در دفاع از محمود سریع القلم

کیکاوس پورایوبی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «در دفاع از استاد محمود سریع القلم» نوشت:
به عنوان یک روزنامهنگار و دانشجوی روابط بینالملل تقریبا اکثر کتابهای استاد محمود سریع القلم را چه در دانشگاه و چه خارج از فضای آکادمیک مطالعه کرده ام و با عضویت در کانال ارتباط مجازی ایشان تمام مطالب مندرج در آن را دقیقا مطالعه و رصد می کنم و از آمارهای بروز مقالات و یاداشت هایش نت برداری می کنم؛ در صغری و کبرای ذهنم، چنین می اندیشم که محمود سریع القلم متفکری است با انضباط فکری، تفکری منسجم و بینشی فوق العاده نوآورانه و کنجکاوانه و هوشمندانه که در حل بحران های جاری ایران می اندیشد و راه حل دارد؛ فقط مساله طرح نمی کند بلکه برای حل مسأله تحلیل و راه کار ارائه می دهد.
کسی که چهار دهه دغدغه توسعه همه جانبه ایران را در سر می پروراند، قطعا شب ها و نیمه شب ها برای ترسیم پارادایم توسعه میهن از خواب بیدار می شود و آسوده نمی خوابد، رفاه شهروندان کشور آرزویی ست که درباره آن پیوسته و مداوم به حکمرانان، الگوریتمهای خاصی ارائه می کند تا حکمران با بهره مندی از آن دانشی اندوخته باشد که منجر به افزایش توان و ارتقاء منافع ملی شود، راهنمایی اش از جنس شیشه است، شفاف و زلال و با آمار و منطق جدید صحبت می کند؛ مثال های زیادی می آورد و از کلی گویی پرهیز می کند، گفتار و نوشتارش روان و آسان است، چه برای دانشجویان و چه برای هدایت و راهنمایی نوع و مدل حکمرانی و مدیریتی نوین کشور.
برخلاف کسانی که مدعی هستند که محمود سریع القلم غربگراست، اتفاقا استاد علاوه بر غرب به شرق نیز بسیار نظر دارد، همان اندازه که درباره آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه ، هلند، کشورهای اسکاندیناوی و… تحقیقات دارد، درباره چین، اندونزی، سنگاپور، کره جنوبی، هند، مالزی، ویتنام، ژاپن و… نیز تحقیق می کند و مرتبا گزارش تحقیقاتی ارائه می کند؛ بله درست است که ایشان به پدیده مدرنیسم نظر دارد و این فرق دارد به رنگ باختن در فرهنگ غربی.
او توسعه را بیشتر در رفاه اقتصادی، تکنولوژی و فناوری پیشرفته گره زده است که کشور و جامعه را از فقر نجات می دهد، گرچه این مدل توسعه با جهان در هم تنیده شده است و پیشرفت جامعه درونی را پیوسته با نظام بین الملل همراه و همسو می داند که به دور از جامعه جهانی سخت پیشرفت و توسعه یک کشور نحیف می شود و آهسته آهسته سقوط می کند، ولی هیچ وقت تاریخ، ریشه های اجتماعی، فرهنگی و بافت فکری جامعه را نمی خواهد غرق در فرهنگ غرب یا شرق کند.
ایران، ایران است ولی از تجربه کشورهای توسعه یافته می تواند استفاده کند آن هم با حفظ نوستالژیک تاریخی خودش؛ گرایش و دغدغه توسعه را به شدت لازمه جامعه ایران می داند، همان چیزی که اکثر جامعه ایرانی خواستار آن هستند، فقر زشت است و زیبنده جامعه ما نیست؛ مگر دنبال این نیستیم که رشد اقتصادی هشت درصد در سال را داشته باشیم؟ مگر دنبال آن نیستیم تورم تک رقمی را تجربه کنیم ؟ مگر دنبال این نیستم که سیستم بانکی و مالی ما کارآمد باشند؟ مگر دنبال این نیستم اختلاس و دست درازی به بیت المال در جامعه ما محو و نابود شود؟ مگر کسری بودجه سنواتی را ناپسند نمی دانیم و دنبال بودجه ریزی عملیاتی نیستیم؟ مگر آرزو نداریم که فرزندان ما به جای فرار از کشور و ترک آن در داخل میهن، زندگی، امید به آن و اشتغال برازنده داشته باشند؟ مگر نمی خواهیم محیط زیست ویران کشور آباد گردد و اکوسیستم برای زیست استاندارد دوباره احیا گردد؟
مگر دوست نداریم ارزش پول ملی مان ارتقاء پیدا کند و هر روز شاهد فروپاشی آن نباشیم؟ مگر عاشق آن نیستیم که مدیران با تجربه، حاذق، کاردان، متعهد و پاکدست در راس امور باشند؟ مگر نباید میلیارد ها دلار از جامعه جهانی جذب کنیم تا زیر ساخت های کشور را بازسازی نماییم؟ مگر نیاز به توریسم و جذب سرمایه این حرفه بین المللی نداریم؟ پس محمود سریع القلم چه گفته است که اینقدر آشفته شده ایم؟ چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم بخش وسیعی از این نابسامانی ها و آشفتگی های کشور از تصمیات اشتباه و خطاهای راهبردی و استراتژیکی مدیران ماست.
سعی و خطا، عدم شناخت واقعیت های موجود، مواجهه با صحنه های فرسایشی بین الملل، ریشه های بدخیم عدم شجاعت، خلاقیت، نوآوری و… سالهاست که با ما عجین شده است، این فرمول شامل جناح چپ و راست، این حزب و آن تشکل نمی شود، همه در این منشور غلط فکری سهیم هستند، چون که چهار دهه است که توسعه کشور در حال درجا زدن است اما طیفی، طیف دیگر را متهم می کند و کسی خطرات موجود را حتی به زبان علمی و با گویشی نرم بخواهد گوش زد کند به غربگرایی و شیفته بیگانگان متهم می شود، اتهام این اهریمن زشت خوی که دکانی از پروپاگاندا در هر نقطه کشور گشوده در حال از دست دادن قبح خود است؛ امثال انسانهای نخبه ای همانند سریع القلم اگر در هر جای دنیا باشند گوهری هستند که دولتمردان و حکمرانان آنان را حلوا حلوا می کنند و مرتب با آنان مشاوره و مداقه می کنند و برای هدایت تیم حکمرانی امین خود می دانند.
سریع القلم با کوله باری از تجربه بین المللی و داخلی، استاد تمامی است که رنج توسعه یافتگی کشور را چهار دهه است به سینه می کشد ، همانگونه که با طمأنینه و وقار خاصی سخن می گوید و مساله مطرح می کند برای حل مسأله نیز چهارچوب دارد، نخبگان را از جامعه طرد نکنیم و چوب حراج به اندوخته اندیشمندان دردمند این جامعه نزنیم ، مگر ایشان چه گفته است که این همه آشفتگی ایجاد شده؟ به چه کسی و قشری توهین کرده ؟ می توان انتظار داشت که ایشان بخواهد جامعه را برنجاند تا برای خود جایگاه ایجاد کند؟
مگر ما چند نفر اساتیدی امثال سریع القلم داریم که نقد از طرف آنان را برنمی تابیم؟ می گویند با این صحبت های اخیر ایشان او تنزل جایگاه یافته است که اگر این ارزیابی صحیح است، یک پایش جدید از پایگاه او داشته باشید تا حقیقت پنهان جامعه را بیشتر رصد کنید، خارج از پاسخی که بعدا ارائه نموده است، در درون همان اظهار نظر نمی توان استنتاج کرد که هدف گوینده این است که افراد از طبقه پایین جامعه نباید عهده دار مناصب مدیریتی در جامعه باشند بلکه پله های مدیریتی می بایست آرام آرام و گام به گام پیموده شود تا مسیر بدرستی طی شود وگرنه امکان آموزش از همان ابتدا سلب می شود و افراد فاقد تخصص و دانش به مناصبی تکیه می زنند که برای آینده کشور فاجعه ببار خواهد آورد .
انتهای پیام




