آموزش اسمارت مانی
خرید تور تابستانی

ایران؛ قطب‌نمایی که نمی‌شکند هرگز… | سروده‌ای از مرآت تفرشی

سرویس مجله، انصاف نیوز: مجید تفرشی، تاریخ‌دان و سندپژوه ایرانی مقیم انگلستان، شعری به زبان انگلیسی از فرزندش مرآت در وصف شکوه ایران منتشر کرده با این توضیح که مرآت و برادر توأمانش از ١ سالگی خارج از ایران زیسته است.

متن سروده مرآت تفرشی به انگلیسی:

Oh Iran…

You are more than just a birthplace.

You are the spine that keeps me upright,

The strength that reminds me who I am,

Of what I am.

You are pride,

You are dignity,

You are the echoes of passion

Woven deep into my soul.

Though I roam distant lands,

You guide me.

Like a compass that never breaks.

From the streets of Tehran

To the peaks of Damavand,

Your essence sings to me,

In verses that soothe and steady me.

Through the rise and fall of empires,

Through revolutions and betrayals…

You never lost yourself.

You endured.

Like the martyrs you gave birth to,

Like the proud, unyielding hearts you raise,

Your scars are not wounds,

They are weapons.

Lit by the fire of Karbala.

Through the cruelty of Saddam,

Through the weight of sanctions,

Through the lies of Western tongues,

You stood tall.

Proud.

Unshakable.

You bloom through it all.

Like tulips fed by the tears of the skies.

And oh, how I yearn

To kiss your soil,

To breathe your winds,

To feel at home again in your embrace.

I am Iranian.

And I am proud

To be a son of thee,

Through darkness or dawn,

Chains or freedom,

Victory or sorrow,

Forever I’ll be…

A child of Iran.

ترجمه فارسی

ای ایران…

تو فقط زادگاه من نیستی،

تو ستون فقراتی هستی که استوارم نگاه می‌دارد،

قدرتی که به یادم می‌آورد که:

که هستم،

و چه هستم.

تو افتخاری،

تو شرافتی،

تو پژواک شور و شوقی هستی

که در عمق جانم تنیده شده‌ای.

گرچه در سرزمین‌های دور سرگردانم،

تو رهنمای منی.

چو قطب‌نمایی که هرگز نمی‌شکند.

از خیابان‌های تهران

تا قله‌های دماوند،

ذات تو در گوشم می‌خواند،

در آیه‌هایی که آرامم می‌کند و استوارم می‌سازد.

در فراز و نشیب امپراتوری‌ها،

در انقلاب‌ها و خیانت‌ها…

تو هرگز خودت را گم نکردی.

تو تاب آوردی.

چو شهیدانی که به دنیا آوردی،

چو دل‌های سربلند و تسلیم‌ناپذیری که پروراندی،

زخم‌هایت، زخم نیستند،

سلاح‌اند.

افروخته از آتش کربلا.

در برابر ظلم صدام،

در سنگینی تحریم‌ها،

در برابر دروغ‌های زبان‌های غربی،

تو ایستادی.

سربلند.

تسخیرناپذیر.

تو از دل همه چیز شکوفا شدی،

همچون لاله‌هایی که با اشک آسمان سیراب می‌شوند.

و آه، چقدر مشتاقم

تا خاکت را ببوسم،

در بادهایت نفس بکشم،

و بار دیگر در آغوشت احساس خانه کنم.

من ایرانی‌ام.

و به فرزندی تو افتخار می‌کنم.

چه در تاریکی

چه در سپیده‌دم،

چه در بند،

چه در آزادی،

چه در پیروزی،

چه در اندوه،

و من تا همیشه…

فرزند ایران خواهم بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا