تخت جمشید قربانی سقف عاریتی
روزنامه شهروند نوشت: «تعداد زیادی پایههای سفید بلند در دل محوطه تخت جمشید فرورفتهاند تا روی «تل آجری» حفاظی کشیده و آثار بیبدیل آن را به صورت سایت موزه به نمایش گذاشته شود. اما چرا این خبر بحثبرانگیز است؟ بسیاری از محوطههای تاریخی ایران چون نوشیجان و هگمتانه و … چنین پوششی دارند اما این پوشش چه دارد که تا این اندازه از سوی باستانشناسان و دوستداران میراث فرهنگی مورد نقد قرار گرفته؟
برخورد با این پروژه سازمان میراث فرهنگی چند سویه است. از یک سو، کارشناسان شورای فنی پایگاه جهانی تخت جمشید از دلایل به کار بردن این پایهها اظهار بیاطلاعی میکنند: «این طرح در شورای فنی پایگاه تخت جمشید تایید نشده» از سوی دیگر مسببان اجرای این پروژه، مجوزی را نشان میدهند که پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی صادر کرده است. کارشناسان فنی پایگاه تخت جمشید آن را «فاجعه» میخوانند و باستانشناسان این پروژه آن را حفاظت و خدمت به میراث فرهنگی میدانند. در این میان، روابط عمومی پایگاه میراث جهانی تخت جمشید بر خلاف نظر کارشناسان شورای فنی از سازههای کار گذاشته شده در تل آجری دفاع میکند. با توجه به مجموع نظرات منتشر شده در شبکههای اجتماعی این سوال به وجود میآید: در تخت جمشید چه میگذرد؟ محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی و مسعود رضایی منفرد، رئیس پایگاه تخت جمشید پس از تماسهای مکرر حاضر به پاسخگویی نمیشوند.
سقف سرگردان نصیب سایت موزه پارسه شد
بیاییم از اول ماجرا را بررسی کنیم. چند روز پیش خبری در شبکههای اجتماعی منتشر شد با این عنوان «سایت موزه تل آجری به بهانه حفاظت آثار باستانی، آن را تخریب میکند.» علی هژبری، باستانشناس در این مطلب وضع سایت موزهای نوپا در محوطه تخت جمشید را شرح میدهد: «با کمال تعجب و تأسف، میراث فرهنگی در عرصه تل آجری و در حریم تخت جمشید دخل و تصرفی مرتکب شده، در حالی که تخت جمشید از نخستین پروندههایی است که در فهرست جهانی ثبت شده و چندی پیش از ساخت سیلو در حریم درجه یک آن با حکم قوه قضائیه ممانعت به عمل آمد. امروز به بهانه ایجاد سایتموزه داخل عرصه بنا را کنده، بتنریزی کرده و ستونهای مرتفعی را جاگذاری کردهاند تا پوشش ثابت ایجاد کنند. ضوابط عرصه و حریم را هیچ ارگانی نمیتواند تغییر دهد، چه رسد به این که خود سازمان متولی حفاظت عرصه و حریم یعنی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ضوابط خود را زیر پا گذارد. از آن جا که ایران تجربه تلخ میدان نقش جهان و برج جهاننما را در پرونده محوطههای ثبت جهانی دارد، واجب است به این نکته توجه کنیم که پیش از هرگونه اقدامی، تصمیماتی در حد توان کارشناسی شهرستان گرفته نشود و جهانی بیندیشیم.»
با هژبری، باستانشناس، درباره جزییات این ماجرا به گفتوگو نشستیم: «این دخل و تصرف و تعرض آشکار به حریم مجموعه میراث جهانی تخت جمشید و عرصه شهر پارسه به بهانه ایجاد سایتموزه است. در حالی که کنوانسیونها و مفاد قطعنامهها و قراردادهای جهانی در زمینه حفاظت، نگهداری و ساماندهی آثار فرهنگی و به ویژه میراث بشری تاکید بر ایجاد کمترین دخل و تصرف در شرایط حادثشده بر اثر روندهای طبیعی و تاریخی و حتی در مرمت آثار را دارند. با اظهار شگفتی در بازدید به عمل آمده از محل تل آجری یا همان دروازه تازه کاوش شده هخامنشی روشن میشود که پایههای فلزی در تل آجری کار گذاشته شده و قرار است به زودی در این محل سایتموزهای برپا شود. برای نصب پایهها به حفر کانال و خندق بزرگی دورتادور محوطه نیاز بوده و جالب آن که محدوده عرصه خود اثر نیز به طور کامل مورد کاوش و پاکسازی قرار نگرفته که همین امر موجب شده به ناچار خندق را از میان لایههای باستانی و آوار برج حفر کنند.»
