۷ اشتباه بازدید از موزهها

نفیسه کلهر در سایت ولایت نیوز (قزوین) نوشت: «در بخش انتهایی موزه مردمشناسی قجر در قزوین، جایی که مجسمهها هرکدام قصهای از تاریخ و فرهنگ شهر را روایت میکنند، مجسمهای هست که بیش از همه مورد توجه و البته آسیب بازدیدکنندگان قرار دارد: آهنگر موزه.
این مجسمه رو به کوره آهنگریاش و کمی مایل به سمت بازدیدکنندگان است و درست نزدیک شیشه محافظ قرار دارد، اما ظاهراً فاصله محافظ هیچ تأثیری روی رفتار بازدیدکنندگان نداشته؛ بزرگترها و بچهها گاه و بیگاه به این مجسمه دست میزنند، حتی گاهی به شوخی یا بدون فکر، به او ضربه میزنند. به گفته مسئولان موزه، آهنگر بیش از همه مجسمهها «کتک خورده» و شاید بتوان گفت، این کتکها به نوعی نشاندهنده ارتباط بازدیدکنندگان با آثار تاریخی است.
در این رابطه، گفتوگویی داشتیم با «زهرا یزدانی» فعال گردشگری، تا آداب بازدید از موزهها و اهمیت رعایت قوانین حفاظتی را از زبان او که در مرحله دفاع از پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد مطالعات موزه از دانشگاه هنر تهران است بشنویم.
لمس مجسمهها
یزدانی معتقد است با وجود اینکه روی شیشهها تذکرات داده شده اما یکی از مشکلات اصلی موزههای مردمشناسی، دست زدن بازدیدکنندگان به مجسمهها و اشیای تاریخی است. تکان دادن با شدت و جابهجایی مجسمهها نیز آنان را متحمل آسیب میکند.
به عنوان مثال، سردیس عبیدزاکانی در موزه مردمشناسی قجر پیشتر بدون شیشه محافظ بود و یک روز مسئولان موزه متوجه شدند که کسی آن را چرخانده و جهتش را تغییر داده است؛ این در حالی است که خود مسئولان موزه حتی یک یا دو بار هم که قصد جابجایی آن را داشتند اما نگران بودند و از آسیب دیدنش هراس داشتند و در نهایت کلا از این تغییر منصرف شدند. اما بازدیدکنندگان بدون هیچ ملاحظهای این سردیس را جابهجا کرده بودند.
در هر صورت بعد از آن تصمیم بر آن شد تا برای حفاظت ببشتر مقابل این سردیس هم یک محافظ شیشهای قرار دهند.
زهرا یزدانی در این باره میگوید: «مجسمهها مانند گنجینهای هستند که به دقت و با حساسیت ساخته شدهاند. هر ضربه، هر لمس یا جابجایی میتواند آسیبی جدی به آنها وارد کند. بازدیدکنندگان باید بدانند که مراقبت از آثار، بخشی از احترام به فرهنگ و تاریخ است.»
او توضیح میدهد: ببشتر افراد در توجیه رفتارشان میگویند که مجسمه قدمتی ندارد، در حالی که جدا از آنکه مجسمه اثر هنری ارزشمند است، اما لمس همین مجسمه منجر به خسارت میشود مثل ریختن موی مجسمه و موزه و مسئولان موزه را متحمل صرف هزینههایی برای تعمیرات میکند، هزینههایی که میتوان تنها با رعایت چند نکته ساده از آن جلوگیری کرد.
لمس شیشهها و بالا رفتن از سکوها
به عقیده یزدانی یکی دیگر از چالشها در اغلب موزهها لمس شیشههای حفاظتی و ویترینها است. بسیاری از بازدیدکنندگان برای عکس گرفتن، اشاره کردن به اشیا، یا بدون دلیل شیشهها را لمس میکنند، یا بعضی کودکان صورتشان را به شیشهها میکشند و باعث به جا ماندن اثر انگشت یا رد آلودگی روی شیشهها میشوند. این کار نه تنها آسیب مستقیم به شیشه یا اثر ندارد، بلکه تجربه بازدیدکنندگان بعدی را نیز مخدوش میکند، چون در هیچ کجای جهان موزهای نیست که بعد از هر بازدیدکننده شیشه را برای بازدیدکننده بعدی تمیز کنند.
البته این افراد که بسیاریشان هم ناخوداگاه شیشه و اجسام را لمس میکنند میتوانند موقع ورود به موزه دستهایشان را پشت کمرشان به هم قلاب کنند، این رفتار در بسیاری کشورهای پیشرفته آموزش داده میشود و جزو آداب بازدید از موزه است.
علاوه بر این، برخی افراد روی سکوهای سربینه میروند تا به مجسمهها نزدیکتر شوند و به آنان دست بزنند.
حتی بزرگترها گاهی با پرش به آن سمت شیشههای محافظ میروند، یا با شدت زیاد مجسمه را تکان میدهند که اگر مجسمه روی پایه محکمی نباشد، این کار میتواند باعث افتادن و آسیب دیدن مجسمه شود. یزدانی میگوید: «این رفتارها نشاندهنده نبود آموزش کافی است و متأسفانه گاهی باعث آسیبهای جبرانناپذیر میشود.»
سر و صدای زیاد و دویدن بچهها
موزه مکان مطالعه و مشاهده است، اما در بسیاری از بازدیدها، بچهها آزادانه دویده و سر و صدا ایجاد میکنند. این موضوع نه تنها تجربه بازدیدکنندگان دیگر را مختل میکند، بلکه میتواند باعث آسیب به مجسمهها و دیگر آثار شود.
بارها دیده شده که بازدیدکنندگان در موزه مردمشناسی قجر، حتی به حوضها یا سازههای تاریخی نزدیک میشوند و خطرات فیزیکی و زیستمحیطی ایجاد میکنند.
یزدانی در این باره توضیح میدهد: «همراهی و آموزش کودکان هنگام بازدید بسیار اهمیت دارد. اگر خانوادهها آموزش ببینند که چطور خودشان و فرزندانشان از مجسمهها و فضا مراقبت کنند، هم تجربه بازدید لذتبخشتر میشود و هم آثار تاریخی آسیب نمیبینند.»
او تاکید میکند جدا از بحث خسارت مالی و دردسرهایی که برای امین اموال و مسئولان موزه ممکن است ایجاد شود، برخورد با اشیا یا شیشهها میتواند آسیبهای جدی برای این بچهها ایجاد کند و منجر به صرف هزینه و وقت زیادی در سفر برای این خانوادهها شود.
بلاگرها به دنبال تماشاگر
از آنجایی که در کشور ما بناهای تاریخی فراوانی وجود دارد، بسیاری از این بناها به عنوان محل نگهداری اشیای موزهها مورد استفاده قرار میگیرند و برای موزههای مردمشناسی نیز اغلب قرعه به نام حمامهای تاریخی افتاده است. با توجه به اینکه این بناها قدیمی و بیشتر مستهلک هستند، گاه شاهد ریزش غبار از بندکشیها روی برخی از اشیای موزهها هستیم و همین مساله باعث شده افرادی بدون آگاهی که تنها به دنبال جلب توجه هستند، تصاویر وجود گرد و غبار روی مجسمهها یا شیشههای روی گربهرو یا بعضی اشیای موزه را در فضای مجازی منتشر میکنند و ناکارآمدی مدیران را مورد نقد قرار میدهند.
این نوع خبرها معمولاً با سرعت منتشر شده و بازدید بالایی هم دارند. در حالی که مردم عادی از این واقعیت خبر ندارند که متصدیان برای حفاظت از خود آثار، حتی اگر بخواهند، نمیتوانند بهطور مرتب اشیا را گردگیری کنند یا درب ویترینها را بدون حضور ناظر باز و بسته کنند.
خوردن و آشامیدن در موزه
یکی دیگر از مشکلات رایج، مصرف خوراکی و نوشیدنی در داخل موزه است. برخی بازدیدکنندگان بدون توجه به قوانین، با خودشان به داخل موزه خوراکی میآورند و میخورند، که ذرات خوراکی باعث ایجاد آلودگی و لکه روی آثار و محیط میشود. حتی ریزترین ذرات غذایی میتوانند برای اشیا آسیبزا باشند.
یزدانی تأکید میکند: «خوراکی و نوشیدنی نه تنها به نظافت موزه آسیب میزند، بلکه ممکن است باعث جذب حشرات و ایجاد آسیبهای طولانیمدت به آثار شود. آموزش بازدیدکنندگان در این زمینه یکی از مهمترین وظایف موزه است.»
آواز خواندن و پخش موسیقیهای نامتناسب
رفتارهایی مانند آواز خواندن یا پخش موسیقی در موزه نیز به شدت تجربه بازدید را تحت تأثیر قرار میدهد. برخی گروهها وارد موزه میشوند و بدون توجه به فضای فرهنگی، شروع به اجرای آواز یا پخش موسیقی میکنند.
یزدانی تاکید میکند: «موزهها جایگاه آموزش و آشنایی با فرهنگ هستند، نه محل اجراهای تفریحی یا هیاهو.
هرچند به عقیده برخی صاحبنظران در موزههای مردمشناسی، میتوان موسیقی فولکلور را برای آشنایی با بعضی آداب و رسوم و فرهنگ مردمان نمایش داد، اما قطعا شادی و سرگرمی باید با احترام به فضای موزه همراه باشد.»
او تاکید میکند که گاهی نیز کسی آمده و آهنگ «ای ایران» خوانده و ما هم ایرادی نگرفتیم، اما گاهی یک گروه بزرگ ۳۰ یا۴۰ نفره میآیند و با صدای بلند اسپیکر و موسیقی نامناسب پخش میکنند، دست میزنند و جیغ و هورا میکشند و اصلا توجه نمیکنند که موزه با پارک و میهمانی فرق دارد.
او ادامه میدهد: متاسفانه در برابر اعتراض ما این افراد مدعی میشوند که ما با شادی آنها مشکل داریم که دوست دارم از همین فرصت استفاده کنم و بگویم ما با شادی شما هیچ مشکلی نداریم و آرزو داریم همیشه شاد باشند و روی لب همه مردم لبخند باشد، اما ما فقط میخواهیم مردم طبق اصول و قوانین بینالمللی موزهها رفتار کنند و بدانند که آواز خواندن و دست زدن با فضای موزه هیچ سنخیتی ندارد.
قوانین معمولی بازدید از یک موزه را رعایت کنند که سادهترین و مهمترین آن سکوت است.
عکسبرداری با فلاش
یزدانی با تاکید بر رعایت قوانین موزهها به قانون دیگر موزهها اشاره میکند و توضیح میدهد: متاسفانه با وجود تذکر مداوم و نصب نوشتههای بسیار در اغلب موزهها مبنی بر عدم استفاده از فلاش موقع عکاسی، اما اصلا این موضوع رعایت نمیشود و این نادیدهگیری قوانین باعث شده تا بسیاری از موزهها قوانینی را وضع کردهاند که عکسبرداری کلا ممنوع اعلام شده است، چرا که فلاش دوربین به مرور زمان میتواند رنگها را در نقاشیها کمرنگ کند و استحکام آیینهکاریها را کم کند و به همین سادگی ممکن است بازدیدکنندگان باعث نابودی اثار هنری و بناها شوند.
او تاکید کرد: باید توجه داشته باشیم که در بناهایی که دارای نقاشی هست به هیچ وجه با فلاش عکسبرداری نکنیم چون نقاشی به مرور زمان کمرنگ میشود.

اهمیت آموزش و اطلاعرسانی به بازدیدکنندگان
این فعال گردشگری معتقد است: همه این مشکلات نشان میدهند که آموزش بازدیدکنندگان یکی از مهمترین عوامل در حفاظت از آثار تاریخی است. موزهها، به ویژه موزههای مردمشناسی، نه تنها محل نمایش آثار بلکه محیطی برای یادگیری، تجربه و ارتباط با فرهنگ هستند.
به گفته یزدانی، بازدید صحیح نیازمند رعایت قوانین سادهای مانند سکوت، عدم لمس آثار، مراقبت از کودکان و پرهیز از غذا خوردن و پخش نکردن موسیقی نامتناسب است و رعایت همین اصول ساده میتواند تجربه بازدیدکنندگان بعدی را بهبود بخشد و از آسیب زدن به آثار جلوگیری کند.
اما به عقیده او متاسفانه اغلب مردم دوست ندارند هیچگونه تذکری در مورد رعایت رفتار و ضوابط این محیط بشنوند!
موزه در تعریفهای معتبر جهان
یزدانی درباره تعریف موزه میگوید: جدیدترین تعریفی که «ایکوم» (شورای بینالمللی موزهها) در مورد موزه منتشر کرده است، نشان میدهد که مفهوم موزه در ذهن مردم، متأسفانه با واقعیت آنچه امروز در دنیا میبینیم، تفاوت دارد. وقتی نام موزه به گوش مردم میرسد، اکثر افراد فکر میکنند جایی است که آثار قدیمی در آن نگهداری میشود؛ اشیایی که مربوط به دورانهای بسیار دور هستند. در حالی که موزه تعاریف متفاوتی دارد و در تعاریف جدید، حتی گالریهای هنری، موزههای مردمشناسی و حتی بخشی از طبیعت که به عنوان یک اکوسیستم میتواند در یک موزه جای بگیرد، جزو موزه محسوب میشوند.
او تصریح میکند: در جدیدترین تعریف موزه توسط ایکوم آمده است که موزه یک موسسه غیرانتفاعی و دائمی است که باید در خدمت جامعه باشد و به تحقیق، جمعآوری، نگهداری، تفسیر و نمایش میراث ملموس و ناملموس بپردازد. موزههای مردمشناسی دقیقاً در این دسته، یعنی «میراث ناملموس» قرار میگیرند، زیرا در این موزهها، روایتها، آداب و سنن و رسوم جامعه به بازدیدکنندگان منتقل میشود.
یزدانی میافزاید: در ادامه تعریف آمده که این موسسه باید به روی عموم باز باشد، در دسترس و فراگیر باشد و همچنین به تنوع و پایداری کمک کند. موزهها باید به صورت اخلاقی و حرفهای عمل کنند، با جوامع مشارکت داشته باشند و ارتباط برقرار کنند و تجربیات متنوعی برای آموزش، لذت، تفکر و به اشتراکگذاری دانش ارائه دهند. آموزش یکی از مهمترین اهداف موزههاست؛ بنابراین موزهها قرار است تجربیات متنوعی را برای آموزش، لذت، تفکر و به اشتراکگذاری دانش فراهم کنند.
او ادامه میدهد: بحثی که اینجا مطرح میشود این است که باور مردم نسبت به موزههای مردمشناسی این است که این موزه شیئی قدیمی ندارد، چون قرار است آداب و رسوم را نشان دهند اما گاها در موزههای مردمشناسی آثاری از دوره معاصر، صفویه و قاجار هم داریم.
به وسیله مجسمهها، موزهها میتوانند رسوم، آداب و سبک زندگی مردم یک منطقه را به نمایش بگذارند. این چیزی است که ما بهویژه در موزه قجر مشاهده میکنیم و در تعاریف بینالمللی موزه هم قید شده است.

تجربههای ملموس بازدیدکنندگان
یزدانی ضمن اشاره به این موضوع که گاهی اوقات بازدیدکنندگان از سوال پرسیدن از کارشناسان خجالت میکشند و پاسخها به اشتباه یا ناقص از طرف افراد غیرکارشناس داده میشود، توضیح میدهد: برای مثال، یکی از بازدیدکنندگان درباره گربهروهای حمام قجر از همراهش سوال پرسید، در حالی که کارشناس موزه آنجا حضور داشت و پاسخ اشتباه شنیده بود، مبنی بر این که «نمیدانم شاید حوض آب بوده»، در حالی که آن تونلهای باریک زیر زمین برای انتقال گرما در سراسر حمام و ایجاد فضای مطلوب و گرم بود.
او معتقد است: «آموزش بازدیدکنندگان در جهت پرسشگری صحیح، از منابع صحیح و احترام به قوانین موزه، بخشی از فرهنگسازی و آموزش عمومی است.»
سخن پایانی: موزه به عنوان مدرسهای زنده
به اعتقاد کارشناسان حتی اگر تنها دو شئی یا دو مجسمه برای بازدیدکنندگان در یک موزه به طور کامل معرفی شود، موزه کار خود را به درستی انجام داده است.
یزدانی در پایان خاطرنشان میکند: «هدف ما این است که بازدیدکنندگان با یادگیری و تجربهای ملموس، موزه را ترک کنند و این تجربه به بخشی از زندگی روزمره و احترام به فرهنگ تبدیل شود و آثار تاریخی از آسیب محفوظ بمانند و فرهنگ شهر به نسلهای بعد منتقل شود.»
انتهای پیام




