درسی که باید از تغییری بزرگ در مالزی بیاموزیم
اتحاد، ممارست، صبر و امید؛ تنها فرمول پیروزی
«پویان فخرایی» در یادداشتی در روزنامهی «همدلی» نوشت:
مالزی در یک انتخابات نفسگیر در روز ۱۹ اردیبهشت، نخستوزیر اسبق خود، ماهاتیرمحمد را جایگزین نجیب رزاق کرد. کسی که خود با حمایت ماهاتیر سرکار آمده بود و تا روز چهارشنبه ریاست دولت حزبی را بر عهده داشت که ۶۱ سال بهطور مداوم قدرت را در اختیار داشت. اتفاقی که به یک زلزله هشت ریشتری در صحنه سیاست مالزی میماند و مهمترین رسانههای جهان را مشغول به خود کرد. چراکه مردم مالزی با این انتخاب برای اولین بار از زمان استقلال این کشور از انگلستان در سال ۱۹۵۷ تاکنون به حکومتداری ائتلاف احزاب نژاد بنیاد به رهبری حزب مالاییهای متحد (یا آمنو)، پایان دادند.
این اتفاق زمانی میسر شد که اپوزیسیون مالزی در یک انتخاب استراتژیک ماهاتیر ۹۲ ساله را بهعنوان نخستوزیر پیشنهادی و همسر انورابراهیم، عزیزا اسماعیل، را به معاون نخستوزیر پیشنهادی خود معرفی کردند تا به جنگ نخستوزیر فاسد و قدرتمند این کشور، بروند. درواقع ماهاتیرمحمد روز پنجشنبه بهعنوان نخستوزیر جریانی قسم خورد، که ۲۰ سال پیش، در سال ۱۹۹۸، در اعتراض به او شکل گرفته بود. زمانی که انور جنبشی خیابانی را علیه ماهاتیر را شروع کرد و توسط او به زندان افتاد. اکثر متحدان امروز او در اپوزیسیون نیز پیشازاین توسط خود او به زندان افتاده بودند. اما آنها دل به این ائتلاف سپردند چراکه میدانستند بدون اتحاد امکان ندارد از شر دولت فاسد و سیاستهای نژاد بنیان نجیب رزاق خلاص شد.
اما برای فهم دقیق دلایل وقوع این اتحاد باید سه سال پیش بازگشت. زمانی که افشای فساد چند میلیارد دلاری نجیب رزاق، موجب شکاف، اخراج و استعفای چند عضو برجسته حزب حاکم شد. محیالدین، معاون وقت نخستوزیر و نایبرئیس اول حزب حاکم، ماهاتیر و مخریز، پسرش که فرماندار یکی از ایالات مالزی بود، و چند عضو قدیمی از حزب جدا یا اخراج شدند و با تأسیس یک حزب جدید به اپوزیسیون پیوستند. ماهاتیر به دیدار انور، رهبر زندانی اپوزیسیون و معاون اخراجی خود در زمان نخستوزیری، رفت و اپوزیسیون هم با توجه به زندانی بودن انور و جدا شدن حزب اسلامی (به خاطر اختلاف برای اجرای احکام اسلامی)، ماهاتیر را برای پست نخستوزیری معرفی کرد تا حمایت اکثریت مالاییتباران مالزی را جلب کند.
اما بااینهمه و حتی باوجود استقبال فراوان مردم از تجمعات انتخاباتی اپوزیسیون، کسی پیشبینی این پیروزی را نمیکرد و حتی جرئت پیشبینی آن وجود نداشت. چراکه پیش از انتخابات آمنو، حزب حاکم، با افزایش تعداد کرسیها در مناطق سکونت حامیان خود در شرق مالزی، بازی را برای اپوزیسیون سخت کرده بود. آنها همچنین با تصویب قانونی تحت عنوان مقابله با خبر دروغ به تهدید و ارعاب اپوزیسیون پرداختند و برای برگزاری انتخابات یک روز کاری در میان هفته را انتخاب کردند.
