خرید تور نوروزی

پاسخ حسین مرعشی به فرمانده سپاه کرمان

حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران، بعد از پشت سر گذاشتن یک دوره بیماری و عمل قلب حالا دوباره در فضای سیاسی فعال شده است.

حسین مرعشی در اولین اظهارنظرش بعد از بیماری در گفت‌و‌گو با هفته‌نامه سازندگی دیدگاه‌هایش را درباره مسائل سیاسی اخیر از همه‌پرسی اقلیم کردستان تا محدودیت‌های اعمال‌شده علیه سیدمحمد خاتمی و دستگیری برادر معاون اول رئیس‌جمهور بیان کرده و به اظهارات فرمانده سپاه کرمان درباره خودش و حزب کارگزاران نیز پاسخ داده است.

*آقای مرعشی، سه‌شنبه گذشته فرمانده سپاه کرمان اظهاراتی درباره حزب کارگزاران داشت؛ از جمله اینکه مشکل استان کرمان حزب کارگزاران با محوریت شما است و اینکه حجم مهمی از سرمایه‌های استان کرمان در دست کارگزاران است و سپاه مقابل آن خواهد ایستاد…

اولا که کارگزاران در هیچ یک از کارهای اقتصادی کرمان حضور ندارد. مقصود ایشان از کارگزاران من بودم، و در واقع سیدحسین مرعشی را معادل کارگزاران در نظر گرفته است. در صورتی که کارگزاران یک حزب رسمی است و اتفاقا شش ماه پیش برای اولین بار، بعد از 20 سال از تاسیس آن، در کرمان دفترش را تاسیس کرده است.

*حتی ایشان گفته که کارگزاران به هر کدام از نمایندگان استان کرمان، یک میلیارد داده است…

این را کاملا تکذیب می‌کنم. هیچ پولی از سوی کارگزاران به هیچ یک از نمایندگان استان داده نشده است. من فکر می‌کنم اگر فرماندهان عالی‌رتبه سپاه، اظهارات ایشان را ملاحظه کنند، خودشان باید برای این حرف‌ها فکری کنند. اما کارگزاران را هم عرض کردم که هیچ نقشی در مسایل کرمان ندارد. خود من هم نقشی شخصا ندارم. زمانی که من استاندار کرمان بودم، یک موسسه غیرانتفاعی غیرسیاسی و غیردولتی به نام مولی‌الموحدین تاسیس شد که هیات امنا دارد. این موسسه به مسایل توسعه کرمان توجه کرده؛ چیزی که ایشان به عنوان نقص از آن نام برده، جزو افتخارات کرمان است. هواپیمایی ماهان جزو افتخارات کرمان است. اگر ایشان می‌دانست حداقل بیش از 30 نفر از فرزندان سرداران شهید کرمان که قاعدتا امروز باید دنبال شغل می‌گشتند، در همین هواپیمایی ماهان آموزش دیدند و تربیت شدند، الان خلبان هواپیماهای غول‌پیکر هستند؛ این سخنان را نمی‌گفت. سالانه بیش از 7 میلیون مسافر جابه‌جا می‌شود؛ برای بیش از 7 هزار نفر شغل درست شده است. هواپیمایی ماهان، افتخار صنعت هوایی ایران است، افتخار کرمان است. در صنعت خودروی ارگ جدید در بم در منطقه محروم بم، امروز 10 هزار نفر کار می‌کنند. نمی‌دانم چرا ایشان این افتخارات را زیر سوال برده. خیلی طبیعی است که هر کس نهاد و مجموعه‌ای را می‌سازد، خودش هم آن را اداره می‌کند. یعنی مجموعه خودش را اداره می‌کند. مگر الان کسی در کرمان مدعی است که چرا جمعی از بچه‌های خوب سپاه، از بچه‌های دوران جنگ، بانک قرض‌الحسنه رسالت را تاسیس کردند؟ مگر کسی مدعی این شده است که این را به کس دیگری بدهند؟ خودشان تاسیس کردند و خودشان هم اداره می‌کنند.

نکته‌ای گفته می‌شود در مورد خصوصیات کشورهای توسعه‌یافته و تفاوت آن با کشورهای در حال توسعه. در کشورهای توسعه‌یافته، اگر کسی نردبانی بسازد و چند پله بالا برود، بقیه می‌آیند و در رقابت با او نردبان بلندتری می‌سازند و 20 سانتی‌متر بالاتر می‌ایستند. در جهان سوم اگر کسی چیزی ساخت، عده‌ای که نمی‌توانند چیزی بسازند، او را تخطئه می‌کنند، نردبان را از زیر پای او می‌کشند تا او زمین بخورد. بالاخره جمع دوستان ما در کرمان، با امانت‌داری، بدون استفاده از هیچ رانتی، چند صنعت زدند، چند کار برای استان کرمان کردند. خوب است دیگران هم بیایند و چند کار کنند. یک زمان در دولت آقای احمدی‌نژاد، این جمع دوستان آمدند و گفتند باید این مجموعه‌ها را به ما واگذار کنید. من به دوستان گفتم در کرمان قدیم، مرحوم گنجعلی‌خان، یک مجموعه ساخت. بعد از او ابراهیم‌خان ظهیرالدوله‌، اسم مجموعه گنجعلی‌خان را عوض نکرد تا به نام خودش بگذارد؛ بلکه او هم مجموعه‌ تازه‌ای را ساخت و اسمش را گذاشت ابراهیم‌خان. اینکه عده‌ای وقتی به قدرت رسیدند کار دیگران را بگیرند و مصادره کنند که به استان چیزی اضافه نمی‌کند.

*این مجموعه‌ها مثلا موسسه مولی‌الموحدین یا شرکت مسافری ماهان خصوصی هستند و انتظار داشتند آنها را واگذار کنید؟

به لحاظ مقررات، غیردولتی، غیرانتفاعی و غیرسیاسی محسوب می‌شوند. موسسه مادر هستند. شرکت‌ها براساس اصول قانون تجارت، بر اساس مقررات بخش خصوصی اداره می‌شوند. منتها کس خاصی از اینها انتفاع نمی‌برد. هر چه درآمد دارد، دوباره صرف توسعه می‌شود. اینها موضوعات کاملا شناخته‌شده‌ای هستند. مسئولان عالی‌رتبه کشور هم در جریان این فعالیت‌ها و خدمات هستند. اما ظاهرا ایشان تازه از راه رسیده‌اند؛ از همدان آمده‌اند و قاعدتا اطلاعات‌شان کافی نیست.

*البته ایشان این موضوع را به بهانه دستگیری مهدی جهانگیری برادر معاون اول رئیس‌جمهور مطرح کرده است…

هیچ ارتباطی بین آقای مهدی جهانگیری و کارگزاران وجود ندارد. آقای مهدی جهانگیری نه عضو کارگزاران است و نه هیچ وقت عضو کارگزاران بوده، نه با هیچ کدام از موسساتی که در کرمان توسط موسسه مولی‌الموحدین احداث شدند و ایشان به آنها اشاره کرده ارتباطی دارد. بین مهدی جهانگیری و این مجموعه هیچ ارتباط سهامی یا تخصصی یا کاری وجود نداشته است. آقای مهدی جهانگیری در تهران با جمعی از دوستان خود بانک گردشگری را تاسیس کرده و هیچ ارتباطی هم بین مجموعه‌هایی که تحت مدیریت موسسه مولی‌الموحدین است، با ایشان وجود ندارد.

