آیا سیمای بلوچستان در شبی که ماه کامل شد واقعی است؟
/ گفتوگو با چند فعال فرهنگی و اجتماعی سیستان و بلوچستان /
علی خسروجردی، خبرنگار انصاف نیوز: «شبی که ماه کامل شد» آخرین ساختهی نرگس آبیار که به ماجرا عبدالمالک ریگی در خطهی سیستان و بلوچستان پرداخته است، روایتی پر تلاطم دارد. پیش از این فیلم، مردم سیستان و بلوچستان دربارهی سیمای مردم آن منطقه در سینمای ایران ناراضی بودند و اعتقاد داشتند که این تصاویر غیر واقعی است. برخی کارشناسان معتقدند که آبیار در تلاش است تا تصویری متفاوت از مردم منطقه و حتی «بنیادگرایان اسلامی» نشان دهد. این کارگردان در دیالوگهایی به مشکلات اقتصادی، فرهنگی و حتی فقر مردم سیستان و بلوچستان اشاره میکند، اما آیا توانسته است سیمای این استان را نسبت به فیلمهای گذشته واقعیتر در فیلم به تصویر بکشد؟ باور مردم و کنشگران فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آن منطقه نسبت به این فیلم چگونه است؟
گزارش پیشرو وضعیت فیلم «شبی که ماه کامل شد» را از دیدگاه هنرمندان و فعالان اجتماعی استان سیستان و بلوچستان بررسی کرده است. آناهیتا ریسباف، امین میری، سعیده خاشی، ساراخوشخوی و نوید برهانزهی دربارهی نگاه به مردم استان سیستان و بلوچستان در فیلم آبیار با انصاف نیوز به گفتوگو پرداختهاند.
خاشی فعال اجتماعی معتقد است کلیشههایی در سینما علیه مردم سیستان و بلوچستان وجود دارد. ریسباف کارگردان و بازیگر تئاتر اهل آن استان نیز معتقد است که با کتمان حقیقت چیزی درست نمیشود. خوشخوی از فعالان اجتماعی بلوچ معتقد است که سینما باید چرایی پدیدههای اجتماعی را بررسی کند. میری نیز اعتقاد دارد که تصویر مردم بلوچ از عبدالمالک در این فیلم جدا شده است. از سوی دیگر برهانزهی میگوید که عدهای در بلوچستان به طور حتم نسبت به این فیلم واکنش نشان خواهند داد.
سایت «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» یادداشتی تحلیلی دربارهی فیلم «شبی که ماه شد» نوشت. در بخشی از آن یادداشت آمده بود: «در شرایطی که نارضایتی عمومی و نارضایتی قومی، از جمله در میان بلوچها، رو به افزایش بوده است بعید به نظر میرسد که یک بلوچ با دیدن این فیلم ناراضیتر نشود. از طرف دیگر گرچه فیلم تلاش میکند حساب بلوچها و حتی بزرگ خاندان ریگی را از عبدالمالک در چند دیالوگ و نما جدا کند، اما به خاطر تمرکز داستان بر ریگی، لاجرم «تصویر مخاطب ایرانی غیر بلوچ» از بلوچها کلیشهزدهتر و منفیتر میشود که مقوم همبستگی و یکپارچگی ملی نیست. فیلم تاکید دارد که بلوچها را مهماننواز، اهل زندگی و موسیقی نشان دهد و مادر و دایی عبدالمالک هم با بازیهای درخشان فرشته صدرعرفایی و امین میری قرار است عموم مردم بلوچ که منتقد ریگی هستند را نمایندگی کنند، اما باز این تاکیدها نمیتواند تصویر کلی که فیلم ارائه میدهد را تغییر دهد.»
متن کامل گفتوگوها دربارهی تصویر مردم سیستان و بلوچستان در سینمای ایران و خصوصا فیلم شبی که ماه کامل شد را در ادامه به طور کامل میخوانید:
خاشی: تصور مثبتی از سیستان و بلوچستان در سینما وجود ندارد
سعیده خاشی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران منطقهی سیستان و بلوچستان و فعال اجتماعی دربارهی سیمای مردم آن استان در فیلم نرگس آبیار به انصاف نیوز گفت: « احساس میکنم فیلم شبی که ماه کامل شد مثل چندین فیلمی است که در دهههای مختلف نمایش داده میشود و کلیشههایی که سالها وجود دارد را به تصویر میکشد. این کلیشهها، همان کلیشههای در دههی 60 با ترانزیت مواد مخدر، آدمکشی فیلمهای جمشید هاشمپور هستند که حالا به موضوع جذاب و عامهپسند تروریستها با چاشنی عاشقانه رسیده است. من نقد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را تا حدودی درست میدانم. با توجه به شرایطی که سیستان و بلوچستان دارد و تنوع وسیع قومی و مذهبی، به طور طبیعی حساسیتهای خاصی در این استان وجود دارد.»