تل آجری کجاست و چرا این دروازه تازه کشف شده مهم است؟ یافتههای باستانشناسان نشان میدهد: «تل آجری» دروازهای است که پیش از تخت جمشید و برای کاخ فیروزی که امروز به طور کامل تخریب شده، در محوطه شهر باستانی پارسه ساخته شده؛ بنایی در ۳ کیلومتری تخت جمشید اما قدیمیتر از تختگاه (تخت جمشید). باستانشناسان یافتند که تل آجری، دروازهای از دوران هخامنشیان و احتمالا زمان کوروش است که در ساخت آن از هنر و فرهنگ بابلی هم استفاده شده. کشف آجرهای لعابدار با نقوش موشخشو و گاو از مهمترین یافتههای این محوطه است. موشخشو، حیوانی افسانهای و ترکیبی از مار و اژدهاست که بیشتر به عنوان نماد و سمبل خدای مردوک و خدای بابلیان شناخته شده است.»
این سایتموزه قرار است روی این آثار بر پا شود. هژبری میگوید که جای شگفتی دارد که تاکنون هیچگونه طرح جامعی در رابطه با سایتموزه فرضی در محل تل آجری جز اجرای یک سقف که آن هم عاریتی است، مطرح نشده و جالبتر آن که بر اساس پرسوجوهایی که انجام شده، تاکنون در جلسات شورای فنی تخت جمشید و پاسارگاد نیز چنین موضوعی به رأی و مشورت گذاشته نشده است.»
با این حال «فرهاد عزیزی»، مسئول پایگاههای کشور در گفتوگو با «شهروند» میگوید که در جریان این پروژه بوده و کلیت آن را تایید میکند اما جزییات اجرایی آن را نمیداند، چون این بخش کار مربوط به پایگاه جهانی تخت جمشید میشود و در صورت هر مشکلی در نحوه اجرا پس از بازدید و بررسی رسیدگی خواهد شد.
فرهاد نظری، مدیر کل ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی هم میگوید به زودی این مسأله را بررسی میکند و در صورت تخلف در مسأله حریم تخت جمشید به مسأله ورود خواهد کرد.
هژبری اما به پژوهشهای باستانشناسی و بررسیهای میدانی و تصویربرداریهای هوایی استناد میکند: «در صورت مطرح کردن موضوع سایتموزه باید تمامی دشت فیروزی – که این اثر و چندین محوطه و بنای دیگر هخامنشی نیز در آن قرار گرفته و از دههها پیش شناسایی و حتی کاوش شده – مورد توجه قرار میگرفت. چگونه قابل توجیه است در حالی که عرصه دیگر آثار هخامنشی در دور و بر و اطراف تل آجری هر ساله با شخم و تیغه تیز و برنده ماشینهای کشاورزی دست و پنجه نرم میکنند و روز به روز کوچکتر میشوند، چنین عملیات عجولانهای در رابطه با محوطه تل آجری اجرا شود، در صورتی که عرصه دیگر آثار هنوز در مالکیت خصوصی و بدون هرگونه حفاظ و حریمی به حال خود رها شدهاند و حتی تعیین و تعریف نیز نشدهاند. از سوی دیگر دروازه کشف شده در تل آجری تنها بنا و دروازه موجود در این بخش از دشت نبوده و کف سنگی یک دروازه عظیم دیگر که امروزه به سادگی در سطح زمین قابل مشاهده است در ٥٠٠متری باختری تل آجری در شرایط حفاظتی ناگواری به سر میبرد.»
اما مسئول پایگاههای کشور میگوید که این محوطه دارای ارزش بالایی است و حتی از دیدگاه تاریخی میتواند از تخت جمشید هم مهمتر باشد و گروه باستانشناسی این محوطه عقیده داشتند که این آثار از زیر خاک درآمده و به نمایش گذاشته شوند و ما هم موافقت کردیم.
هژبری معتقد است: «همان گونه که در عکسها نیز مشخص است ایجاد پوشش برای بنایی که هنوز به صورت کامل آزادسازی نشده و ارتباط معنایی آن با اطراف و بناهایی که میتوانسته در ارتباط با آن وجود داشته باشد، جای اشکال است و بنا بر ضوابط حریم درجه یک تخت جمشید هر گونه پیکنی، کندوکاو، حصارکشی و درختکاری و در حقیقت هر عملی که موجب مخدوششدن دید و تغییر هویت طبیعی دشت در این منطقه شود، ممنوع است.»
