خرید تور نوروزی

ناگفته‌های هاشمی‌طبا از پشت صحنه رقابت‌های انتخابات

روزنامه آرمان در گفتگو با مصطفی هاشمی‌طبا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نوشت؛ امسال برای بار دوم بعد از سال ۸۰،‌ شاهد حضور مصطفی هاشمی‌طبا در رقابت‌های انتخاباتی دور دوازدهم ریاست‌جمهوری بودیم. وی هم در این دوره و هم در سال ۸۰، تقریبا همسو با رئیس‌جمهوری عمل کرد که نامزد انتخابات بود.

بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

هم در این دوره و هم در سال 80 که شما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شدید، تقریبا همسو با رئیس‌جمهوری بودید که او هم نامزد انتخابات بود، دلیل این مساله چیست؟

همیشه که نباید تضاد ایجاد کرد. ایجاد تضاد منطقی نیست، بلکه نقل است که اگر عیبی را می‌بینی حسن آن را هم بگو. انسان باید در همه مسائل با انصاف برخورد کند. در سال 80 من احترام بسیاری برای رئیس‌جمهور وقت قائل بودم. در آن مقطع زمانی هم، ایراد من متوجه به مسائل اجرایی کشور بود. احساس می‌کنم می‌توان در مسائل اجرایی کشور توانمندتر و قوی‌تر عمل کرد. در این دوره هم، من هیچ‌تماسی با مقامات نداشتم و یک تصمیم شخصی بود که خودم گرفتم. طبیعی است که انتقاداتی از سوی من به برنامه‌های اجرایی وجود داشت، کما اینکه راجع به مساله حفظ ایران و سیاست‌هایی که باید برای مردم تشریح شود، هم بیان کردم و نوشتم و هم بیلبورد‌هایی در این زمینه تهیه کردم تا مشخص شود که ما چه سیاست‌هایی در این زمینه در پیش می‌گیریم، موارد زیادی از آنها متفاوت از آنچه امروز توسط دولت یا توسط مجلس در جامعه اتخاذ می‌شود، بود و بنابراین اگر همسویی دیده شده، مثبت بوده و در راستای هم‌افزایی برای مردم بوده است و ما فقط نباید نیمه خالی لیوان را ببینیم. متاسفانه کاندیدا‌ها جامعه را بسیار سیاه،‌ تاریک و بدون آینده ترسیم کردند.‌ درحقیقت سیاه‌نمایی کردند، در صورتی که لزومی به این کار‌ها نیست. ما باید آنچه را لازم است انجام شود بیان کنیم و آنچه انجام شده و خدماتی که صورت گرفته باید مطرح و بازگو شود تا همه چیز برای مردم به درستی تشریح شود.

بیاییم یک گریزی بزنیم به آن شعری که شما در مناظرات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری خواندید؛ ما گل‌های خندانیم. گفتید این شعر را به یاد نوه خود می‌خوانید و ما باید برای اینها کار کنیم. اهمیت این موضوع تا چه اندازه است؟

از گذشته این نقل قول بسیار رواج داشته که دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم دیگران بخورند. نسل‌های متعدد انسان در یک کشور پشت سر هم می‌آیند. همان‌طور که یک انسان می‌تواند ارثیه خوبی از خود به جای بگذارد؛ حال ممکن است این ارثیه باقی گذاشتن فرزندان خوب باشد یا ارثیه‌ای از جنبه مالی. به هر حال آنچه از خود برای خانواده خودش به ارث می‌گذارد باید یک امر خوب،‌ تمیز و پاکیزه‌ای باشد. یک حکومت، یک نظام یا یک جامعه نیز باید برای آیندگان خود میراثی به جا بگذارد. امروز اگر ما برای مثال در سن 50 یا 60 سالگی خود هستیم دو نسل پشت سر ما می‌آیند که لازم است ما طوری رفتار کنیم که آنها از جامعه و کشور خود متنفر نشوند. ما نمی‌توانیم جامعه خرابی از خودمان باقی بگذاریم. من کل مملکت را عرض می‌کنم. بحث رانت خواری یک بحث دیگر است. همه ما از نفت، آب،‌ گاز و جنگل به نحو نامطلوبی بهره‌برداری می‌کنیم و میراث برای آیندگان این مملکت باقی نمی‌گذاریم. من آن شعر را از زبان یک کودک خواندم،‌ در واقع با یک شعر کودکانه که در کتاب‌های درسی نسل ما آمده بود،‌ این را می‌خواستم بگویم که گل‌‌های خندان احتیاج دارند به اینکه جامعه‌ای سالم،‌ شاداب و خوب را از ما به ارث ببرند و اگر این کار را انجام ندهیم، آیندگان ما را نفرین خواهند کرد که ما نتوانستیم این کشور خوب را به درستی مدیریت کنیم.

شما در دوران زندگی خود مسئولیت‌های مختلفی بر عهده داشتید و حتی در حوزه‌های مختلفی حضور پیدا کردید. فعالیت شما از هنر و بازی در فیلم سینمایی تا اقتصاد و ورزش گسترده است. از تجربیات خودتان بگویید.

کار هنری و فیلم سینمایی که من در آن بازی کردم مربوط به قبل و در آستانه انقلاب بود و ما در راستای کار فرهنگی برای انقلاب فعالیت می‌کردیم. از آن جمله فیلم‌ها یا تئاتر‌هایی که برگزار می‌کردیم یا احیانا کار عکاسی را که انجام می‌دادیم به جا‌های مختلف ارسال می‌کردیم و اینها در جهت انقلاب انجام می‌گرفت و دنبال می‌شد و بعد از آن هم زمانی که انقلاب به ثمر رسید،‌ من مسئول جا‌های مختلف شدم. اولین کار من، مدیریت تولید صدا و سیما بود و بعد از آن به جهاد سازندگی رفتم. سپس وزیر صنایع و معادن شدم و برای سه سال در این وزارتخانه فعالیت کردم. بعد، وارد سازمان گسترش و نوسازی صنایع شدم و مدیریت این سازمان را بر عهده گرفتم. همچنین در بانک صنعت و معدن و ستاد طرح‌های مهم انقلاب مسئولیت پیدا کردم و در زمان جنگ،‌ ریاست این ستاد را برعهده گرفتم. همچنین مدتی در مرکز توسعه صادرات بودم و در نهایت هم به مدت هشت سال ریاست سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک را بر عهده گرفتم. اینها تجربیاتی است که در طول این سال‌ها کسب کردم و امیدوارم که کار من کار مناسب و تمیزی بوده باشد.

در طول این سالیان، خانواده شما تا چه اندازه شما را همراهی کردند؟

خانواده‌ام در تمام مراحل زندگی همراه من بودند و هر کاری که از سوی من انجام شد آنها تحمل کردند و الحمدلله خانواده خوبی هم دارم و از همسرم هم راضی هستم و ان‌شاءا… که ایشان هم از من راضی باشند. سه فرزند هم دارم که تحصیلکرده و مشغول به کار هستند.

برگردیم به این مساله که چطور شد شما در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری از آقای روحانی حمایت کردید، اما در صحنه ماندید؟

از ابتدا مستقل وارد شدم و این را تا انتها حفظ کردم. منتها بر اساس آمار و اطلاعاتی که آینده رای‌گیری و برآورد آن را نشان می‌داد،‌ دیدم که رأی آقای روحانی بالاست و باتوجه به خدماتی که ایشان انجام دادند ترجیح دادم که این کار را انجام دهم و اعلام هم کردم که من به آقای روحانی در این انتخابات رأی می‌دهم و دیگرانی هم که قصد دارند به من رأی بدهند به ایشان رأی دهند. این موضوع که من از عرصه انتخابات کنار نرفتم به دو دلیل بازمی‌گردد؛ اول اینکه من بر این باورم که وقتی یک نفر وارد کاری می‌شود نباید در نیمه راه از آن خارج شود و دوم اینکه من احساس می‌کردم که باید احتمالات را نیز در نظر گرفت و احتمال من هم این بود که اگر خدایی نکرده اتفاقی برای آقای روحانی در روز‌های آخر بیفتد، به هر حال من باشم. باتوجه به اینکه آقای جهانگیری هم کناره‌گیری کرده و رفته بودند و باید هم می‌رفتند، اگر خدایی نکرده آقای روحانی به نوعی دچار بیرون رفتن از عرصه انتخابات حتی با احتمال یک در یک‌میلیون می‌شدند،‌ من گفتم بمانم تا سنگر خالی نشود.

اینکه گفته شده آقای رئیسی، یکی از نامزدهای دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری از شما خواسته بود که به نفع او کناره‌گیری کنید، درست است؟ چه شد این مساله مطرح شد و چرا شما قبول نکردید؟

کسی چنین خواسته‌ای از من نداشته است. چنین موضوعی نبوده و در جایی هم‌چنین چیزی نوشته نشده است. چون از من سوال شده بود که از طرف آقای روحانی از شما خواسته شد که به نفع ایشان کناره‌گیری کنید؟ من هم گفتم نه. ولی یک شخص محترمی با من تماس گرفت و ملاقاتی کرد تا به نفع آقای رئیسی کنار بروم.

آیا سمتی به شما در صورت کناره‌گیری و پیروزی آقای رئیسی پیشنهاد شده بود؟

بله، صحبت‌هایی آن شخص محترم مطرح کرد ولی من فکر می‌کنم خود آقای رئیسی هم از این موضوع مطلع نبوده است.

در زمان انتخابات، مصاحبه‌ای از آقای محمود دولت‌آبادی در نشریه‌ای چاپ شد که از ایشان سوال شده بود چه تصویری از نامزدها در ذهن خود دارند. ایشان خاطره‌ای که از شما داشتند مربوط به زمانی بود که رئیس سازمان تربیت بدنی بودید، ظاهرا از شما درخواست شده بود سالنی برای مراسم احمد شاملو در اختیار آنها قرار دهید، اما شما مخالفت کردید و گفتید اگر دولت به شما اجازه دهد من چنین اجازه‌ای نخواهم داد. جریان چه بوده است؟ چرا مخالفت کردید؟

من چیزی از این خاطره به یاد ندارم. در واقع ضمن احترام به آقای محمود دولت‌آبادی من چنین چیزی به خاطر ندارم. بعید هم نیست با مرکز یا مسئولان تماس گرفته باشند ‌اما من شخصا به‌یاد ندارم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا