در نقد اخراج مهاجران افغان

احسان امینی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
سخت گیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون آشامی است “مولانا”
سیاست اخراج بی قید و شرط مهاجران افغان همچون ورود بی قید وشرط آنان تصویری دیگری از تصمیمات هیجانی، خلق الساعه و نامتوازن حکمرانی کشور را نمایان می کند. تصمیماتی که نه لزوما در جهت “خیر عمومی” بلکه برای فرار از شر خطای گذشته اتخاذ می شود.
اخراج مهاجران افغان سیاستیست که بخشی از افکار عمومی جامعه نیز بدون آنکه تحلیل درست و استدلال محکمی در تایید آن داشته باشد به واسطهی دغدغههای اجتماعی، امنیتی و اقتصادی که دارد با آن همراهی میکند. شوربختانه واکنش جامعهی ما به برخی از مقولات “واکنش بدرقهای” ست. به این معنا که به یکباره افکار عمومی بخشی از جامعه بدون ارزیابی منطقی از یک مسئلهی پیچیده به شیوهی افراطی و تعصبآمیزی در جهت تایید یا رد آن واکنش نشان می دهد؛ به گونهای که با صورتبندی هیجانی آن موضوع، بازگرداندن مسئله به ریل منطقی و عقلانی آن تا حدی ناممکن می گردد.
صدالبته که مسبب اصلی واکنش جامعه ساختار تصمیم گیری کشور است. به جای آنکه متولیان امر پدیدهها را مدیریت وکنترل کنند این تبعات پدیدههاست که مسئولان را مدیریت کرده و به نوع خاصی از تصمیمگیری وادار می کند، تصمیمگیری از سر ناگزیری!
برای تحلیل و ارزیابی سیاست اخراج مهاجرین افغان چند گزاره مورد تامل است:
۱- از تبعات منفی و مخاطرات ورود مهاجران غیر قانونی که مختص مهاجرین افغان نبوده و در خصوص هر مهاجر دیگری هم مصداق دارد می توان برهم خوردن ترکیب جمعیتی مناطق کشور و آثار فرهنگی اجتماعی آن، عدم پرداخت عوارض و مالیات مربوط به سکونت واشتغال، عدمثبت اطلاعات هویتی و سکونتی مهاجران و آسیب های امنیتی ناشی از آن را برشمرد. اموری که ساماندهی و کنترل آن برای دولتها چندان امر پیچیده و بغرنجی نیست. وضعیت کنونی مهاجران افغان در ایران معلول فقدان ”مقررات گذاری” متناسب، موثر و به موقع است.
سایر دغدغهها همچون حساسیت نسبت به ارتکاب جرائمی از سوی معدودی از مهاجران افغان که متاسفانه گاهی به همهی مهاجران تعمیم داده میشود ناشی از رویکردهای ضد مهاجرتی، نژادپرستانه و بعضا ناسیونالیسم افراطیست که نه با فرهنگ اصیل ایرانی نه با مبانی اخلاق اسلامی و نه با بایستههای حقوق بشری سازگار است.
۲- آنانی که از باب احساسات ناسیونالیستی خواهان طرد و اخراج مهاجران افغان اعم از مهاجران قانونی و غیر قانونی هستند یک نکته را از نظر دور داشته و تاریخ را به فراموشی سپردهاند و آن اینکه ورای ایران سیاسی و جغرافیایی امروز،واقعیت و پدیدهی تاریخی به نام “ایران فرهنگی” وجود داشته و دارد که بخشی از آسیای مرکزی و قفقاز وکشورهایی چون افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و … را در بر میگیرد.
حال به جای آنکه از این فرصت و اشتراکات فرهنگی برای تقویت هویت و جایگاه ایران استفاده شود چرا باید با رفتارهای نژادپرستانه و خلاف کرامت انسانی تصویری نامطلوب از ایران ارائه شود و تعامل مردمان کشورهای همسایهای که اشتراکات دینی، زبانی و فرهنگی با ما دارند را به تقابل مبدل کند؟
از طرفی ما ایرانیان، خود با موج زیادی از مهاجرت به کشورهای از هر جهت بیگانه مواجهیم، با اتخاذ چنین رویکرد ضد مهاجرتی که در جامعه شکل گرفته اگر به واسطهی ارتکاب جرم و خطایی از چند مهاجر ایرانی سیاست اخراج یا آزار مهاجرین ایرانی از سوی کشورهای میزبان صورت پذیرد تا چه اندازه این رفتار مورد پسند ما قرار خواهد گرفت؟
۳- قاطبهی مهاجران افغان، حتی مهاجران قانونی، در صنایع و مشاغل سخت و پر مشقتی مشغول به کار بودند که مشتری چندانی از میان نیروی کار ایرانی برای آن وجود ندارد. بخش زیادی از نیروی کار سادهی صنعت بازیافت، معادن، کوره های آجرپزی، صنعت ساختمان و پروژه های عمرانی را مهاجران افغان تامین می کنند و بی شک عامل موثری در چرخهی این کسب و کارها به شمار می روند و با اخراج آنان به سرعت آثار منفی عدم حضور این کارگران در بسیاری از از این کسب وکارها نمایان خواهد شد.
از سویی دیگر نمی توان این کارگران را رقیبی برای کارگران ایرانی و عامل تضییع حقوق آنان به حساب آورد چرا که کارفرمایان ایرانی به سبب ضعف قوانین جاری و شرایط اقتصادی کشور در صورت حضور یا عدم حضور مهاجران افغان به بسیاری از تکالیف قانونی خود در قبال کارگران ایرانی نیز عمل نمی کنند و این آفت را نمی توان متوجه حضور مهاجران افغان دانست.
۴- عامل دیگری که این روزها و همزمان با تجاوز اسرائیل به آن استناد می شود رویکرد سطحی نگرانه و بی اساسیست که مهاجران افغان را به عنوان پروژهی نفوذ و عوامل سرویس جاسوسی اسرائیل معرفی می کند، حال آنکه فرایند نفوذ و جاسوسی بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را به شماری مهاجر عمدتا کم سواد و از هر لحاظ ضعیف تقلیل داد.
البته که برخی از این مهاجران ممکن است به عنوان عامل میدانی و اقداماتی از این دست مشارکت داشتهاند که اگر ساماندهی و کنترل مهاجران به شیوهای که گفته شد انجام پذیرفته بود این موضوع به میزان قابل توجهی کاهش می یافت.
نباید فراموش کرد که بسیاری از عوامل میدانی و حتی نیروهایی که در سطوح بالاتر با اسرائیل همکاری داشتند از اتباع و شهروندان ایرانی بوده اند. پس نمی توان ادعا کرد این اقدامات منحصرا از طریق مهاجران افغان صورت پذیرفته و علت این اقدامات را صرفا به حضور مهاجرین در کشور مرتبط دانست.
انتهای پیام





ما نمیخواهیم اجنبی در سرزمین ما باشه به چه زبانی بگیم؟