عیسی کلانتری: اشتغالزایی در گرو توافق نهایی هستهای
به گزارش انصاف نیوز، رضا غیبی در روزنامه ی جهان صنعت نوشت:
بیکاری انباشته شده و اضافه شدن سالانه چند صد هزار نفر بیکار به فهرست بلند بالای بیکاران و دورماندن صنعت نفت ایران از توسعه. بی تعارف این اتفاق نتیجه چند سال سطحینگری به مسایل کلان اقتصادی است. اتفاقی که مقصر اصلی آن خود مردم هستند، مردمی که بدون هیچگونه اطلاعات عمومی پیرامون اقتصاد ، تشخیص دادند که برنامههای رییس دولت نهم بیشترین رونق و رفاه اقتصادی را برای آنها به ارمغان خواهد آورد؛ برنامههایی که نه تنها راه به جایی نبرد بلکه موجب شد تا چرخهای اقتصاد از حرکت باز ایستد و صنعت نفت ایران دچار ایست قلبی شود. امروز اما به گفته مسئولان دولتی اقتصاد در شرایط بحران قرار دارد و باید چارهای اندیشید، چارهای که به گفته عیسی کلانتری در توافق نهایی هستهای خلاصه میشود . به باور دبیرکل خانه کشاورز اگر عملکرد روحانی و کابینه وی رصد نشود و مردم فرصت واکنش به آنها را نداشته باشند هیچ اطمینانی نیست که خروجی دولت یازدهم متفاوتتر از دولتهای گذشته باشد. خروجی دولت یازدهم اما زمانی پربارتر خواهد بود که شاهد رونق دوباره صنعت نفت و توسعه متوازن و منطقی آن باشیم. توسعه اصولی و منطقی با اولویت سرمایهگذاری در میادین مشترک. گفتوگوی جهان صنعت با عیسی کلانتری را در ی بخوانید.
در شرایطی که توسعه صنعت نفت میتوانست باری از روی دوش بیکاری بردارد ، خارج شدن از ریل توسعه و خروج عقلانیت از تصمیمسازی های این حوزه ، آتش بیکاری را تندتر کرد تا بیکاری یکی از بزرگترین مشکلات دولت روحانی لقب بگیرد .از طرفی با تعطیلی بسیاری از پروژههای نفتی و اضافه شدن شاغلین این حوزه و فارغالتحصیلان به خیل عظیم بیکاران ، مشکل حادتر نیز شده است. برداشت شما از اتفاقات پیش رو در این بخش چیست؟
نگاهی به اقتصاد کشور نشان میدهد که بخشی از بیکاران فعلی شاغلینی هستند که بواسطه تعطیلی پروژههای اقتصادی به خصوص پروژههای نفتی به آمار بیکاران اضافه شدهاند. فارغالتحصیلان مورد اشاره شما نیز سالهاست درحال پیوستن به جامعه بیکاران هستند. در حال حاضر بیش از 50 درصد افراد تحصیلکرده بیکار هستند و بطور متوسط سالیانه 600 هزار نفر به این فارغالتحصیلان بیکار اضافه میشود. اشتغالزایی دولت برای این بخش از بیکاران تقریبا صفر است و بخش خصوصی نیز سالهاست که به محاق رفته است. بطور کلی میتوان گفت چشم انداز خوبی در این بخش وجود ندارد و تنها راه بیرون رفت از وضعیت فعلی و جلوگیری از پیامدهای اجتماعی،اقتصادی و سیاسی این موضوع سرمایهگذاری و ایجاد شغل مولد است در غیر این صورت سیل بیکاری همه چیز را با خود خواهد برد. در سرمایهگذاری هم نباید این نکته را فراموش کرد که صنعت نفت در کنار کشاورزی میتوانند گام نخست و تاثیرگذار در راستای حل معضل بیکاری باشند. نفت بواسطه ضرورت در توسعه و وابستگی اقتصاد به آن و کشاورزی بواسطه پتانسیلهای موجود.
اما سرمایهگذاری برای ایجاد شغل مورد نظر به این راحتیها نخواهد بود چراکه بخش اعظم جامعه بیکاران ما را افراد تحصیل کرده تشکیل می دهند و ایجاد شغل برای انها به مراتب پرهزینهتر از افراد بیسواد است.
وقتی هدف ایجاد شغل مولد باشد افراد نیز متناسب با تخصص خود بکار گرفته میشوند. نکتهای که شما اشاره کردید هم درست است ما اگر برای اشتغال هر فرد بیسواد 20 هزار دلار سرمایه نیاز داشته باشیم این رقم برای افراد تحصیلکرده تا 200 هزار دلار در نوسان است. پتانسیل ایجاد شغل برای تمامی افراد بیکار در کشور وجود دارد اما استفاده از این پتانسیل نیازمند سرمایهگذاری است که این سرمایه از منابع داخلی قابل تامین نیست. ما اگر فارغالتحصیلان بیکار را سالانه 600 هزار در نظر بگیریم با احتساب متوسط 100 هزار دلار برای ایجاد هر شغل، 60 میلیارد دلار فقط برای دانشجویانی که هر ساله به بازار کار ورود پیدا میکنند نیاز خواهیم داشت. این 60 میلیارد دلار صرفا برای نیروهای جدید متقاضی کار بوده و نباید فراموش کنیم که ما به اندازه 8 سال بیکاری انباشته شده داریم. بر همین اساس می توان برآورد کرد که 500 میلیارد دلار برای رفع بیکاری سالهای اخیر و 60 میلیارد دلار هم بطور سالانه نیاز ایجاد شغل مولد برای متقاضیان جدید کار است. در صنعت نفت اما کمی داستان متفاوت است و اگر بتوانیم ورود سرمایه به این بخش را تسهیل کنیم بحث تخصص و دانش حل شده است چراکه نیاز این حوزه به افراد تحصیل کرده و با دانش و تجربه است.
به نظر نمیرسد تامین این اعتبار به خصوص در حوزه نفت در توان دولت باشد و این یعنی تداوم بیکاری و بیشتر شدن معضلات.
برای همین است که گفتم امکان تامین هزینه مورد نیاز برای مقابله با بیکاری و ایجاد شغل مولد از منابع داخلی وجود ندارد. دولت باید برای تامین هزینه فکر کند چراکه با دلالی نمی توان شغل ایجاد کرد و نتیجه تداوم روند حاکم بر دولت گذشته چیزی جز گرسنگی،فقر،فحشا و اعتراض نخواهد بود.از طرفی در حوزه نفت به جز سرمایهگذاری نیازمند تزریق دانش و تکنولوژی روز نیز هستیم.
بسیاری بر این باورند گسترش سیستم آموزشی در سالهای گذشته صرفا در راستای جلوگیری از ورود نیروی جدید به بازار کار بوده است و این پدیده میتواند اثار مخربتری در جامعه داشته باشد.
با این نظریه مخالف هستم.ممکن است یک کارگر کشاورزی دارای لیسانس کشاورزی باشد، این مهم نیست نکته مهم این است که در کشور به اندازه کافی شغل مولد ایجاد باشد. چه ایرادی دارد باغبان، لیسانس باغبانی داشته باشد اما به شرط اینکه آن شغل هم از تکنولوژی بالایی برخوردار باشد. بطور مثال بکارگیری یک آدم بیسواد برای استفاده از یک کمباین 300 هزار دلاری غیر منطقی است و حتما باید فردی متخصص با حقوق بالا و مکفی برای این کار انتخاب شود. پس مهم ایجاد شغل مولد و بالابردن دانش و تکنولوژی در حوزههای مختلف است چراکه اگر روزی کارگر ساده ما هم تحصیلکرده باشد یعنی اینکه کشور پیشرفت کرده است. اگر شغل مولد ایجاد شود مطمئن باشید که افراد به تناسب نیاز و تخصص جذب میشوند اما الان شغلی ایجاد نمیشود و سرمایه گذاری در این بخش نداریم.
با این تفاسیر یعنی هدفگذاری صورت گرفته برای اشتغالزایی دور از دسترس خواهد بود.