او به قوانین و ضوابط سازمان میراث فرهنگی برای سایر نهادها، سازمانها و مردم اشاره میکند و میگوید: «در چندین ماه اخیر شاهد بودیم که ماموران یگان حفاظت سازمان با حکم قضائی نهالهای کاشته شده در چند صد متری تل آجری را قلع و قمع کردند و در این محدوده از ایجاد فنس و حصار ساده نیز به شدت خودداری میکنند ولی در همین حال با کمال تعجب شاهد هستیم جنگلی از ستونهای فلزی به بهانه ایجاد سایتموزه در این منطقه بنا شده است. این اقدام بدون در نظر گرفتن احتیاجات تخصصی، ساختاری و حفاظتی چنین اثر ارزشمندی انجام شده که البته با توجه به بخشهای اندک باقی مانده از آن بیشتر جنبه مطالعاتی و پژوهشی دارد تا آن که قابلیت بازدید گردشگران را داشته باشد.»
او نکته تازهای را یادآوری میکند: «پوشش سقف در حال اجرا نه برای این محوطه که برای بنا و محوطه باستانی دیگری در پاسارگاد پیشبینی، اندازهگیری و ساخته شده و انتقال آن به این محوطه در حقیقت معکوس شدن روند واقعی ساخت و تهیه پوشش برای آن است. به جای آن که با توجه به شرایط ابعادی و ساختاری تل آجری به فرض ایجاد پوشش برای آن، سقفی با کمترین دخل و تصرف محیطی تهیه و اجرا شود، این تل آجری است که باید برای جا گرفتن در محدوده سقف خود را جمعوجور و مهیا کند.»
ماجرای سقف عاریتی
بازدیدکنندههایی که از سال ٨٩ تا همین چند ماه پیش از پاسارگاد بازدید کردهاند، حتما تعدادی پوشش و ستون بدون استفاده در محوطه پاسارگاد را که روی هم تلنبار شده بود، دیدهاند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که این ستون و پوشش در سال ٨٩ برای طراحی سقفی در پاسارگاد خریداری شده بود. این سقف ٢٠ فونداسیون داشته است. در واقع این سقف پس از خریداری که قطعا هزینه و اعتبار بسیار زیادی داشته به دلیل همخوان نبودن با محیط هرگز مورد استفاده قرار نگرفته و دپو شده است.
گفته میشود، تمامی مساحتی که سقف عاریتی میپوشاند حدود ١٦٠٠مترمربع است و به دلیل تعداد فراوان پایههای آن برای طراحی و اجرا در یک محوطه باستانی مناسب نیست. برای ایستادن سقف بر ٣٠ میله فلزی که در حقیقت جنگلی از ستون است، خندقی بر میانه بخش برجسته بنا به پهنای سه متر و تا عمق حدود یک متر ایجاد کردهاند که بر این اساس مساحتی حدود یکسوم کل فضایی که سقف اشغال میکند، یعنی ٥٠٠مترمربع از بخش برجسته و آشکار محوطه باستانی ویران و با بتن پر شده است. این در حالی است که عملیات تعیین عرصه و حریم آن و انجام مراحل تصویب نقشه و ضوابط انجام نشده است.
چرا سقفی که نزدیک ٥سال بیفایده گوشهای از پاسارگاد افتاده بود، به یکباره مورد استفاده قرار میگیرد و دروازه کوروش با نشانههای خدای ایشتار قربانی ابعاد و پایههای این سقف میشود؛ در حالی که آثار مهم هخامنشی در اطراف تل آجری و با فاصله اندک در شرایط ناگوار حفاظتی، مرمتی و نگهداری قرار دارند. گفته میشود بررسی هزینههای صرف شده برای این سقف بلااستفاده خود عامل فشاری برای به کار گیری آن در تل آجری بوده است.