*هفته گذشته ایجاد محدودیت‌های تازه‌ برای آقای خاتمی یا صدور احکامی برای 7 چهره اصلاح‌طلب واکنش‌های زیادی داشت. فکر می‌کنید اینها، نشان‌دهنده دور جدیدی از برخورد با اصلاح‌طلبان باشد که با نزدیک شدن به انتخابات 98 انجام می‌شود؟

امیدوارم که این، یک جریان نباشد. در جمهوری اسلامی، آنچه حکم قانون اساسی است و آنچه رهبری معظم انقلاب بیان کردند و تا الان در ایران انجام شده، نقش برجسته مردم در انتخابات است. نمی‌شود بگوییم مردم حق دارند و نقش برجسته‌ای دارند و به تعبیر مقام معظم رهبری، رای آنها حق‌الناس است و بعد به سازمان‌دهنده این آرا مجال حرکت ندهیم. مشارکت مردم تا انتخابات نمی‌تواند بدون سازمان سیاسی اتفاق بیفتد. احزاب و گروه‌هایی هستند که بعضی اصولگرا و بعضی اصلاح‌طلب هستند؛ برخی شخصیت‌هایی هستند که در جامعه نفوذ دارند. اینها مردم را دعوت می‌کنند. افتخار مشارکت بالای مردم در انتخابات را برای کشور و نظام می‌سازند. اگر نظر اینها با نظر بعضی نهادها که نهادهای محترمی هم هستند در حاکمیت، هماهنگ نبود، بعدا اینها را دچار محدودیت می‌کنند. این رفتارها تناقض‌آمیز است. اگر نقش مردم مهم است، نقش مردم را سازمان‌های سیاسی هستند که شکل می‌دهند. درست نیست که بلافاصله بعد از اینکه نتیجه انتخابات، برخلاف نظر برخی نهادها و جریان‌های سیاسی بود، شاهد محدودیت‌های جدید باشیم.

این برخوردها، همانطور که شما گفتید اینطور القا می‌کند که نکند پیروزی اصلاح‌طلبان در دو سه انتخابات گذشته، موجب رنجشی شده که حالا باید محدویت‌هایی اعمال شود. امیدوارم این نباشند اما بحث دیگر هم از زاویه امنیت ملی کشور است. مصلحت و عقل سیاسی حکم می‌کند که ما حتی تهدیدهای امنیتی را کم‌رنگ کنیم، و آنها را به رقابت‌های سیاسی تبدیل کنیم و رقابت‌های سیاسی را در فرآیند انتخابات به مشارکت سیاسی تبدیل کنیم. عقل سیاسی حکم می‌کند که ما با جریانات مختلف سیاسی اینطور رفتار کنیم. اما عده‌ای از دوستان بدون توجه به منابع ملی و منافع کلی نظام، سعی می‌کنند به اختلاف‌نظرهای سیاسی رنگ و بوی امنیتی بدهند و با ابزارهای قضایی و امنیتی در رقابت‌های سیاسی و در مشارکت‌های سیاسی دخالت کنند. این به نظرم یک جهت‌گیری کاملا مغایر با عقل سیاسی و کاملا برخلاف منافع نظام و منافع ملی است.

فقط با رقابت برای خدمت است که می‌توان کارآمدی نظام را افزایش داد و مشکلات مردم و کشور را حل کرد. اگر قرار باشد که رقابتی وجود نداشته باشد، اگر اصلاح‌طلبان هم برای دوره طولانی بدون رقیب بر کشور حاکم شوند، حتما آنها هم دچار ناکارآمدی می‌شوند. در حقیقت رقابت‌های بین جناح‌های سیاسی، بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، رقابتی است که می‌تواند منجر به خدمت و اداره بهتر کشور شود؛ می‌تواند موجب افزایش کارایی، افزایش توانمندی نظام اداری و سیاسی کشور می‌شود.

*86 نماینده مجلس هم در تذکری به رئیس‌جمهور به این محدودیت‌ها اعتراض کردند که البته خودش دست‌مایه انتقادات تازه‌ای به فراکسیون امید شد. چون گذشته از 170 نماینده‌ای که با لیست ائتلافی امید وارد مجلس شدند و اصولگرایان از آن جدا شدند، خود فراکسیون امید هم وزنی حدود 110 نماینده دارد. یعنی حدود 25 نفر از اعضای فراکسیون امید این نامه را امضا نکردند. ارزیابی شما در اینباره چیست؟

این انتقاد به فراکسیون وارد نیست. انتقاد به افرادی است که به هر دلیلی یا نامه را قبول نداشتند، یا مرخصی بودند. باید خودشان توضیح دهند. یا فکر می‌کردند این موضوع به آقای رئیس‌جمهور مربوط نیست و به دیگران مربوط است. به هر حال اقدام 86 نفر نماینده در دفاع از حقوق آقای خاتمی در عرصه سیاسی کشور به نظر من قابل تقدیر است.

*رئیس‌جمهور هم به محدودیت‌های آقای خاتمی و احکام صادرشده اعتراض کرد که البته پاسخ رئیس قوه قضائیه را هم در پی داشت. ارزیابی شما از این دعوای رسانه‌ای چیست؟ فکر می‌کنید رئیس‌جمهور به شکل دیگری باید موضوع را مطرح می‌کرد؟

من به طور کلی با این مشی روسای قوا، چه آقای روحانی و چه آقای لاریجانی که از تریبون با هم حرف بزنند، موافق نیستم. نه آقای رئیس‌جمهور باید در صحبت‌های خود قوه قضائیه را زیر سوال ببرد و نه بدتر از آن دیگران باید یک فعالیت مهم سیاسی که کل نظام درگیر آن بوده را (برجام، که در معرض تصمیمات نامناسب آقای ترامپ هم قرار دارد) هو می‌کردند. من فکر می‌کنم خیلی برای سران کشور زیبنده نیست که از تریبون‌ها با هم صحبت کنند. آنها در دسترس هم هستند و می‌توانند جلسه سران قوا را بگذارند و با هم بحث کنند. اینکه مسئولان در تریبون رسمی با هم حرف بزنند، هم برای اداره کشور مفید نیست، و هم بیشتر تخلیه نوعی احساسات و پاسخی خیلی سطحی و غیرمفید به افکار عمومی است که انتظار دارند مسئولان به فکرشان باشند. اینکه به فکر بودن نیست؛ اینکه جنجالی را درست کنند، بعد هم اتفاقی نیفتد طرز صحیح اداره کردن کشور نیست.

*فکر می‌کنید چرا چنین دیالوگی بین آنها برقرار می‌شود؟

این چیز جدیدی نیست. در جمهوری اسلامی سال‌هاست مسئولان عادت کردند با هم در تریبون‌های علنی و عمومی حرف بزنند. این بسیار نامناسب و ناشایست است.

*فکر می‌کنید در جلسات مشترکی که دارند نمی‌توانند مسایل خود را حل کنند و به این شکل آن را مطرح می‌کنند؟

حتی اگر هم موضوع لاینحل باشد باید به نحوی این موضوعات را با حضور مقام معظم رهبری، حل کنند. مردم نمی‌توانند به طور دائم در جریان اختلاف‌نظرها باشند. کارهای کشور لنگ می‌ماند. امنیت لازم برای سرمایه‌گذاری و برای خدمت فراهم نمی‌شود و این اصلا روش مناسبی نیست.

*موضوع بحث‌برانگیز دیگر در روزهای اخیر اظهارات آقای عارف درباره عدم ائتلاف بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان میانه‌رو در انتخابات بعدی است. فکر می‌کنید چقدر این موضوع عملیاتی باشد و چقدر تصمیم درستی است؟

هنوز بحث جدی نشده. فکر می‌کنم هیچ وقت نباید پیشاپیش راه را برای هر ائتلاف احتمالی ببندیم. باید ببینیم شرایط چطور است. اولین انتخابات، انتخابات مجلس است. اگر ما در مجلس این امکان را داشته باشیم که لیست کاملا اصلاح‌طلبانه‌ای را ببندیم، من هم تاکیدم این خواهد بود. ولی باید ببینیم این امکان را خواهیم داشت یا خیر؛ رقیب ما که خواهد بود در انتخابات. بالاخره اگر همچنان رقیب ما پایداری باشد، حتما برای اینکه پایداری‌ها اداره و کنترل کشور را در دست نگیرند، می‌توانیم با جریان‌های دیگر، ائتلاف مثبتی را داشته باشیم. من فکر می‌کنم هنوز مقداری زود است. هنوز آرایش انتخابات آینده، تکلیفش روشن نشده است که چه وضعیتی خواهیم داشت. پیشاپیش نه می‌شود رد کرد و نه می‌شود تایید کرد.