در این شرایط بله. اما باید شرایطی را فراهم کنیم تا توان اشتغالزایی ایجاد شود. قرار نیست دولت در جایگاه فعلی متوقف شود باید سرمایه و سرمایهگذار را وارد کشور و ثروت ملی را اضافه کرد تا سرمایهگذاری شتاب گیرد.باید بسیاری از سیاستها اصلاح شود و از رفتن به سمت سیاستهای احمدینژادی خودداری کنیم. بطور مثال اگر شرایط برای حضور سرمایهگذاران خارجی در صنعت نفت فراهم شود این حوزه میتواند یکی از بخشهایی باشد که کاهش نرخ بیکاری را شتاب میبخشد.
فکر نمیکنید این اتفاق به این سادگیها هم نباشد و آقای روحانی پشتوانه اجتماعی خود را به تدریج از دست بدهد.
اگر جمهوری اسلامی توان ایجاد شغل را نداشته باشد یعنی زنگ خطر برای کل کشور ، اما این توان وجود دارد و باید با سیاستهای درست و منطقی در این مسیر گام برداشت و مردم را راضی نگه داشت. تمامی ارکان مسئول در کشور باید به هوش باشند که خروج سالیانه 600 تا 800هزار فارغالتحصیل از سیستم آموزشی و اضافه شدن 600 هزار نفر از این افراد به آمار بیکاران میتواند خطرناک باشد چراکه این افراد دیدگاهی متفاوت نسبت به افراد بیسواد دارند. اینها در صورت تامین شغل و امنیت اقتصادی به دنبال خواستههای شهروندی،مدنی،اجتماعی،سیاسی و …خواهند بود.
نکته همینجاست، ریزش اجتماعی با ایجاد شغل هم متوقف نخواهد شد و سطح توقعات مردم بسیار فراتر خواهد رفت. از طرفی برای تبدیل شدن صنعت نفت به کاهند نرخ بیکاری نیازمند برقراری ارتباط پایدار و تاثیرگذار با سایر کشورهای صاحب دانش و سرمایه هستیم.
دولت تشخیص داده که بدون حل مسایل سیاسی با جهان نمیتـواند پاسخگوی ایجاد شغل، کاهش تورم و رسیدن به رشد اقتصادی پایدار باشد. بر همین اساس تمام توان خود را برای حل مسایل بینالمللی بکار گرفته است تا بعد از آن بواسطه گشایشهای ایجاد شده و کاهش فشارهای اقتصادی به کاهش تورم،افزایش انباشت سرمایه، اشتغالزایی مناسب و در مرحله بعدی به افزایش رفاه اجتماعی و سایر مسایل برسد.
چه تضمینی برای حل مسایل هستهای وجود دارد که دولت همه مسایل را به مذاکرات گره زده است؟
من فکر میکنم حاکمیت به این نتیجه رسیده است که باید دیپلماسی روحانی موفق شود چرا که در غیر این صورت مسایل به گونهای دیگر رقم خواهند خورد بر همین اساس در حال حاضر حاکمیت در این موضوع با آقای روحانی همراه بوده و این نکته مثبت و قابل توجهی است. مسیر طی شده تا امروز یک اجماع کلی بوده است.
و البته اجبار؟
بله این انتخاب و اجماع ، اجباری است .به نظر من همه مردم چه آنهایی که حزب اللهی سفت و سخت هستند، چه میهن پرستها و چه اپوزوسیون، همه باید دست به دست هم بدهند برای حل مشکلات کشور. این کشور محکوم به پایدار ماندن است و اگر به خطر بیافتد همه در خطر خواهیم بود.در حال حاضر باید همه به این جمعبندی برسند که حفظ نظام و کشور در اولویت قرار دارد و در مسیری گام بردارند که نتیجه آن حفظ نظام باشد. در این مسیر اگر اشتباهی صورت گیرد ممکن است نظام اسیر دست تندروها و رانتخوارها شده و اتفاقات جور دیگری رقم بخورد. برای همین میگویم که باید با فساد مالی برخورد شود ، تورم روند کاهش را حفظ کند و سیاستها در راستای کاهش قیمت تمام شده محصولات داخلی باشد و از دشمن تراشی های بی حاصل دست برداریم تا ما بتوانیم با اتکا به گشایشهای بینالمللی پایههای نظام را مستحکم تر کنیم.
قطعا تندروها هم بیکار نخواهند بود و در صورتی که مذاکرات نتیجه دلخواه آنها را نداشته باشد دست به اقداماتی خواهند زد.در این صورت آقای روحانی فرصت انجام این کارها را خواهد داشت.
من معتقد هستم باید به اقای روحانی فرصت کافی داده شود.تندروهایی که نگران اصلاح وضع موجود هستند وحشت از موفقیت روحانی دارند چراکه رانـتهای آنها از بین خواهد رفت. بدنه تندروها را نگاه کنید ، افرادی را خواهید دید که برای یک ساعت حرف زدن و یا مداحی یک میلیون تومان و بیشتر دریافت میکنند در صورتی که یک مدیر نفتی یا مدیران دیگر حوزههای اقتصاد با 30 سال سابقه و مدرک دکتری بطور متوسط سه میلیون تومان در ماه حقوق می گیرد. یا فساد ترکیه را ببینید ریشه آن در ایران و در صنعت نفت بود ، در حقیقت فردی مثل بابک زنجانی با 40 سال سن و 65 کیلو وزن کارهای نیست که بتواند با وزارت نفت و دولت ایران بازی کند. این افراد تابلو رانتخواران هستند و اصل کاریها پَس پرده بوده و تعداد آنها هم کم نیست. یکی از اقداماتی که می تواند تاثیر قابل توجهی در مقابله با رانتخواران داشته باشد بحث مسایل حقوق شهروندی است اگر بر اساس قانون رفتار شود بخش عمدهای از این فساد ها ریشه کن خواهد شد. توجه به آزادی بیان،آزادی مطبوعات و تمامی حقوق تعریف شده برای شهروندان خیلی از مشکلات را حل خواهد کرد. اما متاسفانه انجا که حق حاکمیت نسبت به مردم است بطور کامل ادا میشود و حق مردم نسبت به حاکمیت فراموش شده است. بخش عمدهای از این فسادها به حقوق شهروندی بازمیگردد که از روی اجبار یا انتخاب محو شده است
وجود تندروها و گره خوردن منافع آنها به دشمنی با غرب فقط مختص ایران نیست و در امریکا نیز شاهد اظهارنظر تندروها هستیم البته آنها لابی قدرتمندی هم دارند و اگر مذاکرات به نتیجه هم برسد پایدار نخواهد بود چراکه منافع آنها در دشمنی با ایران است.
این تصور شما بخشی از واقعیت است اما بخش دیگر آن را نادیده می گیرید و آن هم این است که با تمام این مسایل آمریکا چقدر هزینه دشمنی با ایران را داده است. بیشتر از 10 سال است که در افغانستان حضور دارد با چندین هزار نفر زخمی و کشته و چندین تریلیون دلار هزینه و البته بدون هیچ نتیجهای. این نتیجه عدم تعامل با ایران بوده است.یعنی امریکا بیشتر از ایران ضرر کرده است اما فراموش نکنیم 100 دلار ضرر برای اقتصاد آمریکا معادل یکسیام ضرر آن برای ایران است چراکه امریکا با تولید ناخالص داخلی 18 هزار میلیارد دلاری قابل مقایسه با اقتصاد ایران با تولید ناخالص داخلی 500 میلیارد دلاری نیست. پس آنها به این نتیجه رسیدهاند که هم میتوانند با ما کنار بیایند و هم از اسراییل حمایت کنند،پس این اتفاق رخ خواهد داد. این ما هستیم که باید به منافع ملی فکر کنیم چراکه در حال حاضر نیاز سالانه برای اشتغالزایی 100 میلیارد دلار است یعنی 60 میلیارد دلار برای فارغالتحصیلان سالیانه که به بیکاران افزئده میشوند و 40 میلیارد دلار برای دیگر متقاضیان وارد شده به بازار کار، بیکاری انباشته شده هم که داستان خود را دارد.
این فرمایش شما یعنی باز شدن درهای کشور به روی شرکتهای خارجی و سرمایهگذاری به خصوص فعالان صنعت نفت در ایران ایا در داخل با حضور شرکتهای آمریکایی صاحب نفوذ کنار خواهیم آمد؟
شک نکنید. حاکمیت به دنبال حل معضل بیکاری، فقر و فحشا است و میخواهد که رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی و اقتصادی روند رو به رشد داشته باشد. البته ما زمانی فکر میکردیم که بدون استفاده از منابع خارجی و با تکیه بر ظرفیتهای داخلی می توانیم به این موارد دست پیدا کنیم اما امروز با آزمون و خطا به اشتباه بودن این تفکر رسیدهایم و حاکمیت هم با درایت و ذکاوت با این موضوع برخورد کرده است. فراموش نکنید اقتصاد ایران از دیرباز وابستگی شدیدی به نفت داشته است و ارگ میخواهیم در اقتصاد راه به جایی ببریم باید در گام نخست با حفظ منافع ملی به توافق نهایی در مسئله هستهای برسیم تا ازین رهگذر شاهد رونق دوباره و تاثیرگذار صنعت نفت باشیم.
یعنی تنها راه حل مشکلات ریز و درشت اقتصادی ، حل مسایل بینالمللی است؟
بله و چاره ای جز این نیست. اصلاح تولید ، تکنولوژی و سرمایه میخواهد، ایجاد شغل سرمایه میخواهد، برطرف کردن مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی کشور نیازمند هزینه سنگینی است که به هیچ عنوان از منابع داخلی تامین نخواهد شد. بنابراین باید ساختار اجتماعی و سیاسی کشور ترمیم شده و منافع ملی تعریف شود تا بتوان با حل مسایل بینالمللی به مشکلات اقتصادی کشور فائق آمد.
تمام این اتفاقات بدون حمایت مردم شدنی نیست و دولت روحانی فعلا نتوانسته شعارهایی که در حوزه سیاست داخلی داده بود را محقق کند از طرفی شما به فساد اشاره کردید که در این دولت نه تنها از بین نرفته بلکه فساد سه هزار میلیارد تومانی جای خود را به رانت 650 میلیون یورویی داد.
ماباید ببینیم از دولتی که سفره خالی را تحویل گرفته چه انتظاری باید داشته باشیم. هشت سال درآمد نفتی هزینه شد بدون یک برگ صورتحساب و دولت در شرایطی که همه اطلاع دارند تحویل شد. در زمان انتقال دولت دهم به یازدهم بنده هم تیم انتقال را کمک میکردم و گزارشهایی تهیه شده مبنی بر اینکه درآمدهای نفتی ایران به حساب 63 نفر ریخته شده است که عمدتا هم ساکن خارج از ایران بودند. یا در مورد مسئلهای که این روزها از آن بعنوان رانت 650 میلیون یورویی یاد میشود ای کاش منتقدان دولت روحانی خیلی از مسایل را به یاد داشته باشند. در زمان انتقال دولت کمتر از 20 روز خوراک دام در کشور داشتیم و بیش از 40 کشتی در خلیج فارس منتظر تامین اعتبار بودند. طی جلساتی متعددی که با اقایان گذاشته شد بنده، اقای ترکان، اقای نعمت زاده،اقای نهاوندیان، اقای ال اسحاق و حتی خود آقای روحانی به این افراد خواهش کردیم تا محمولههای خود را وارد کشور کرده و پول آن را بعدا دریافت کنند. خواهش رییس جمهور منتخب مردم به این افراد برای این بود که اگر ذخایر خوراک دام و سایر نهاده ها در کشور به پایان میرسید کشور دچار مشکلات عدیده ای می شد. البته اینکه چرا انحصار واردات در دست این افراد بود خود جای بحث دارد اما آن روز بحث امنیت ملی و حفظ کشور در میان بود. بنابراین در مواجه با مسایل باید انصاف داشته باشیم من مدافع دولت آقای روحانی نیستم و نمی گویم تمام کارهای ایشان حتما درست است اما نباید گذشته را فراموش کنیم وگرنه که دولت آقای روحانی هم ضعف هایی دارد.
شما می گویید شدنی نیست با استدلال های خودتان من هم می گویم روحانی برای ادامه کار باید تصمیمات سخت و محکمتری بگیرد. اگر قرار است روحانی رییس جمهور باشد باید به او اطمینان کرد و فرصت کافی داد. از نظر من عملکرد روحانی تا امروز خوب بوده و اینکه از این به بعد چه میشود داستان دیگری است اما باید بدانیم که برای موفقیت روحانی باید به وی فرصت داده شود، مردم به وی اعتماد کنند و حامیان سیاسی روحانی دست از حمایت خود نکشند تا بتواند تصمیمات سخت تری بگیرد.
انتهای پیام