خوشخیالی به سبک آقای تاجزاده

محمد توکلی، انصاف نیوز:
آقای تاجزاده در مصاحبهی خود با یک مجلهی فرانسوی از این گفته که برای تغییر اساسی در ساختار حکمرانی باید همچون حجاب عمل کرد و با آنچه «نافرمانی مدنی مردم» مینامد چنین تغییری را رقم زد. او در تایید این ادعای خود ماجرای حجاب را مثال میزند.
مصطفی تاجزاده که از چهرههای منتقد نظام است و برای نگاه انتقادیاش در این سالها گرفتاریهای غیرمنصفانهای را متحمل شده در یادداشت پر بازتاب چندی قبل خود نیز بر چنین نگاهی تاکید داشته است.
در این نگاه که به نوعی اصل و اساس فعالیتهای سیاسی تاجزاده در سالهای اخیر است خوشبینی افراطی و عجیبی دیده میشود که مشخص نیست دلیل آن چیست و او بر مبنای چه نشانههایی این چنین خوشبین است؟
روی دیگر سکهی این دیدگاه، بی فایده دانستن حضور میانهروها در قدرت است. بر مبنای این دیدگاه آنچه مسئلهی حجاب را به سمت آزادی بیشتر از قبل برد رخدادهای ۱۴۰۱ بود و بر همین مبنا میتوان ساختار حکمرانی را هم با اقداماتی از جنس «نافرمانی مدنی» تغییر اساسی داد.
پیشفرض آنچه آقای تاجزاده میگوید با واقعیتهای میدانی سازگار نیست. بنا بر ادعای او مسئلهی حجاب حل شد زیرا مردم در سال ۱۴۰۱ نافرمانی مدنی کردند. این در حالیست که آنچه در واقعیت رخ داده این است که پس از وقایع سال ۱۴۰۱ نه تنها برخوردها کاهش پیدا نکرده بود بلکه اتفاق ناگوارتری هم در حال رخ دادن بود. [لینک]
نه تنها پس از آنچه «نافرمانی مدنی» خوانده شده «برخوردهای گشت ارشادی» کم نشد بلکه در دولت سیزدهم شاهد حرکت نظام به سمت تصویب قانونی در مجلس بودیم که در صورت اجرایی شدن چنان فاجعهبار میشد که بعدها «انقلابیها» هم مخالف آن شدند.
اما چه چیزی مانع اجرای آن قانون شد و گشتهای ارشاد را به پارکینگ فرستاد؟ نافرمانی مدنی در خیابان یا حضور میانهروها در قدرت؟ با نگاهی به خط زمانی وقایع سیاسی و اجتماعی رخ داده از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا ۷ مرداد ۱۴۰۳ به سادگی میتوان پاسخ این سوال را یافت.
بیاییم فرض کنیم پیشفرض مصطفی تاجزاده صحیح باشد و علاوه بر خیال ایشان در عالَم واقع هم آنچه مانع سیاستهای سختگیرانه در موضوع حجاب شده «نافرمانی مدنی مردم» باشد. باز هم پرسش اینجاست که چگونه میتوان از این موضوع چنین نتیجه گرفت که تغییرات اساسی مورد نظر او هم به همین طریق شدنیست؟
آیا واقعا آقای تاجزاده با این سابقهی طولانی سیاستورزی و شناختی که از اجزای ساختار حکمرانی دارد تصور میکند با واگذار کردن نهادهای حاکمیتی به جریانهای غیرمیانهرو و تمرکز صرف بر اعتراض مدنی گروههایی از مردم میتوان تغییری اساسی را رقم زد؟
انتهای پیام