چالش بزرگ دیگر برای پیروزی اپوزیسیون هم انشعاب حزب اسلامی، چهارمین حزب بزرگ مالزی، بود که حامیان سرسختی درمیان مسلمانان مالزی دارد. این حزب بعد از مرگ رهبر معنوی خود، بر سر اجرای احکام شریعت در ایالات تحت رهبری خود، دچار اختلافات جدی با دیگر احزاب اپوزیسیون شد، و همزمان با خروج از اپوزیسیون، با انشعاب نیروهای میانهروی خود، روبرو شد و رییس آن از احتمال حمایت خود از نجیب سخن گفته بود. نجیب رزاق هم با توجه به نزدیکی بیشازاندازه به عربستان در چند سال گذشته، از در دوستی با رهبران این حزب درآمده بود.
مانع دیگر پیروزی اپوزیسیون احتمال تقلب گسترده حزب حاکم بود. احتمالی که با توجه به فساد گسترده اقتصادی نجیب برای عموم باورپذیر است.
اما اینها نتوانست موجبات ناامیدی و مانعی برای کسانی بشود که در صفهای طولانی حاضر شدند تا رأی خود را به صندوق بیندازند. صفهایی که تشکیل آنها، نه به روز انتخابات که از ۱۰ سال پیش آن بازمیگشت. مردم مالزی راهی طولانی را آمدند تا در ۱۹ اردیبهشت توانستند بر دولت نژاد گرای حزب آمنو و نخستوزیر فاسدش، فائق بیایند. آنها در سه انتخابات تغییر را ذرهذره رقم زدند، تا شاهد یک تغییر بزرگ باشند. آنها در انتخابات سال ۲۰۰۸، با رأی دادن به ائتلاف حزب عدالت مردم، به رهبری انور ابراهیم، حزب اسلامی و حزب سوسیالست سکولار عمل دموکراتیک، اکثریت مطلق ائتلاف حاکم را که برای مدتی طولانی بدون رقیب بود، شکستند و آن را به اکثریت نسبی تبدیل کنند. آنها پنج سال منتظر ماندند تا در انتخابات ۲۰۱۳ دولت را بگیرند اما ائتلاف حاکم بنا به ادعای اپوزیسیون، با تخلفات زیاد و جابجا کردن رأی دهندگان مانع پیروزی آنها شد. اما مردم مالزی در آن انتخابات اکثریت آرای خود را به اپوزیسیون دادند، و ضمن اعتراض به تخلفات، صبوری کردند و بازی را برهم نزدند تا دولت اقلیت حاکم شد. ممارست و صبوری مردم مالزی و چشمپوشی سیاستمداران اپوزیسیون از اختلافات گذشته تغییر و پیروزی را برای آنها ممکن کرد.
همیشه این قیاس صورت گرفته است که ایران و کره جنوبی همزمان با هم خواستند توسعه پیدا کنند، اما امروز کره کجاست و ما کجاییم. حالا باید همین قیاس را در زمین سیاست انجام داد. اصلاحات در ایران یک سال زودتر از شروع اعتراضات خیابانی ناکام در مالزی شروع شد، اما آنها امروز، بعد از بیست سال پیروز شدند و ما بعد از پیروزی در چهار انتخابات ریاست جمهوری و دو انتخابات مجلس، با سرعتی زیاد به تکرار اشتباهات گذشته مشغولیم که منجر به سرکار آمدن احمدینژاد شد و اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، باید برای دومین بار چنین فاجعهای را انتظار بکشیم.
چند سال پیش زمانی که ماهاتیر از حزب خود جدا شد تا حزبی جدید تأسیس کند، دخترش مقالهای درباره مرحوم هاشمی و تغییر رویه او را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشت که تعبیر به الهام گرفتن پدرش از سیاستمدار هم تراز ایرانی خود شد. اما امروز ما ایرانیان باید از مردم مالزی بیاموزیم.
شاید بعضی با خود استدلال کنند درباره دو کشور با بسترهای متفاوت و غیرقابل قیاس صحبت میشود اما اینجا بحث نه درباره قیاس بین این دو کشور، که فهم یک الگوی مشترک است؛ و آن الگو این است که پیروزی و تغییر حاصل صبر و ممارست، اتحاد و ازخودگذشتگی است و هیچ فرمول دیگری ندارد. با پشیمانی و قهر، زود رنجیدن و دیر بخشیدن، برگشتن از میانه راه، از این شاخه به آن شاخه پریدن و همهچیز را زود و زور خواستن پیروزی بهدست نمیآید. تغییر محصول قدمهای کوچک اما مستمر و خستگیناپذیری و از آنها مهمتر امید است. نباید ناامید شد.
انتهای پیام