بودجه؛ «بستن کافی است، بازش کنید»
«محمد فاضلی»، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بستن کافی است، بازش کنید» نوشت:
«دولتها در ایران، پاییز هر سال، جوجههای عملکردشان را میشمرند. بخشنامه بودجه هر سال اوایل پاییز میآید و دولتیها سرگرم شمارش جوجهها میشوند. میشمرند که پارسال چقدر نیروی انسانی داشتند، سال دیگر چقدر؛ چقدر طرح و پروژه اجرا کردن و سال آینده چقدر اجرا میکنند؛ و خلاصه این شمردنها با همه زیر و بماش، با لابیها و پشت و جلو پردهاش، به آخر پاییز میرسد و بودجه بسته میشود؛ «بودجه را میبندند».
جوجهشماری و بودجهبندی – که ماکس وبر آنرا شاخص سطح عقلانیت نظام سیاسی میدانست – فقط یکی از صورتها و معانی بستن بودجه است. بودجه را در معانی دیگری نیز «میبندند». یک معنای ناخوشایندش این است که کسانی با هم مذاکره و لابی میکنند و بر سر بودجه «با هم میبندند.» من در این نوشتار به این معنای بستن کاری ندارم.
یکی دیگر از معانی مهم «بستن بودجه»، تنظیم آن در فرایند و به شکلی است که عموم مردم از دسترسی به فهم آن و درک پیآمدها و الزاماتش، ناتوان هستند. یک بار قوانین بودجه سنواتی کشور را دست بگیرید و سعی کنید به فهم دقیقی از آن برسید. آن قدر ارجاع به فلان بند، ماده، قانونی بخشی از اصلاح مواد … و سایر مستندات حقوقی در آن زیاد است که درک آن برای اکثریت مردم ناممکن یا حداقل حوصلهسربر است. این «بستن راه فهم و شناخت مردم از بودجه» فقط از طریق استنادات و ارجاعات صورت نمیگیرد، بلکه «بودجهبندان» به تدریج به زبانی مسلط شدهاند که «شهروندفهم» نیست و به قول بچههای امروزی بهکار «پیچوندن» میآید.
بودجه اگر نشاندهنده سطح عقلانیت حکومتداری است، باید بتوان منطق آنرا برای مردم توضیح داد. بودجه تعیینکننده سرنوشت زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم است. تورم، قیمت ارز، بیکاری و اشتغال، کیفیت خدمات عمومی و سرنوشت تحول توسعهای کشور با همین بودجه رقم میخورد. اکثریت مردم درکی از تأثیر بودجه بر افزایش نقدینگی، تورم و بیکاری فرزندانشان ندارند. مردم اهمیت و عواقب تأثیر دولت و مداخلات مجلس در بودجه را نمیشناسند و جالب است که شاید مهمترین رخداد سیاستگذاری کشور اغلب در اتاقهای دربسته با گزارشهای رسانهای غیرقابل فهم برای عموم مردم، سرانجام میگیرد.
وقت آن است که «بودجهبندان» از «بودجهبندی» بهمثابه بستن راه فهم دقیق و مبسوط مردم از بودجه دست بکشند. وقت آن است که توضیح داده شود چند ده میلیون دلار یارانه پنهان هر روز که در قالبهای مختلف ارائه میشود، به عدالت، توسعه، اشتغال و کیفیت زندگی چه کمکی میکند. وقت تشریح آن است که بودجه امسال که کشور در جنگ اقتصادی است با بودجه سالیان گذشته چه تفاوتی دارد. زمان آن است که برای مردم تشریح شود افزایش نقدینگی و تورم چگونه در سازوکارهای بودجهای پنهان شده بودند و این وضعیت حاصل شده است. لحظهای است که درباره ترکیب بودجه و تأثیر آن بر عمران کشور توضیح داده شود.
وقت «ترجمه بودجه به زبان آدمیزاد شهروند عادی» است نه زبان اداری و بوروکراتیکی که اگر انتقادی و تحلیلگرانه در آن بنگریم، بیشتر بهکار پنهان کردن کاستیها و قصور در اصلاحات، لابهلای عبارات سنگین میآیند. وقت آن است که آثار مالیات دادن یا ندادن بخشهای مختلف اقتصادی در بودجه و تأثیر آن بر زندگی مردم مشخص شود. زمان آن رسیده که به صراحت با مردم درباره اینکه آیا میتوان کشور با همین نظام توزیع یارانهها اداره کرد یا این روش به انتها رسیده است، با مردم به زبان فارسی سلیس همهفهم سخن گفت. زمان آن است که درباره بودجه کشور بر بحران آب، فرسایش خاک، کیفیت پایین آموزش، هزینههای فزایند نظام سلامت، بیکاری فارغالتحصیلان، تداوم ناکارآمدی شرکتهای دولتی، استمرار توزیع رانت حاملهای انرژی، و دهها عارضه این کشور سخن گفته شود.
ما تقریباً به اندازه یک شبکه اختصاصی در این کشور فوتبال از تلویزیون پخش میکنیم، اما درباره آنچه که سرنوشت یک سال کشور را تعیین میکند، به اندازه یک برنامه ثابت دائم، به اندازه یک سریال سیزده قسمتی هم برنامه تلویزیونی نداریم. آنچه هم بیان میشود به زبانی است که گفتن و نگفتناش به حال عموم مردم فرقی نمیکند. وقت سخن گفتن با مردم و گشودن رمز و رازهای بودجه است. راستش دوران «بودجهبندی» پایان یافته است، «بودجهگشایی» کنید.»
انتهای پیام