محمد فاضلی برای هشتاد سالگی عبدالکریم سروش نوشت

محمد فاضلی، جامعهشناس، مطلبی با عنوان «به احترام او که گوشهای ننشست، به چالش کشید و تفاوت ایجاد کرد» در کانال تلگرامی خود نوشت: «او هشتاد ساله شد و من به رغم آنکه یک بار ایشان را از نزدیک ندیدهام اما به پاس آنچه از او آموختهام، و به دلیل شرایطی که در آن قرار گرفتهایم، چند خطی به رسم قدردانی مینویسم. چرا مینویسم؟ در آخر خواهم گفت.
عبدالکریم سروش بسیار نوشته، گفته و مشارکت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کرده است و از همینرو نوشتن درباره او آسان نیست؛ و چنان مشارکت و تأثیرش بزرگ بوده ناگزیر و به رسم همه آنها که کاری بزرگ میکنند، در معرض نقد و گاه طعن هم هست. تأثیرات او بر فرهنگ، جامعه و سیاست در ایران را میتوان به اختصار در چند عنوان – هر چند ناکافی – خلاصه کرد.
◽️تحول در روشنفکری دینی و مشارکت گسترده در تولید اندیشههایی که از نقد مارکسیسم تا نقد ایدئولوژیزدگی (مارکسیستی یا دینی)، نقد معرفتشناختی اسلامگرایی حقیقتانگار، و جا باز کردن برای تفسیر هرمنوتیک متون دینی.
◽️به چالش کشیدن انحصار روحانیت در تفسیر دین (عمدتاً بهواسطه نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت)؛ و نشان دادن تحول فهم دین بر اساس تحول و تکامل سایر معارف بشری؛ تأکید بر خطاپذیری در فهم دین؛ جایگاه دادن به نقش «پرسشها از دین» در «فهم دین»؛ و به چالش کشیدن قدرت/انحصار روحانیت در نسبت با فهم، تفسیر و بهرهبرداری از قدرت دینی.
◽️سهیم شدن در اندیشه ضرورت دموکراتیک شدن عرصه نقد قدرت و نقد فهم متون دینی؛ و تأثیرگذاری بر این تحول بزرگ از مسیر ارائه تفسیرهای رقیب از متون و اندیشه دینی.
◽️مشارکت اجتماعی-سیاسی گسترده در تربیت نسلی از اندیشمندان، علاقمندان به علوم انسانی و اجتماعی، و ارتقای فضای فکری و فرهنگیای که یکی از پیشرانهای مطالبه تحول فرهنگی، دموکراسی سیاسی، و تحول اجتماعی بودهاند.
◽️تلاش گسترده برای توسعه دادن عقلانیت انتقادی از مسیر طرح و ترویج ایدههای فیلسوفانی نظیر کارل پوپر، و پیشبرد طرحی برای بازاندیشی فلسفی در بنیانهای اندیشه دینی و سیاسی.
◽️برخی از مهمترین مفاهیم نو در فضای اندیشه سیاسی و اجتماعی ایران دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ از تلاشهای فکری عبدالکریم سروش هم تأثیر پذیرفتند. آنچه از مفاهیمی نظیر «تکثرگرایی» (پلورالیسم)، مدارا، نقد قدرت دینی و … در جامعه ایرانی جاری شد، تحت تأثیر عبدالکریم سروش نیز بوده است.
◽️برکشیدن اندیشه عرفانی مولانا در فضای فکری و فرهنگی ایران، و صدها ساعت شرح و تفسیر اندیشه و ادبیات مولانا که با رویکردی مرکب از فلسفه، عرفان، سیاست، جامعهشناسی و … انجام شده است. سروش سهمی ارزشمند در شرح سایر شعرای اندیشهورز چون سعدی و حافظ هم دارد.
◽️بدیهی است آدمی با این گستره از تأثیرگذاری، در معرض نقد و طعن هم قرار بگیرد. خصوصاً او که با ارباب قدرت هم گلاویز شده و از بنیانهای معرفتشناختی تا سلوک شخصی قدرتمداران از تیغ تیز نقد و تندیهای قلم هنرمند او در امان نماندهاند.
◽️حامیان دین سنتی عبدالکریم سروش را نقد کردهاند که دین را تابع علوم انسانی متغیر و بشری کرده است. آنها که دین را بر سریر سیاست میپسندند، از عاقبت سکولاریسم پنهان در اندیشه سروش بیمناک هستند.
جالب اینکه منتقدان روشنفکری دینی بر سروش میتازند که به اندازه کافی کودک سیاست را از پستان دین جدا نکرده است و در باب کفایت نقد معرفتشناختی دین و ظرفیتهای دموکراتیک در اندیشه دینی تابع قبض و بسط، خوشبین است.
◽️عبدالکریم سروش با طرح «بسط تجربه نبوی» و ایده رؤیاهای رسولانه، صدای همفکرانش در روشنفکری دینی را هم درآورد.
◽️عبدالکریم سروش چند دهه، چوب مقطع کوتاه مشارکتش در انقلاب فرهنگی و شورای مجری آن را نیز خورده است. او را به سبب مشارکتش در جریانهای اندیشهای همنوا با انقلاب سال ۱۳۵۷ و برخی سخنان و نوشتههایش درباره شخصیتهای انقلاب هم نواختهاند.
او با روحانیت، صاحبان قدرت، دینداران سنتی، روشنفکران دینی و غیردینی در افتاد و ایده های آنان را به چالش کشید. طبیعی است، آدمی اگر گوشهای بنشیند و کاری نکند، گزک دست کسی نمیدهد و در معرض نقد و طعن هم قرار نمیگیرد. اما وقتی کار و بالاخص کارهای بزرگ میکند، منتقدان، دشمنان و حتی خطاهایشان بزرگتر میشود. سروش هم از این قاعده مستثنی نیست.
اما چرا درباره عبدالکریم سروش نوشتم؟
چون گویی جریانی میخواهد هیچ چیز باقی نماند، هیچ درختی در فرهنگ، جامعه، اقتصاد و سیاست ایران سر پا نباشد، و جز ویرانهای تهی به جا نماند. لذا هر آدم، اندیشه، واقعیت، دستآورد و افتخاری را زیر پای ناسزا، تخریب، تهمت و انکار له میکند یا نادیده میگیرد. یاد کردن از بزرگان و بزرگیهای جامعه ایرانی، بخشی از مقابله با ویرانگری آگاهانه و ناآگاهانهای است که در زمانه استیصال، فراگیر میشود.»
انتهای پیام




