اتفاقی در حال رخ دادن / نمایاندن است | عباس موسایی

عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی نوشت:
در حالی که ملت/کشور ایران در دقایق ِ سیاسی پر از ابهام و مملو از نگرانی و بی افقی و تعلیقی ِ به سر میبرد، دولتی به سر کار است که خود را «وفاق ملی» مینامد. این دولت، روایت، توصیف و به تبع آن، تجویز، تدبیر و تصمیمی متفاوت از آنچه الزامات ِ این ناوضعیت و یا به تعبیری «وضعیت خطیر ایران» طلب میکند را در دستور کار قرار داده است. از خلاف ِ آمد عادت، اما آن است که روایت/ توصیف، تشخیص و تجویز ِ پزشکی که با نام ِ وفاق، بر بالین ِ بیمار (ایران) آمده تا آن را از این ناوضعیت برهاند، علیرغم ِ تأکید بر آنکه توصیف و تجویزی از جنس ِ دانش تخصص و کارشناسی است، اما به وضوحی آشکار، در زیر ساحَتهای گوناگون از سیاست ِ خارجه تا اقتصاد و معیشت و…، با دستور کار/ پیش نهاد، توصیف و تجویزهای اکثر ِ کارشناسان و متخصصان عرصههای گوناگون، تفاوتی آشکار دارد و از جنس تغییر نیست.
داوری پیرامون ِ اینکه کدام جرگه از مدعیان درست میگویند، خارج از صلاحیت ِ نگارندهٔ این سطور است؛ سخن بر سر آن است که این درجه از تفاوت/ اختلاف و داوری و مناقشه بر سر توصیف مختصات سیاست و مولفههای برسازندهاش به وقت اکنون و بالتبع، تجویز ِ و درمان، در سپهر ِ سیاسی ایران در سطح جامعه و حاکمیت و نخبگان، شاید بیسابقه باشد.
در ادامه به وجوهی از این اختلاف ِ روایتها پرتویی میافکنیم؛
۱ ـ مهمترین وجه ِ این تفاوت را میتوان در مواجههٔ ایرانیان با انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم دانست، چنانکه علیرغم ِ تفاوت ِمعنادار پیشینهها، نظم گفتار، چارچوب ِ گفتمانی و نظام ِ تفاوت دیدگاههای حاضر در عرصهٔ انتخابات، بیش از نیمی از واجدین شرایط، نسبت به حضور در انتخابات، قانع نشدند.
هر چند نمیتوان، توصیف و تجویز ِ این جرگه را در یک قاب و قالب به تصویر کشید، اما میتوان گفت که حداقل نیمی از این جمع، با پیشینهای اصلاح جویانه و بهبود خواهانه، راهبرد ِ «اصلاح از درون» را ممتنع و نابسنده دانستند. این موضوع، نمایانگر ِ ِ ابراز ِ موجودیت و شکل گیری طیفی مؤثر با نگرشی متفاوت بود.
۲-وجه مشترک ِ اکثریت مشارکت کنندگان را میتوان ترس از استمرار ِ راهبردهای انسدادآور و انزوا گرایانهٔ پیشین دانست. اینان علیرغم ِ همهٔ موانع و چالشها، علیرغم ِ همهٔ تفاوتها در روایت و تصویر و توصیفی که از اوضاع داشتند، همچنان راهبرد ِ «اصلاح از درون» را کم خطرتر از راهبردهای رقیب دانسته و بدان گرویدند. این طیف را میتوان، طیف ِ نگران، اما امیدواری دانست که برای جلوگیری از ورود ِ کشور به ورطهٔ مخاطرات ِ بیشتر، بی دولتی و بی نظمی، همچنان در پی تغییرات درون زا بودند.