مسئولان میراث جهانی تخت جمشید چه میگویند؟
پس از تماس با علیرضا عسگری چاوردی، این باستانشناس و مجری پروژه پاسخی برای «شهروند» فرستاد که همان پاسخ روابط عمومی میراث جهانی تخت جمشید در شبکههای اجتماعی است: «تل آجری پارسه واقع در ٤ کیلومتری تختگاه تخت جمشید بنایی از خشت و آجر است که ابعاد سازهای آن ٣٠ در ٤٠ متر است. از ارتفاع این بنا در بسیاری از قسمتها کمتر از یک متر باقی مانده. در حقیقت، پس از ٦سال کار تحقیقاتی هیأت ایرانی و ایتالیایی مشخص شد این سازه خشتی بزرگ میتواند دروازهای شبیه به بنای دروازه ایشتار در بابل قدیم باشد. به مرور با روشن شدن اهمیت این بنا شورای فنی و شورای راهبردی تخت جمشید دغدغه حفاظت از بقایای این سازه خشتی و آجری و مصون ماندن آن از باران را داشت؛ چرا که ضخامت دیوارههای ١٠ تا ١٢ متری این بنا در بخش نما تا ٢ متر از آجر و ٥ تا ٦ متر بخش داخلی دیوارها از خشت ساخته شده بود. در مشورت با متخصصان متعدد داخلی و استفاده از تجربه محوطههای باستانی مهمی نظیر سقف پلکان شرقی تخت جمشید با ارتفاع ١٠ متر که در دوره «زندهیاد دکتر باقر آیتاللهزاده شیرازی به عنوان ممتازترین چهره ماندگار میراث فرهنگی کشور» در دهه ١٣٧٠ نصب شده بود یا محوطههای مهم دیگری نظیر پوشش سقف سازه فلزی محوطه هگمتانه همدان، بندیان درگز در خراسان، محوطه باستانی ٦هزار ساله زاغه در دشت قزوین که در دوره زندهیاد دکتر نگهبان معروف به پدر باستانشناسی ایران و محوطه باستانی قلی درویش در قم ایجاد شده بود، در تمام موارد تجربه نشان داده بود که بهترین راه حفاظت از محوطههای باستانی پس از کاوش، ایجاد پوشش سازههای فلزی جهت جلوگیری از تخریب بنا در مقابل باد و باران است. این تجربه حتی برای بناهای سنگی نظیر تخت جمشید هم به کار گرفته شد و امروزه مقایسه پلکان شرقی و کاخ شورا تختجمشید که زیر پوشش سقف محفوظمانده در مقایسه با پلکان شمالی کاخ آپادانا که در معرض باد و باران بوده است، نشان میدهد استفاده از پوشش فلزی برای حفاظت تا چه حدود اهمیت دارد.
در حقیقت این یک تجربه جهانی است و در ایتالیا به عنوان مهمترین کشور حفاظتگر و متولی مرمت و تدوینگر مبانی حفاظت و مرمت آثار تاریخی جهان هم در بیشتر محوطههای باستانی از همین پوشش سقف فلزی برای حفاظت از بناهای باستانی پس از کاوش استفاده شده است. باستانشناسان پس از کاوش محوطه باستانی باید به فکر حفاظت پس از کاوش باشند، به همین دلیل صدها محوطه باستانی پس از کاوش با همان خاک پر میشوند اما محوطههایی که بیشتر قابلیت بازدید دارند و امکان حضور گردشگر در آن آثار وجود دارد، باید به عنوان سایتموزه باز بمانند و امکان بازدید وجود داشته باشد. بدیهی است که پرکردن گمانههای کاوش پس از مطالعات باستانشناسی آسانترین روش حفاظت است اما محروم کردن جامعه از مشاهده آثار تاریخی خود با پنهان کردن مجدد آثار در زیر خاک شاید الگویی مربوط به ٥٠ سال پیش باشد که امروزه در جهان این شیوه حفاظت به عنوان ابتداییترین روش حفاظت آثار باستانی مطرح است.
در تمام کشورهای توسعهیافته تلاش میکنند با ایجاد سایتموزه و انجام پوشش حفاظتی سازههای فلزی روی اثر تاریخی مکشوفه از دل محوطه باستانی آن را به نمایش بگذارند و بهرهبردار اثر تاریخی سرزمین خود باشند. درست، همین روشی که در جهان مرسوم است، در حفاظت بنای خشتی و آجری مکشوفه در تل آجری پارسه به کار گرفته شده است. با این تجربه و دیدگاه، سازه پوششی تل آجری پارسه اکنون در حال انجام است و پس از ایجاد سازه مجدد، عملیات حفاظت و مرمت سازههای معماری خشتی و آجری این محوطه انجام خواهد شد. به واقع حفاریهای علمی باستانشناسی که خود نوعی از عمل جراحی زمین محسوب میشود، مستلزم شکافتن تپه باستانی است که بدون تردید این عمل در جهت بهبود وضع بیمار انجام میشود اما عکسبرداری از بدن شکافته شده در اتاق عمل و ارایه تصویر آن به عموم جامعه به عنوان به عکس جلوه دادن کار جراح و این که جراح بدن یک انسان را شکافته است، بیشتر درگیر کردن افکار عمومی جامعه با بدن شکافته شده است، نه بهبود بیمار پس از عمل. در خصوص کاوش تل آجری هم باید به نتایج پس از عمل اندیشید و این که اثر باستانی دروازه تل آجری میتواند با پوشش حفاظتی سقف برای سالیان متمادی از گزند باد و باران مصون بماند. باید توجه داشت از آن دروازه باشکوه و بزرگ دوره هخامنشی امروز کمتر از یک متر و تنها در برخی موارد تا ٢ متر باقی مانده است که این حداقل هم اگر به سرعت زیر پوشش سقف قرار نگیرد، از بین خواهد رفت.
با توجه به همه دلایل فوق و پس از ارایه طرح به پژوهشگاه میراث فرهنگی مجوز ایجاد فونداسیون به روش کاوش برای پیکنی پایههای سقف پیرامون بنای دروازه صادر شد. در حقیقت بررسیهای متعدد مغناطیسسنجی و پس از ٦سال کاوش بنای تل آجری در محدوده بنا نقشه راه برای گروه کاوش کاملا روشن بود که ایجاد پایههای سقف در دورتادور بنا در فاصله ٣ تا ٥متری از سازه اصلی باید انجام گیرد، زیرا در بخشهای پیرامونی اثر تاریخی وجود نداشت، یعنی ابعاد بنای تحت پوشش ٣٠ در ٤٠متر و ابعاد پلان پایههای فونداسیون حفاظتی دورتادور محوطه ٥٠ در ٦٠ متر پیشنهاد شد تا هر نوع سازه الحاقی احتمالی هم تحت پوشش سقف قرار گیرد. کاوش در آوارهای پیرامون بنا طی ٨ ماه انجام شد و به جز دو دیوار الحاقی که از قبل پیشبینی میشد، هیچ اثر معماری دیگری به دست نیامد. پایه فونداسیون در خاک بکر و پایینتر از سطح زمینهای کشاورزی ایجاد شد، زیرا محدوده بزرگ تحت پوشش این سقف بدون ایجاد یا قرار گرفتن حتی یک پایه روی اثر تاریخی باید ایجاد میشد. در حالی که در آثار تاریخی ایتالیا و بسیاری از محوطههای دیگر به طور معمول به دلیل بزرگی محدوده تحت پوشش باید در این محوطه نیز یک ردیف پایه فونداسیون روی اثر قرار میگرفت که خوشبختانه در تل آجری این کار انجام نشد. به دلیل بزرگی ابعاد سقف و همچنین لزوم استحکام آن و مهمتر از آن رعایت ارتفاع آن از سطح محوطه حداکثر ٣متر ارتفاع با رعایت حفاظت از منظر تخت جمشید آن هم در فاصله ٤ کیلومتری تخت جمشید، ایجاد چنین پوشش حفاظتی نیاز به استفاده از بستری محکم داشت که بتواند با ایجاد لولههای فلزی سبک که در اصطلاح سازه فضایی سبک خوانده میشوند، ایجاد پوشش سقف ایجاد شود. پروژه مزبور درحال انجام است و با ارایه گزارش در این خصوص و همچنین بازدید دهها متخصص ایرانی و اروپایی، پروژه تل آجری به زودی به یکی از دستاوردهای مهم میراث فرهنگی کشور در چگونگی حفاظت و مرمت تپههای باستانی تبدیل میشود.»
با این حال، همچنان این سوال مطرح است که چرا بنای مهمی چون آرامگاه کمبوجیه به همراه کاخ نزدیک آن که بیشترین قابلیت گردشگری را دارد، به حال خود رها شدهاند اما باید شاهد ساخت بنایی مسقف روی تل آجری باشیم که جایش زیر خاک امن است و با زدن سقفی که خود آسیب منظری جدی ایجاد میکند بدون طرح و برنامه جامع سایتموزه بسازیم؟
آیا همان طور که کاوشگران در مورد دیگر محوطههای ارزشمند کاوش شده تجربه دارند بهتر نبود و نیست با توجه به شرایط نامناسب نگهداری، حفاظت و مراقبت موجود که امروزه برای تختگاه نیز حاکم است، این بنا را پس از کاوش و تهیه تمامی مستندات، عکسها، اسکن لیزری و نوری و … به دست امین و مراقبتگر خاک میسپردند تا زمانی دیگر که شرایط فراهم است از دل خاک بیرون آید و در مقابل نمایشگاهی دایمی از عکسها، فیلمها، انتشارات و گزارشها در خود تخت جمشید که روزانه شاهد بازدید صدها و هزاران گردشگر داخلی و خارجی هستیم به معرض نمایش عموم میگذاشتند؟»
انتهای پیام
ناگاه بروئید یکی شاخ نبات/
ناگاه بجوشید چنین آب حیات/
ناگاه روان شد ز شهنشه صدقات/
شادی روان مصطفی را صلوات/
رباعی از مولانا