فرهنگی خود و همچنین آشنایی با نهج البلاغه و همینطور اعتقاد و باور به اینکه مضامین این کتاب می‌تواند مسیر زندگی اجتماعی انسان‌ها و نظام سیاسی را تغییر دهد چنین شعارهایی را مطرح می‌کند. اما فاصله‌ی میان گفتار و شعار تا عمل متاسفانه بسیار زیاد است.

با توجه به شرایط کشور و نظام سیاسی موجود بر اساس ساختاری که کشور بر مبنای قانون اساسی دارد و یا تحریفات و انحرافاتی که پیش آمده قدرت کافی برای اینکه رییس جمهور بتواند همه‌ی شعارها علوی خود را در مقام اجرا پیاده کند متاسفانه وجود ندارد.

همگان از شعارهای علوی رییس جمهور خرسند و خشنود هستند اما این نگرانی را هم دارند که بین این گفتار و عمل ساختارهای منحرف و فاسدی وجود دارد که اجازه‌ی تحقق آن شعارها را نمی‌دهد.

بنابراین کسی بر این شعارهای شیرین، دل‌پسند و عقل‌پذیر رییس جمهور خرده نمی‌گیرد و این شعارهای علوی شعارهایی الهی برای انسانیت است.

در ۲۵ سال خانه‌نشینی علی (ع) ظلم نظام اسلامی را فرا گرفته بود

انصاف نیوز – پس از یکی از سخنرانی‌های رییس جمهور که گفته بود اگر بر اساس حق و عدالت عمل کنیم امکان ندارد نارضایتی اجتماعی شکل بگیرد برخی افراد این نقد را مطرح کردند که “اگر این گزاره درست است و عدالت منشا رضایت است چرا علی(ع) که تجسم و قله عدالت است رضایتی ندید و بارها نفرین کرد و کل دوران کوتاه حکومت در سه جنگ بزرگ داخلی بود؟ اجرای عدالت منشا رضایت است یا تنش و نارضایتی؟” چه پاسخی به این دیدگاه درباره‌ی وضعیت حکومت علوی می‌توان داد؟

از آن جهت که عدالت یک جریان فطری است و همه‌ی انسان‌ها فطرتاً با عدالت هم‌خو هستند اگر عدالت شعار و مبنای یک حکومت باشد قطعا مورد رضایت همگان خواهد بود. اما اگر جامعه را بر اساس بی عدالتی رشد دهیم و نظام سیاسی بر اساس بی عدالتی شکل بگیرد و جامعه هم خود را مطابق نظام سیاسی در فضای جور و ظلم و ستم و تبعیض و فساد و … قرار می‌دهد. طبیعی است که در چنین فضایی عدالت بیش از یک شعار نخواهد بود و به عنوان مبنایی برای حکومت محسوب نخواهد شد.

در ۲۵ سال خانه‌نشینی علی بن ابیطالب (علیه السلام) با تغییر سیستم حکومتی که رسول الله مبنای آن را بر اساس عدالت قرار داده بود ظلم و بیدادگری نظام اسلامی را فرا گرفته بود. علی بن ابیطالب (ع) از پذیرش حکومت سرباز می‌زد و بیان می‌کرد اگر قرار بر آمدن من است باید غربال کنم زیرا ظلم به جای عدل نشسته و باطل به جای حق.

این شعار عدالت نبود که نابسمانی ایجاد می‌کرد

این شعار عدالت علی بن ابیطالب (ع) نبود که نابسمانی ایجاد می‌کرد و اگر او مجبور می‌شد بعضا نسبت به افراد جامعه نفرین کند بر این اساس بود که بی عدالتی و ظلم و ستم گذشته فضای غالب را گرفته بود و هر کاری که علی بن ابیطالب (ع) برای بیداری مردم و تغییر جامعه می‌خواست به انجام  برساند مورد پذیرش نبود.

عده‌ای دنیاطلب جنگ صفین را ایجاد کردند، و عده‌ای جاهل جنگ نهروان را و جنگ جمل را هم دنیاطلبان و مقام‌خواهان برپا کردند. بنابراین آن حکومت‌هایی که در ظرف زمانی ۲۵ سال بنیان‌های اسلام را درگرگون کردند و به تعبیر علی بن ابیطالب (ع) پوستین اسلام را وارونه قرار دادند باعث بی عدالتی شدند وگرنه شعار عدالت برای همگان شعاری عزیز و دلچسب است و می‌تواند پایه‌ی یک نظام دینی و انسانی تلقی بشود.

پذیرش حکومت برای علی (ع)  یک تحمیل بود

انصاف نیوز – در سال‌های اخیر برخی این دیدگاه را مطرح می‌کنند که در حکومت امام علی هم فساد بوده است. آیا می‌توان بر مبنای این سخنان که از برخی تریبون‌های رسمی هم بیان شده به این نتیجه رسید که حکومت علوی هم فاسد بوده است و وجود مفاسد در حکومت‌ها طبیعی است؟

تردیدی نیست که بین آنچه شخصیت ممتاز علی بن ابیطالب (ع) را معرفی می‌کند و حکومتی که بر حضرت تحمیل شد تفاوت‌های فراوانی است. شخص علی بن ابیطالب (ع) از پذیرش این حکومتی که سر تا پا با نقص و فساد و تبعیض و انحراف و تحریف و وارونه کردن اسلام و نظایر آن همراه بود خودداری می‌کرد. پذیرش این حکومت برای علی بن ابیطالب (ع)  همانطور که در خطبه‌ی اول نهج البلاغه بیان فرمودند یک تحمیل بود و اضطراری بیش نبود.

حضرت حکومت را پذیرفتند اما شروطی را قرار دادند که آنها مورد توجه واقع نشد. فرمودند من بر اساس سنت پیغمبر (ص) و آیات الهی عمل می‌کنم اما آنهایی که در ۲۵ سال بر اساس عملکردهای ناصواب و نادرست رشد کرده بودند و ساختار وجودی‌شان با اموال حرام شکل گرفته بود تحمل این معنا را نداشتند.

علی بن ابیطالب (ع) پایه‌گذار این حکومت نبود و به اضطرار وارث حکومتی بود که هم از جهت فکری و نظری از دین اسلام انحراف داشت و هم از نظر عملی و رفتاری با آنچه اسلام آورده بود کاملا مخالف بود. از همین رو بدعت‌ها جای سنت‌ها را گرفته بود و باطل به جای حق نشسته بود. علی بن ابیطالب (ع) در مقام مخالفت با این حکومت بارها و بارها تصریح کرده بودند و مسیر انحرافی آن را متذکر می‌شدند.

بنابراین حکومتی که علی بن ابیطالب (ع) عهده‌دار مسئولیت آن بود و در طی این حدود ۵ سال جنگ‌های سنگین داخلی از سوی کسانی که سال‌ها در رکاب پیامبر بودند و به عنوان اصحاب ایشان شناخته می‌شدند تحمیل شد و در مقابل علی بن ابیطالب (ع) قد علم کرده بودند.

گرچه علی بن ابیطالب (ع) به ظاهر به عنوان حاکم بود اما حکومت علوی و بعضاً افراد نابکار و ناصالحی همانند زیاد بن ابیه در دستگاه حکومتی حضور داشتند. و این نشانگر آن است که اگر علی بن ابیطالب (ع) فرصت پیدا می‌کرد همه‌ی اینها را تغییر می‌داد و این در عبارات ایشان هست که من فرصت ندارم و شرایط برای این امر مهیا نیست. بدعت‌ها به گونه‌ای به جای سنت‌ها نشسته بود که حضرت برای تغییر صلاه تراویح و امثال آن قدرت کافی را نداشتند.

آنچه را که ادیان الهی آورده‌اند به زمان و مکان ارتباطی ندارد

انصاف نیوز – برخی ناظر بر همین مباحث و مانند آن دیدگاهی را مطرح می‌کنند که آنچه ۱۴۰۰ سال پیش رخ داده یا گفته شده نسبتی با روزگار اکنون ما ندارد و تاکید بر درس‌آموزی از ائمه که در مناسبت‌های مذهبی پررنگ‌تر می‌شود منطقی نیست. چه دیدگاهی در این باره دارید؟ آیا می‌توان از سخنانی که ناظر بر رخدادهای آن سال‌ها بوده برای امروز درسی آموخت؟

آنچه که برای هدایت بشر آمده است ناظر بر انسانیت انسان است و برای امروز و فردا نیست و تاریخ و جغرافیا ندارد. همیشگی است و انسانیت انسان مورد خطاب الهی است. انسان به لحاظ اخلاقی و سجایای نفسانی و جهات عمیق وجودی انسان ثابتی است گرچه متغیرات و حوادث روزگار در زمان‌ها و مکان‌ها تغییراتی را ایجاد می‌کند اما این تغییرات رویی و ظاهری است و بنیان‌های انسانی تفاوتی نمی‌کند. آنچه که برای انسان در حیثیت‌های تجردی او راه دارد همواره ثابت است.

برای مثال اخلاق یا عدالت یا تقوا و پرهیزکاری و امثال اینها یک دسته از حقایق است که برای انسانیت عرضه شده‌اند. اینکه انسان با مبداء نظام هستی مرتبط باشد و آن را به درستی بشناسد و یا با منتهای عالَم وجود و معاد خودش آشنا بوده و با آن ارتباط داشته باشد یا سجایای نفسانی مثبت را برای خود ثبت و ضبط کند و از رذائل اخلاقی دور بماند و بسیاری دیگر از این آموزه‌ها که به رابطه‌ی انسان با خود، اجتماع، مبداء هستی و نظایر آن مربوط است آموزه‌هایی‌ست که همواره ثابت است.

فلذا نه تنها در زمان پیامبر اکرم اسلام که برای ۱۴۰۰ سال قبل هست حتی خدای عالَم سجایای انبیاء گذشته را از حضرت آدم، نوح، موسی و عیسی را یاد می‌کند و حتی به پیغمبر اسلام می‌گوید که این سجایا شریف است و انسانیت انسان در گرو توجه به این مسائل است.

قصص انبیاء پیشین برای آن است که هم پیامبر ما و هم امت پیامبر بتوانند از این سجایا بهره‌مند باشند. بنابراین آنچه را که ادیان الهی و خصوصا دین اسلام آورده است به زمان و مکان ارتباطی ندارد و به عصر و مصر مرتبط نیست بلکه به جان و حقیقت انسانی ارتباط دارد که آن ثابت است گرچه امور متغیر در هر عصر و روزگاری متفاوت می‌شود.

مثلا اگر احترام گذاشتن به عنوان یک اصل مطرح است در کشورها و فرهنگ‌های مختلف و در تاریخ و جغرافیای گوناگون می‌تواند ظاهری متفاوت داشته باشد اما روح احترام گذاشتن ثابت است. آن آموزه‌های ۱۴۰۰ سال قبل مربوط به انسانیت انسان است و این انسانیت زمان و مکان ندارد.

در پایان امیدواریم که فرصت پیاده شدن یک حکومت اصیل که مبنای آن عدالت و آموزه‌های وحیانی مولای ما علی بن ابیطالب (ع) آنچنان که در نامه‌ی آن حضرت به مالک اشتر آمده اتفاق بیفتد تا مردم لذت عدالت حکومت علوی را بچشند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا