درسی که «پاس» نمیشود!

محسن عوضوردی، فعال رسانهای، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
«ما، چگونه ما شدیم؟!»، پرسشی پرتکرار و آشناست که به چرایی عقبماندگی ایران، در دوران تبلور مدرنیته میپردازد و تا امروز، اذهان متنوعی را درگیر خود کرده است و از «عباس میرزا» تا «زیباکلام»، درصدد پاسخ به آن برآمدند.
در عمق این پرسش تاریخی، بغضی نهفته است که ناشی از مقایسهی دوآلیسم شکوه تمدنی ایران در قبل از مدرنیته(با وجود فراز و فرودهای بسیار) و احساس ضعف و عقبماندگی پس از ظهور مدرنیته را شامل میشود.
شاید همین بغض کهنه است که تبدیل به فرهنگی غالب، در برخی طیفهای سیاسی شده است که این طیفها، «باخت» را قبول ندارد! درست همانند آن کهنسالی که در مواجهه با «پرسشی، پاسخ داده شده»، از سر کهتری و لجاجت، میگوید: “خودم میدانستم!”
و این مثال در همه حوزههای طیفی خاص از نیروهای سیاسی ایران، رخنه کرده است.
این طیف خاص، اگر علمی کشف شود، میگویند که ما این را «میتوانستیم» خودمان استنتاج کنیم، اما معمولا استنتاج «نمیکنند». اگر اتمسفر مخاطبین موسیقی، «رپ» را بپسندد، در کنار شرح مصیبت(در قالب مداحی)، طوری ذکر میگویند که گویی مداحی بر پایهی «bit/بیت» رپ تلاوت میشود! اگر در اعتراضات شعار «زن، زندگی، آزادی» سر داده شود، تفسیر و تعبیری از این مفاهیم ارائه میدهند که مطلوب خودشان است و القصه، هر چیز نو و شگفتانهای، با سلیقهی ایشان مصادره به مطلوب یا به قول خودشان «بومیسازی» میشود. این «بیهنری تقلیدی، با چاشنی وقاحت مصادرهگری»، نهایت ابتکار این طیف خاص است!
هیچگاه پیشگام تحولات یا ارائه دهنده مفاهیم و ابزارهای معنوی(به مثابه غیرمادی) تازه نبودهاند و اگر هم نوآوری اندکی داشتهاند، معمولا با استقبال عمومی مواجه نشده است. در واقع همیشه «کنش» ایشان، «واکنشی» بوده در برابر کنشهای بیرونی!
در تازهترین بیهنریشان، زبان نسلزد را غصب و مصادره کرده و در خیابانهای شهر «بنر» کردهاند!
گویی چشم و گوشی بر سرشان نیست که پیامد هر کنش اینچنینی خود را ببینند یا بشنوند و نتیجهی اعمال خود را در افکار عمومی، تجزیه و تحلیل کنند.
گویی قرار نیست این درس را پاس کنند که مصادره به مطلوب، صرفا انزجار و تنفر مخاطبین و صاحبان اصلی مفاهیم مصادره شده را در بر دارد.
مثلا در جنگ 12روزه، چفیه بر دوش آرشکمانگیر انداختند و مصادیق ملی-میهنی را کاملا مصادره کردند. در سالهای اخیر، در یکی از بدترین اقدامات نامبارک مصادرهگر خود، پیشوندِ «سیدالشهدا» را برای برخی از مرحومان استفاده کردند. وقتی تخلصی والا که نمادی از یک مفهوم عمیق است را تا سطح استفاده ابزاری-ایدئولوژیک تقلیل دهیم، دیگر نه تنها توان ایجاد مفاهیم جدید نداریم، بلکه مفاهیم قبلی ظرفیت بازتولید خود را از دست داده و در آخر، با رخنه شک، آن مفهوم از بین میرود.
رفتار مذکور، به عنوان یک عامل تهدیدی خودنمایی کرده است و شاید به دلیل برجسته نشدن پیامدهای خطرناک چنین رفتاری، حساسیتی نسبت به این رفتارگران ایجاد نشده، لکن امروز باید آنان که با قدرت سر و کار دارند و دستشان میرسد، چارهای بردارند تا این الگوی ناپسند رفتاری -به عنوان عامل اصلی بیاعتمادی و تزلزل در مشروعیتهای حیاتی- شکافهای اجتماعی را عمیقتر نکند.
انتهای پیام





انتخاب اصلح شرط بقا از منظر تکاملی است. ما در فاصله
بسیار زیادی از شرط بقا قرار داریم. تمدن های قدیمی هم
برخی اوقات جایشان را به تمدن های جدید می دهند.