مرثیهای برای مریم ایران
«باقر کریمی» عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در یادداشتی برای انصاف نیوز به بهانهی درگذشت دکتر مریم میرزاخانی، ریاضیدان ایرانی نوشت:
در این چند روز، این دومین باری بود که عمیقاً متأثر شدم. بار اول برای مرگ بسیار مظلومانه، دردآور و اسفناک آتنا اصلانی بود که خبرش همچون میل داغی بود که بر قلبم کشیدند. هنوز هم نمیتوانم به عمق این تراژدی فکر کنم. اما بار دوم صبح شنبه بود که خبر فوت نابهنگام خانم دکتر مریم میرزاخانی را مشاهده کردم. واقعاً یک ضایعه بود به تمام معنا. ستارهای که میتوانست همچنان بدرخشد، در نیمه راه درخشش، خاموش شد. عده زیادی از فرهیختگان جامعه که میدانند نخبه یعنی چه، میدانند ظهور یک نخبه در این سطح چقدر نادر است و حیات او چقدر ارزش داشت، قلبشان پر از حسرت و تأسف شده است و خیل عظیمی از مردم که نام او و دستاوردهایش را از رسانهها شنیدند مانند مرگ یک اسطوره از جوانمرگ شدن این قهرمان علمی ناراحتند. من او و آوازهاش را از دور تماشا کرده بودم. در مورد زندگی ایشان چیز زیادی نمیدانم ولی این تأملات در نگاه اول به چشم میآید.
یکم: ایشان متعلق به نسلی بود که هنوز آموزش به بخش خصوصی واگذار نشده بود و اشتباهات فاحش تصمیم گیرندگانی که به آزاد سازی اقتصادی در هر حوزهای باور داشتند تأثیرش را در حوزه آموزش نگذاشته بود. هنوز با انواع چینشها و گزینشها و خوشه بندیها، توازن طبیعی توزیع استعدادهای جامعه به هم نخورده بود.
دوم: از شخصیت ایشان، علاوه بر استعداد خارقالعادهشان، تواضع و بی آلایش بودن رفتار و پوشش این بانو برایم بسیار جذاب و ارجمند بود. شخصیت و زیست فرهنگ آن انسان ارزشمند، ترجمان عینی این حقیقت است که هر انسانی فارغ از جنسیت او، در صورتی که دارای ارزشهای والای معنایی و درونی باشد، اگر دارای غنای روحی و علمی و شخصیتی باشد، به هیچ وجه در صدد برجسته کردن زنانگی یا مردانگی خویش بر نمیآید. وجود چنین انسانی باغی است مملو از گلهای زیبای معنایی که هر دم از آنها عطر زیباییهای ناب میتراود. زیباییهای معنوی باغ وجود چنین انسانهایی، زیباییهای اصیل و جاویدانی هستند که خزان را بر آن دست تطاول نیست. این انسانها همیشه در مسیر استعلاء و کمال پیش میروند.
سوم: اینها سرمایههای این مرز و بوم هستند؛ سهمی که خدا و طبیعت به ما داده است و ما به سادگی آنها را از کف میدهیم. برایم جالب بود، امروز که او دیگر نبود، همه شخصیتها چه چپ و چه راست، برای تصاحب نام این جواهر بیبدیل و پیوند زدن خود به او مسابقه گذاشته بودند. تنها میتوان با حسرت بر این صحنهها نگریست و تلخ خندید.
روح خانم دکتر مریم میرزاخانی شاد باد. و عرض تسلیت و تهنیت خدمت پدر و مادر هنرمند خانم میرزاخانی که چنین گل بی نظیری در اتمسفر خانه آنها قد کشیده بود…
انتهای پیام
نابغه فقید “ریاضیدان” بود