*در این بین تعدادی از نمایندگان نزدیک به علی لاریجانی بحث ایجاد نظام پارلمانی به جای نظام ریاستی را مطرح کرده‌اند. فکر می‌کنید این موضوع با چه هدفی در حال حاضر مطرح شده و چقدر طرح آن ضروری است؟

من فکر می‌کنم که این مساله هنوز جدی نیست ولی جهت‌گیری خیلی منفی‌ای دارم. این موضوع را مقام معظم رهبری طرح کردند که در محافل سیاسی بحث شود. موضع رسمی حزب کارگزاران هم مخالفت با این سیاست است. دلایلش هم این است که مردم، نقش اصلی را در تعیین مسئولان کشور و در شکل‌گیری قوای مختلف به ویژه مجریه و مقننه دارند. مهمترین آنها انتخابات ریاست‌جمهوری است. چرا که انتخابات خبرگان مثل انتخابات مجلس و انتخابات شوراها، محلی است. یعنی انتخابات خبرگان استانی است، انتخابات مجلس شهرستانی است، انتخابات شوراها هم کاملا محلی است، یعنی شهر به شهر و روستا به روستاست. ما تنها انتخابات ریاست‌جمهوری را داریم که انتخابات ملی است. تنها انتخاباتی که در نظام انتخاباتی ایران، حوزه انتخابیه آن کل کشور ایران است و کل مردم ایران در مورد یک شهر و در مجموعه کاندیداها وارد بحث می‌شوند و انتخاب می‌کنند انتخابات ریاست‌جمهوری است. تنها انتخاباتی است که کرد و بلوچ و ترک و ترکمن و عرب و لر و اهالی پایتخت و اهالی روستاها، همه با هم در فرآیند انتخاب یک فرد ورود می‌کنند. به همین دلیل اصلا مناسب نیست که تنها انتخابات ملی کشور را هم از ما بگیرند.

اگر به وحدت ملی و همبستگی کشورمان، اهمیت می‌دهیم، حتما باید وجود یک انتخابات ملی را در نظام انتخاباتی حفظ کنیم. گذشته از این، نکته دیگر هم تجربه است. تجربه نشان می‌دهد که تا الان انتخابات ریاست‌جمهوری را هیچ نهاد و ارگانی نتوانسته مدیریت کند. این هم نکته و تجربه بسیار مهمی است. من فکر می‌کنم اصلا رهبری معظم انقلاب هم اجازه ندهد که موضوع خیلی جدی شود. برداشت من از اوضاع سیاسی ایران این است که چنین تغییری در قانون اساسی حتما با پاسخ منفی بزرگ مردم ایران مواجه خواهد شد.

*جدای از این، برخی از نمایندگان هم طرح بازنگری قانون اساسی با هدف یک‌دوره‌ای کردن ریاست‌جمهوری، و تبدیل آن به یک دوره 8‌ساله را دنبال می‌کنند. اصلا خود بازنگری قانون اساسی و طرح‌هایی که ارائه می‌شود چقدر ضروری است؟

به هر حال خوب است و من شخصا می‌پسندم که ما در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، این مباحث را داشته باشیم. ولی موضوعاتی که الان بیشتر، موضوعات واقعی کشور است، غیر از این موضوعاتی است که به آن پرداخته می‌شود. یعنی اگر لازم باشد وارد این بحث شویم، حزب کارگزاران براساس تجربیات 40‌ساله، تحلیل‌هایی را دارد که می‌تواند به موقع به اطلاع افکار عمومی برساند. فعلا چون موضوع مطرح نیست، بیشتر از این به موضوع نمی‌پردازیم.

*موضوع همه‌پرسی اقلیم کردستان هم بازتاب‌های مختلفی داشت. ارزیابی‌تان از این موضوع چیست؟ فکر می‌کنید چقدر می‌تواند یک مخاطره جدی برای ایران باشد؟

در این بحث دو نکته مهم وجود دارد که به نظرم در واقع نشان می‌دهد تصمیم دوستان‌ کرد ما اشتباه بوده است. یکی اینکه عراق، سال‌ها تحت تاثیر دیکتاتوری حزب بعث صدام، ضربه خورده و سال‌هایی است که بالاخره شاهد آزادی کردهاست. در همین عراق آزاد، کردها اختیار اداره کردستان را داشتند. به نظر من خیلی ناسپاسی است که ما در جهت‌گیری غلط منطقه خاورمیانه را از آزادی بترسانیم. یعنی بگوییم اگر آزادی اتفاق بیفتد، کشورها تجزیه می‌شوند. این پیام بدی است؛ یعنی ما همیشه برای حفظ تمامیت ارضی کشورمان نیاز به استبداد و نظام‌های بسته داریم؟ نیاز به دیکتاتورها داریم تا منطقه به آرامش برسد؟! کردها که آزادی کافی دارند و برای آزادی مبارزه کرده‌اند، امروز که حجم وسیعی از آرمان‌های آنها محقق شده، چرا علامت می‌دهند که عراق، اگر می‌خواهی متحد بمانی باید مجددا بروی به سمت استبداد؟! این علامت خیلی بدی بود.

نکته دیگر هم اینکه این همه‌پرسی نسبت به ایران خیلی ناسپاسی بود. بالاخره دوستان ما، هم گروه طالبانی هم گروه بارزانی خوب به خاطر دارند که در سال‌های سخت حکومت صدام، این جمهوری اسلامی ایران بود که کردها را تقویت کرد، کردها را حفظ کرد، کردها را پناه داد. پشتیبان آنها از طرف ایران بوده. حرف ما این است که حالا خوشبختانه عراق آزاد شده و شما رفتید به کشورتان. باز هم ایران به شما کمک می‌کند، هم در اقتصاد، هم در توسعه. باز در حمله داعش اگر ایران به داد شما نرسیده بود، شما نمی‌توانستید حریف داعش شوید. اگر ایران نبود، الان شهرهای کردستان عراق در اختیار داعش بود؛ داعش شما را به اسارت برده بود؛ زنان شما را به کنیزی برده بود؛ این ایران بود که شما را نجات داد. شما هنوز از خطر داعش رها نشده‌اید، مسیری را انتخاب کرده‌اید، بدون توجه به منافع ایران، بدون توجه به ضرورت جلب نظر ایران. هنوز استقلال شما تنظیم نشده، مرزهای خود را گسترش دادید تا تمامیت ارضی ایران را تهدید کنید. حتما این هم ناسپاسی است و هم تحریک احساسات قاطبه ایرانی‌هاست. به همین دلیل جدایی کردستان عراق سیاست قطعی و سیاست غیرعملیاتی و غیرمفیدی بود. من فکر می‌کنم بهتر این بود که همانطور که حضرت آیت‌الله سیستانی گفتند، مسایل عراق در چارچوب قانون اساسی عراق حل‌و‌فصل شود. بالاخره همین قانون اساسی عراق بوده که فدراسیون کردستان را به رسمیت شناخته و کمک کرده بتوانند شرایطی داشته باشند که رفراندوم برگزار کنند. این شرایط را نباید از بین برد. بعد هم بالاخره در منطقه‌ای می‌خواهید زندگی کنید، مگر می‌شود کاری کنید که فقط اسرائیل از آن حمایت ‌کند/ هیچ کشوری در منطقه، نه ترکیه نه ایران نه سوریه، نه هیچ یک از کشورهای عربی نه هیچ یک از کشورهای غربی، نه هیچ یک از کشورهای شرقی، هیچ کس این را در دنیا به رسمیت نشناخته جز اسرائیل. این خیلی روشن است که آنها به مسیر خطا رفته‌اند. باید به آنها بگوییم ایران کنار شما خواهد بود،. مشروط بر اینکه شاهد این ناسپاسی‌ها نباشیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا