«ترامپ چگونه در حال تقویت اصولگرایان در ایران است»
بلومبرگ نوشت: در هفته جاری دونالد ترامپ قرارداد تجاری جدید با مکزیک و کانادا را که جایگزین نفتا شده است، قراردادی مفید برای هر سه کشور معرفی کرد. اما این قرارداد شباهت زیادی با همان قرارداد پیشین یعنی نفتا دارد. به نظر می رسد این شیوه شبیه هملن رفتاری باشد که وی در قبال کره شمالی اتخاذ کرده است: شروع کار با ارعاب و تهدید و سپس تلاش برای رسیدن به کمی پیشرفت. اما آیا الگوی یکسانی هم هست که برای مساله ایران مفید باشد؟
به گزارش «انتخاب»، بلومبرگ ادامه داد: سبک مذاکره کردن ترامپ اکنون آشنا به نظر می رسد. او کار خود را با ایجاد بحران برای توافق های موجود آغاز می کند. مذاکرات ادامه پیدا می کند و تغییرات ناچیزی نسبت به قبل پذیرفته می شود. قرارداد جدید شباهت زیادی با قرارداد سابق خواهد داشت ولی به هر حال نام جدیدی می گیرد. در نهایت ترامپ مفتخر به رفع «اشتباهات» پیشینیان خود می شود. قراردادی که جایگزین نفتا شده است نسبت به همتای قدیمی ۲۴ ساله اش دارای مزیت های اندکی هست اما مهمترین تغییرات برگرفته از همان توافق ترانس آتلانتیک پیشنهادی اوباماست که ترامپ آن را آشغال می دانست.
هرچند احیای روابط با ایران در لفافه جدید کار بسیار مشکل تری خواهد بود. کره شمالی تمایل زیادی به مذاکره با آمریکا در عالی ترین سطح داشت چرا که بدون هیچ هزینه ای از اعتبار و مشروعیت بی سابقه ای برخوردار می شد. اما برخلاف آن رهبران ایران با پذیرش ملاقات رسمی با ترامپ، ریسک سیاسی بالایی را خواهند پذیرفت. ترامپ با خروج از توافق هسته ای و دانستن آن به عنوان بدترین توافق تاریخ و اتخاذ سیاست فشار حداکثری، حمله سختی به ایران و افکار عمومی کرد.
تحریم های جدید فشار زیادی به ایران وارد کرده و هنوز تحریم های بسیار سختی از جمله تحریم صنعت نفت در راه است. اروپایی ها تلاش دارند با ایجاد سازوکار جدیدی برای نظام پرداخت ها به سایر کشورها اجازه دهند با ارزی غیر از دلار به تجارت با ایران ادامه دهند و اهمیت تحریم های آمریکا را ناچیز جلوه دهند. همه اینها موجب تقویت موضع اصولگرایان در ایران و اتحاد میان جناح های مختلف شده است. اما در عین حال اثر آن تنگ شدن فضا برای مانور دادن دولت فعلی ایران نیز بوده است.
علاوه بر تحریم ها آمریکا به متحدان منطقه ای نیز روی آورده است تا فشار بر ایران را افزایش دهد. آمریکایی ها در سوریه مستقر شده اند و همزمان اسراییل نیز در مرزهای خود به رویارویی با ایزان و حزب الله می پردازد. اخیرا آمریکا با همکاری عربستان سعودی در هر حال تضعیف اثرگذاری ایران در عراق است.
هر دو طرف با بزرگنمایی به رویارویی هم رفتند اما با گذشت زمان معلوم شد که برای دستاوردهای هر دو طرف محدودیت هایی وجود دارد. هرچقدر هم که اروپایی ها از ترامپ ناراضی باشند، ایران قادر نخواهد بود که آمریکا را منزوی کند. افزایش فشار بر ایران هم تاثیر چندانی بر تغییر سیاست تهران نخواهد داشت چه برسد به تغییر نظام. بنابراین در صورتی که دو طرف واقعا قصد جنگیدن نداشته باشند به نحوی به تعامل بپردازند.
ترامپ سیگنال رسیدن به درک جدیدی با ایران را در ماه جولای با گفتن اینکه اگر آنها بخواهند بدون هیچ پیش شرطی با آنها ملاقات میکنم، نشان داد. نظر ترامپ در مورد قرارداد جدید مبنی بر سه جنبه از توافق اتمی پیشین لست. نخست اینکه آمریکا خواهان محدودیت هایی در برنامه اتمی ایران است که مقید به زمان های ده یا پانزده ساله در برجام نباشند. دوم اینکه آمریکا خواهان کنترل برنامه موشکی ایران است که اصلا در برجام تحت پوشش قرار نگرفته بود. در گام سوم آمریکا خواهان تغییر رفتار ایران در حمایت از گروه های شبه نظامی مانند حزب الله لبنان است.
بازگشت به میز مذاکره برای رهبران ایران از لحاظ سیاسی و حتی عاطفی بسیار دشوار است. مسائل اقتصادی بر ایران می تواند دلیل موجهی برای بازگشت به میز مذاکره علی رغم بالا گرفتن احساس خشم نسبت به آمریکا باشد. در اجلاس سازمان ملل ظریف گفت که ما درها را به روی گفتگو نمی بندیم. روحانی نیز در عین حالی که به ترامپ در مورد مادر جنگـ ها هشدار می داد، از مادر صلح ها سخن به میان آورد. به نوشته روزنامه واشنگتن پست، ترامپ در آن اجلاس به مکرون گفته بود که آماده مذاکره با ایران است اما هنوز زمان آن فرا نرسیده.
روزنامه واشنگتن پست از کارایی تحریم های ترامپ بر تغییر سیاست ایران اطمینان نداشت اما همان نشانه های کوچک را علامت نزدیک شدن دو طرف به میز مذاکره شاید به واسطه گری اروپایی ها می دانست. واشنگتن و تهران هر دو می گویند که هیچ یک به دنبال جنگ نیستند اما از شرایط فعلی نیز رضایت ندارند. این یعنی هر دو طرف خوهان معامله هستند. همین امر به خودی خود پیشرفت تلقی می شود هرچند معلوم نیست که آنچه یک طرف آن را معامله ای خوب می داند، برای طرف دیگر هم مطلوب باشد.
انتهای پیام