رفتار با زندانیان، شاخصی برای قانونمداری و انسانگرایی | عمادالدین باقی

عمادالدین باقی، حقوقدان و فعال حقوق بشر، در روزنامه اعتماد نوشت: «انگیزه و بهانه این یادداشت اخباریست که این روزها به کرات درباره سختگیری های ناموجه نسبت به ملاقات یا مرخصی عدهای از زندانیان دریافت میکنم. زندانیانی هستند که هفتههاست اجازه ملاقات با خانواده به انها داده نمیشود و یا زندانیان متاهلی که هیچ زیانی و منعی برای مرخصی و حتی آزادی شان وجود ندارد، اما از مرخصی و آزادی محرومند.
مسئله رفتار با زندانیان شاخص مهمی برای سنجش میزان قانون گرایی، انسان گرایی، وجدان و عاطفه در ساختارهای حاکمیتی و مدیران و کارگزاران است زیرا زندانیان اعم از گناهکار و بیگناه، افراد بیپناهی هستند که دستشان از همه جا کوتاه است و اختیار و آزادی عمل دیگر افراد را ندارند.
میزان توجه یا حساسیت جامعه نسبت به زندانیان یا بیتفاوتی نسبت به آن هم یک نشانه بالینی در مورد وضعیت نودوستی یا دگرخواهی و خودخواهی در جامعه است.
یکی از مسائلی که در سالهای گذشته به کرات درباره آن سخن گفته و نوشتهایم بحث تبدیل حق به امتیاز است زیرا از این طریق امکان محروم کردن شهروندان از حقوقشان فراهم میشود. همواره استدلال کردهایم که از نظر حقوقی، مرخصی، آزادی مشروط، عفو و انواع روشهای آزادی و کاهش مجازات جزو حقوق متهمان و زندانیان است نه جزو امتیازات.
اینکه فرزندی پدرش را یا فردی همسرش یا پدر و مادرش را ببیند، تکلیفی بر عهده نهاد اجرای کیفر است نه امتیازی که بتواند آن را سلب کند. قوانین، اموری انتزاعی نیستند که از عالم لاهوت بر سر ما فرود بیایند. قوانین برخاسته از نیازهای عینی و روزمره زیست بشرند.
به همین دلیل، واقعیتهای جامعه شناختی و روانشناختی پشتوانه محکمی برای برساختن و یا دفاع از قوانین است. اینکه میگوییم مرخصی، آزادی مشروط و انواع روشهای کاهش آلام زندانیان و خانوادههایشان جزو حقوق آنهاست یکی از دلایل و پشتوانههایش آثار اجتماعی آن است. قطع ارتباط زندانی با خانواده موجب ضد اجتماعی شدن زندانی و خشم و واگرایی و نارضایتی در او و خانواده اوست.
در حالی که امروز این موضوع از بدیهیات شمرده شده که فلسفه زندان نه اعمال زجر و درد و شکنجه بلکه ترمیم و بازپروری مجرمان است و مطالعات تجربی هم نشان میدهد به میزانی که زندانیان امکان تعامل با خانواده و جامعه را در دوران تحمل مجازات داشتهاند تاثیر آن در هدف از مجازات که بازپروری است بیشتر بوده است.
کثرت مرگ زندانی در زندان ها بر اثر بیماری، سکته و حملات قلبی و عصبی که منشا اصلی آنها استرس و فشارهای روحی- روانی است نشان میدهد که در بسیاری از موارد اگر امکان ارتباط بیشتر با خانواده وجود داشت این مصیبتها رخ نمیداد و مسئول این آسیبها به زندانی و خانوادهاش کسانی هستند که به این مهم التفاتی ندارند.
زمانی آیت الله شاهرودی میگفت اگر قضات و مسئولان زندانها خودشان مدتی را زندانی میشدند و درک و تجربه شهودی از زندان داشتند با بازداشتها و سختگیریهای کمتری مواجه میشدیم.
شگفت اورتر این است که، قوانین و آیین نامه سازمان زندانها و انواع مقررات موجود فرصتهای بیشتری را برای امکان ارتباط زندانی با خانواده و مرخصی و ملاقات و یا ازادی فراهم میکند اما در حالی که باید دست اندرکاران قضایی و سازمان زندانها به خاطر مصلحت خودشان و مدیریت و کنترل بهتر زندانها هم که شده از این فرصتها استفاده حداکثری کنند و حتی فرصتهای بیشتری از قانون ایجاد نمایند اما بسیار کمتر از ظرفیتهای حقوقی رفتار میکنند.»
انتهای پیام