۳ ـ بخشی از جامعه، اما همچنان راهبرد ِ ادامه و استمرار وضع موجود را برگزید و به کاندیدای اجماعی ِ این جریان روی آورد. روایت ِ اینان در توصیف و تجویز، با دو جرگهٔ پیشین تفاوتهای اساسی دارد، بدان معنا که آنچه و آنکه باید تغییر کند، نه خودشان، که آن طرف ِ منازعه است. اینان متولیان ِ سیاست ِ دوگانه ساز، قطبیده و رادیکال ِ کارل اشمیتیاند که سیاست را منازعه و تخاصم ِ دوست و دشمن میداند. این دوگانه، صرفاً به حوزهٔ سیاست خارجی محدود نمیشود. در عرصهٔ سیاست داخلی نیز، همراهان اینان دوستاند و دیگران دشمن!!!
دولت ِ برآمده از این معرکهٔ آرا، ظاهراً برای اجماع در درون، بعنوان ِ مقدمهٔ اصلاح از درون، تحت نام ِ «وفاق ملی»، بیش و پیش از آنکه امکان ِ تغییر پیدا کند و با اجماع سازی، افق گشایی و توافق آفرینی را در دستور کار قرار دهد، در مناسبات و راهبردهایی که جرگهٔ سوم، ترسیم و تصویر کردهاند، گیر افتاده است. گفتار، رویه و راهبردهایی که توسط رئیس دولت رونمایی میشود، بیش و پیش از آنکه از جنس ِ مطالبات اکثریت و الزامات ِ سیاست مصلحانه و ملی، معطوف به مختصات ِ منافع و مصالح ملی باشد، معطوف به /و تابعی از ارادهٔ مخالفان ِ تغییر، است و این موضوع موجب ِ فاصله و شکاف ِ بین ِ دولت و تغییر خواهان شده است.
علیرغم ِ آنکه همچنان به دلایل ِ گوناگون و بالاخص پس از تجربهٔ تجاوز ۱۲ روزهٔ اسرائیل به ایران، تغییرات ِ درون زا و مبتنی بر منافع و مصالح ملی، به مراتب و مقدمات و مقوماتی بیش از پیش، الزام و مصلحت ِ همزمان ِ کشور/ ملت و نظام حکمرانی ایران است، دو جریان ِ راست ِافراطی براندازی خواه و راست ِافراطی منازعه جوی داخلی، از آنجا که موجودیت و ماهیت ِ شکل گیری خود را بر بستر ِ شکاف ِ ملت و حاکمیت میجویند، به لطائف الحیل در مقابل ِ هرگونه اصلاح و بهبود خواهی از درون، کارشکنی و سم پراکنی کرده و هزینهٔ تغییرات را بالا میبرند.
به شرط ِ عدم ِ تن/شکل دادن به تغییرات بنیادین و اتخاذ ِ تصمیمات ِ روزآمد و زمینه و زمانه پرورده، رخداد ِ ناگوار ِ شکاف ِ ملت و حاکمیت، بیش از هر زمان دیگری در حال رخ نمایاندن است.
به نظر میرسد فهم ِ منطق ِ این رخداد و تلاش برای غلبه بر پیامدهای آن، بر هر امر دیگری تقدم رتبی دارد. دولت اگر نتواند آرایشی معطوف به مختصات ِ سیاست شکل دهد و همچنان خود را در روایتی سطحی و تقلیل گرایانه با کارگزارانی سطحی اندیش که روایتی تقلیل گرایانه و بعضاً منفعت گرایانه از پیچیدگیها و هزارتوهای برسازندهٔ سیاست ارائه دادهاند، محبوس سازد، در نقش ِ کاتالیزور ِ تشدید کنندهٔ شکاف، گام برداشته است، نقشی که نه در شأن رئیس جمهور محترم و برازنده یک شخصیت ایشان است و نه به نفع ِ ملک و ملت و برازندهٔ جریان ِ اصلاحات و گفتمان برسازندهٔ دولت.
فهم ِ منطق ِ موقعیت و اجماع ملی واقعی و حول محور ِ ایران و منافع و مصالح ملی، مقدمهٔ غلبه بر این شکاف ِ ویرانگر و تبعات و تالیهای آن است.
انتهای پیام