این فعال اجتماعی بلوچ ادامه داد: «به دلیل اینکه فیلم مطرحترین و شرورترین تروریستهای ایران را نشان میدهد، به طور طبیعی فیلمی پربیننده و جذاب است. بسیاری از ایرانیها دوست دارند این فیلم را ببینند و قضاوتهای پس از دیدن فیلم عجیب نخواهد بود. این قضاوتها متاثر از همان نگاه پر خشم و کینهای است که این جریانها آن را به استان ما هموار میکند.»
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد منطقهی سیستان و بلوچستان دربارهی تلاشهای فیلم شبی که ماه کامل شد، برای به تصویر کشیدن چهرهی متفاوت از مردم آن خطه گفت: « هرچقدر فیلم شبی که ماه کامل شد تلاش بکند تا در کنار به تصویر کشیدن روایت تروریستها، خوب بودن مردم اینجا را از تکفیری تفکیک بکند. این فیلم در پایان نخواهد توانست این تلقین را به بیننده بکند که سیستان و بلوپستانی صلحطلب و صلحجو است.»
وی دربارهی دو سکانس فیلم توضیح داد: «تصورم از سکانسی که در آن سر گوسفند تنها داراییشان را میبرند یا سکانسی که فائزه میگوید که بلوچها خوب هستند، این است که توجیهی سطحی و هول هولکی است و برای آن باور سیاهی است که به این استان القاء میشود.»
خاشی ادامه داد: «تروریستها شرورترین افراد هستند و به هیچ سرزمینی تعلق ندارند. وقتیکه عبدالمالک ریگی یا هرکس دیگری دست به آدم کشی بزند، دیگر متعلق به هیچ سرزمینی نیست. وقتی به این فیلم دقت میکنیم حتی به شیوهی گریمها مثل مادر عبدالمالک، این موضوع را از دیدگاه یک شهروند عادی میگویم که مشکلات استانمان را میدانم نه از دیدگاه کسی که سینما خوانده و دربارهی آن اطلاعاتی دارد، احساس میکنم این فیلم تلاش زیادی برای تفکیک نکرده است. تصوری که دربارهی خشونت عصیانگر از استان وجود دارد را نشان میدهد. به عنوان یک بلوچ و کسی که در این استان زندگی میکند، فیلم شبی که ماه کامل شد مثل فیلم «بلوچ» در دههی 50، حتی «دادشاه» که میخواست قهرمانان را نشان بدهد، «شعلهور» و «بادیگارد» تمامی این موارد چه حرفهای یا غیر حرفهای باشند یا نویسندگان و کارگردانان بزرگ داشته باشند، بازهم کلیشهها را ادامه میدهند که سیاه نمایی را چه عامدانه و چه غیر عامدانه برای مردم استان ما بیشتر میکند.»
این فعال اجتماعی در ادامه گفت: «به طور طبیعی این فیلم در هر سینمای ایران اکران بشود، چه بخواهیم و نخواهیم تصور مثبتی نسبت به مردم استان ما ایجاد نمیکند. هرچقدرهم در دیالوگها و روایتهای بصری این فیلم مهربانی مردم نمایش داده شود، بازهم باید قبول کنیم آن وزنهی خشونت و تروریست بودن یک نفر از قومی که بسیار بزرگ است، نسبت به صلحی که مردم ما دارند میچربد و متاسفانه در فیلم بیشتر هویداست. بنا به ضرورتی که تریبونها باید برای دوستی و صلح مردم ما تلاش بکنند، احساس میکنم ورود چنین سوژههایی به هنر سینما ضرورتی ندارد. متاسفانه چنین سوژههایی درباره استان ما مطرح میشود.»
این فعال اجتماعی دربارهی سیر به تصویر کشیدن سیمای مردم استان سیستان و بلوچستان در سینمای ایران و چگونگی ایجاد تصویری بهتر در عرصه سینمایی به انصاف نیوز گفت: « احساس میکنم کع باید نگاهها و حتی نگاه مرکزنشین به سیستان و بلوچستان به نگاهی ملی تغییر کند. میتوان این موضوع را از دیدگاه آسیب شناسی اجتماعی نیز مطرح کرد، نگاه برخی از سینماگران، حتی سیاسیون و حتی خیرین و فعالان اجتماعی به استان ما نگاه کاسبکارانه است. آنها از فقر و هنر اینجا کاسبی میکنند. نارساییهای اجتماعی استان دلیل ادامهی این جریانهاست. بسیاری از مردم اینجا زیر خط فقر زندگی میکنند و مشکلات بسیاری دارند. در خرده فرهنگهای این استان صلحطلبی وجود دارد و هرکدام از این موارد یک سوژه برای سینما است.»
او در ادامه گفت: «وقتی سینماگران جوان این استان برای ساخت یک فیلم با هزاران مشکل و بروکراسیهای سخت روبرو هستند، اما برخی از فیلمها با بودجههای کلان ساخته میشود و تصور سیاه را سیاهتر میکند، اما جامعه مدنی اینجا همچنان درگیر مشکلات فراوانی است. اگر سینما و دستگاههایی مثل صدا و سیما و حتی میراث فرهنگی بتواند بخشی از بودجه استان را با نیازسنجی و دیدگاهی کارشناسانه در اختیار جوانان قرار بدهند تا برای به تصویر کشیدن چهرهی مثبت از استان تلاش بکنند، به طور طبیعی امید اجتماعی به استان باز میگردد. در حال حاضر، چنین نگاهی وجود ندارد.»
خاشی توضیح داد: «بچههای تئاتر استان حتی مشکل سوختبری بلوچ را با فرهنگ فولکلور نمایش میدهند. سینماگران استان بسیار تلاش میکنند اما حتی برای یک تدوین ساده هزینهها پرداخت میکنند و کسی حاضر به حمایت از آنها نیست. اما خانم آبیار با بودجهای کلان وارد استان میشود و فیلمی را میسازد.»
او ادامه داد: «هرچقدر خانم شاکردوست واکنش در برابر صحبتهای آقای فراستی داشته باشد که مردم بلوچ خیلی خوب هستند یا خانم آبیار چیزی بگوید، بازهم نمیتواند آن حجمی از سیاهی را که تزریق کردهاند از بین ببرند. احساس میکنم اکران فیلم در استان نارضایتیهایی را به همراه خواهد داشت. اما دوست دارم این فیلم اکران بشود و ما به عنوان مردم بلوچ دربارهی آن با یکدیگر گفتوگو کنیم. لازم است گردهماییهای مختلفی، پیرامون آسیبهای اجتماعی که در این سالها به فرهنگ ما زده شده تشکیل دهیم و دربارهی آن صحبت کنیم تا راهی برای از میان بردن این اتفاقات بیابیم.»
خاشی تصریح کرد: «ما سرمایهی انسانی داریم و در تک تک نمادها و سمبلهای صلح و دوستی ایرانی را مردم اینجا زندگی میکنند. ما مرزها را به دست این افراد سپردهایم. بدون اغراق میگویم قهرمانترین مردم ایران که در بدترین شرایط در نقاط مرزی در حال تلاش هستند، همین مردم بلوچ هستند و این ظلمی به پیکرهی مدنیت ایران است که بخواهیم از هنر سینما چنین استفادهای بکنیم و این مردم را اینگونه نمایش بدهیم.
وقتی ما این فیلمها را نقد میکنیم با واکنشهای تند روبرو میشویم، برای مثال دربارهی فیلم شعلهور به ما گفتند چه کسی از شما خواست که این فیلم در استان شما اکران شود که شما آن را نقد کردید؟! و حتی دربارهی فیلم بادیگارد نیز متهم به متعصب بودن شدیم. ما متصب نیستیم و به فکر کیان و صلح در ایران هستیم. سینما، صدا و سیما و فرهنگ برای صلح ایران باید ناجی شوند و منادی صلح این مملکت باشند، نه اینکه داستان یک آدمکش را روایت کند و چه بخواهیم و نخواهیم جغرافیای وسیعی را زیر سوال ببریم.»
خاشی در پایان توضیح داد: «آقای فراستی همواره معروف به پراکنده گوییهای بسیار زیاد است که اکثر آن موارد پایه و اساس منطقی ندارد. ایشان بنابر آن کلیشههایی که همیشه وجود دارد در صدا و سیما به عنوان یک کارشناس حضور دارد و به هموطنان خودش توهین میکند و سپس عذرخواهی میکند. این پروسه بارها تکرار شده است و صداو سیما در اختیار چنین افرادی بارها قرار گرفته است و بلافاصله عذرخواهی کردهاند. متاسفانه این موارد بسیار غمانگیز است چون نشان میدهد در برخی از دستگاهها باور برابری و اینکه همهی ایرانیها قابل احترام هستند هنوز وجود ندارد. حرف آقای فراستی بسیار خندهدار بود، زیرا فیلم شبی که ماه کامل شد سیاهی را به جامعه تزریق میکرد و فراستی محصول آن فیلم بود و اولین کسانی که به صحبتهای فراستی واکنش نشان دادند، عوامل فیلم بودند. که این مصداق بارز مالهکشی عبث و باطل است. فراستی و فراستیها یک جریان ناقص فکری هستند که سالهاست وجود دارد. این موضوع نشان میدهد، ما جوانان این استان باید برای معرفی استان خودمان تلاش دو چندانی بکنیم و هرگونه دست کاسبی را از استان برداریم و اجازه ندهیم چهرهی استان مکدر شود.»
ریسباف: هیچ گاردی نسبت به فیلم ندارم
آناهیتا ریسباف کارگردان و بازیگر تئاتر استان سیستان و بلوچستان دربارهی فیلم شبی که ماه کامل شد و چگونگی به تصویر کشیدن سیمای مردم آن منطقه به انصاف نیوز گفت: «من هیچ گاردی نسبت به ساخت این فیلم ندارم، چون به چنین مسایلی که وجود دارد به هیچ وجه پرداختع نمیشود. عبدالمالکها در اینجا حضور داشتند و ما مدتها با پیامدهای ظهورش و کارهای او درگیر بودیم. همه میخواهند بگویند که این فیلم دولتی و سفارشی است، این موارد مهم نیست؛ مهم این است که یک فیلم ساخته میشود و توجه همهی ایران به زاهدان جلب میشود. من فکر میکنم کسی که بخواهد برداشت درستی از بلوچستان داشته باشد، با دیدن این فیلم میتواند برداشتی درست داشته باشد. کسی که نسبت به این فیلم گارد دارد و میگوید بلوچ در این فیلم درست نشان داده نشده است، میتواند هر چیزی را بهانه و دستاویز قرار دهد تا بگوید بلوچ بد است. من هیچ بدی در این فیلم نمیبینم.»
وی ادامه داد: «چون فقر و بیکاری و از همه مهمتر تبعیض وجود داشت، عبدالمالک به وجود آمد. عبدالمالک آدم، کودک و زن، شیعه و سنی کشت و ایجاد ناامنی و تفرقه کرد. چرایی به وجود آمدن عبدالمالک مهمتر از دیدن فیلم است و اینکه فرافکنی بکنیم و بگوییم چرا این سوژه؟ درست نیست؛ اکنون بیشتر در خطر بروز دوبارهاش هستیم. با کتمان واقعیت نمیتوان چیزی را درست کرد.»
او در ادامه تصریج کرد: «خیلی جالب است، در کل دنیا از این دست فیلمها زیاد ساخته میشود. فقط در ایران، هنگامی که به واقعیت سازی میرسند با قومیت، شعار و فرافکنی اصل را منحرف میکنند. به نظرم در حال حاضر مهمترین دغدغه این است که چرا انسانها تبدیل به هیولا میشوند. عبدالمالک میتوانست اهل هر قوم و فامیلی باشد. چرایی به وجود آمدن او خیلی مهمتر است. دیدن قوم بلوچ و به فریاد آنها رسیدن از همه چیز مهمتر است.»
خوشخوی: سینما باید به چرایی پدیدهها بپردازد
سارا خوشخوی فعال سیاسی و اجتماعی اهل سنت از سیستان و بلوچستان دربارهی آخرین ساخته نرگس آبیار و چگونگی تداعی شدن سیمای مردم بلوچ در ذهن مخاطبین به انصاف نیوز گفت: « حقیقت موضوع این است، فیلم را ندیدهام و نمیتوانم دربارهی آن نظر بدهم. خیلی دوست داشتم فیلم در اینجا اکران بشود تا ما فیلم را ببینیم و در مورد آن صحبت بکنیم. حتی به دوستانم پیشنهاد دادم تا آن را در اکران خصوصی ببینیم و سپس دربارهی آن نظر بدهیم که سازند ی فیلم چه هدفی داشته است. بالاخره هر فیلمی برخواسته از مسایل اجتماعی آن منطقه است.»
این فعال اجتماعی دربارهی احتمال اکران این فیلم در آن استان گفت: «با توجه به صحبتی که آقای فراستی کردند، و با بکار بردن کلمهی «لعنتی» به مردم این منطقه توهین کردند، فکر نمیکنم این فیلم در اینجا اکران بشود.»
خوشخوی در صورت اکران احتمالی و تاثیرات ناشی از آن به انصاف نیوز گفت: «سینما به مردم منطقهی ما کم ظلم نکرده است. فیلمهایی به نام و با لباس بلوچ ساخته شده که تمام آن اسلحه و قاچاق است. آنها قوم بلوچ را قومی خشن نشان دادهاند که کار آنها تنها تجاوز، قاچاق و اشرارگری است. این موارد یک طرف، بازهم میگویم من فیلم را ندیدهام اما از سوی دیگر اگر این فیلم اکران بشود بخشی به طور طبیعی نسبت به آن گارد خواهند گرفت. بخشی از مردم که تحلیل آنچنانی از فیلم ندارند و یا میخواهند برداشتی دیگر نسبت به آن داشته باشند. گروهی دیگر مثل ما نیز فیلم را خواهند دید، آن را نقد خواهند کرد و سپس حرفشان را خواهند زد.»
وی ادامه داد: «اگر این فیلم قرار است در اینجا اکران بشود، برای گروهی خاص اکران شود تا درمورد آن صحبت بکنند. این موضوع باید تحلیل شود چون مسالهای اجتماعی است. به عنوان یک بلوچ نظرم این است که عبدالمالک یک پدیده بود که بوجود آمد. سینما باید به چرایی این پدیدهها بپردازد. من به عنوان یک محقق اجتماعی به این موضوع اینگونه نگاه میکنم که چرا عبدالمالک به وجود آمد ولی نمیدانم که این فیلم به این موضوع پرداخته است یا نه؟ در قومی که مرزدار و مهمان نواز هستند، عبدالمالک به وجود میآید و چرا چنین پدیدهای بوجود میآید.»
او دربارهی سیر به تصویر کشیدن سیمای مردم بلوچ در سینمای ایران گفت: « خیلی از این فیلمها داشتهایم، که نگاه مردم ایران را نسبت به منطقهی سرشار از استعداد سیستان و بلوچستان منفی و ترسناک کردهاند. همه از این منطقه میترسیدند، اکنون برای مدتی بهتر شده است. به دلیل اینکه لباس بلوچی پوشیده بودم با من برخوردهایی میشد و مردم از من میترسیدند.»
خوشخوی در پایان گفت: «ای کاش در جایی این فیلم به صورت خصوصی اکران میشد. تعدادی از فعالان اجتماعی این فیلم را میدیدند و نقد و نظر خودشان را میگفتند.»
میری: عبدالمالک از مردم بلوچ در فیلم جداسازی شده است
امین میری از بازیگران فیلم شبی که ماه کامل شد، که در نقش دایی عبدالمالک ظاهر شده بود و همچنین مشاور لهجهی آن فیلم سینمایی نیز بوده است، دربارهی اینکه آیا در فیلم نگاه مرکزیتنشینی وجود دارد به انصاف نیوز گفت: «نیت گروه و خانم آبیار این نگاه نبوده و این اتفاق در فیلم افتاده است. توییتهایی به دستم رسیده است که مردم راغب شدهاند تا به سیستان و بلوچستان بروند تا فضا و لوکیشن آنجا را ببینند. لهجهی این فیلم برای مخاطبان جذابیت داشته است. مهمترین چیزی که در فیلم اتفاق افتاده است جداسازی مالک و تفکر او از طایفهی ریگی و بلوچستان است. حس میکنم هرکسی این فیلم را ببیند و نگاه منصفانهای نسبت به آن داشته باشد، خواهد دید که تفکرات مالک از طایفهی ریگی، قوم بلوچ و سیستان و بلوچستان جدا شده است. تا قبل از این فیلم، اکثریت مردم، همهی مردم آن منطقه را مثل مالک میدیدند. سفرهای نوروزی بعد از اکران فیلم در جشنواره به سیستان و بلوچستان بیشتر شده است.»
وی در ادامه توضیح داد: «بازخوردی که از اکثر مخاطبان این فیلم گرفتیم، اکثریت معتقد بودند که این جداسازی در فیلم اتفاق افتاده است. چیزی که برای خانم آبیار، آقای قاسمی، گروه فیلمسازی و من مهم بوده است و روی آن کار کردهایم. حتی آن بلوچ واقعی کپرنشین مقابل مالک ایستادگی میکند. خیلی از انسانهای دیگر، حتی پدرش مخالف او بودند؛ به هر حال تمام وقایع را نمیشود در فیلم گفت. مولانا عبدالحمید از تفکرات مالک جدا میشود.»
این بازیگر در ادامه توضیح داد: «شما رنگ و موسیقی و شادی را در بخش بلوچستان میبینید اما در بخش پاکستان این موارد تیره و تار میشود. از زمانیکه فیلم وارد پاکستان میشود رنگ کمتر میشود. به تمامی موارد در فیلم توجه شده است. لوکیشنی که در بلوچستان و چابهار فیلمبرداری شده است تا کنون در هیچ فیلمی استفاده نشده، منظورم صحنهای است که گاندوها را به تصویر میکشد.»
میری ادامه داد: «حتی در نیمهی اول فیلم، عبدالحمید عاشق، شاعر، هنرمند و نوازنده است و حتی اجازه نمیدهد بزغاله را بخاطر او بکشند و به گاندوها غذا میدهد. آن تفکر است که این آدم رئوف را متحول میکند. اگر کسی منصفانه به این فیلم نگاه بکند به مردم آن منطقه که خودم عضوی از آنها هستم منصفانه نگاه خواهد کرد.»
این بازیگر دربارهی یادداشت تحلیلی «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» اینگونه توضیح داد: «در یک فیلم نمیشود همهی حقیقت را گفت. یک جملهی مهمی مادر میگوید که بچههای ما قاچاق میکنند و تکفیری میشوند و هیچکس نمیپرسد چرا؟ به نظرم سازمان نهاد ریاست جمهوری باید به این «چرا» پاسخ بدهد و تاکنون کسی در دورههای مختلف ریاست جمهوری این سوال را نپرسیده است. آنها خط لولهی گاز را افتتاح کردهاند اما زاهدان مرکز استان هنوز گاز ندارد. گاز به پاکستان میرود اما باید کپسول گاز روی دوشمان باشد و کپسول گاز را در زاهدان میخریم. نهاد ریاست جمهوری باید به این سوالها پاسخ بدهد تا نقد فیلم بکند.»
میری توضیح داد: «در هیچ دورهای نه در دورهی اصلاحات و نه در دورهی اصولگراها سیستان و بلوچستان دیده نمیشود. اصلاحطلبان بیشترین درصد رای را همیشه از استان سیستان و بلوچستان گرفتهاند. چه آقای خاتمی، آقای روحانی و چه آقای موسوی و چه آقای هاشمی، حتی زمانیکه آقای معین بود که در انتخابات رای نیاورد. اما هیچ اتفاقی در اینجا نیفتاد. از طرفی دورهی آقای احمدی نژاد هم بدترین دوره برای سیستان و بلوچستان بود.»
میری دربارهی واکنش مردم سیستان و بلوچستان در صورت اکران این فیلم در آن استان به انصاف نیوز گفت: «به نظرم مردم از آن فیلم استقبال میکنند. بسیاری از مردم به شهرهای دیگر رفتهاند و این فیلم را دیدهاند. این اولین فیلمی است که مردم تمایل دارند تا در سیستان و بلوچستان اکران شود و در زابل و زاهدان اکران خواهد شد. سیستان و بلوچستان برای بیست سال سینما نداشت. سینما مهربان و فروردین که بعدها به فرهنگ تغییر نام داد به دلیل عدم حمایت ارشاد برای بیست سال تعطیل شدند. حدود دو سال است که سینما هلال در زاهدان افتتاح شده و حدود ده دوازده روزی است که سینما چابهار افتتاح شده است.»
این بازیگر سینما در پایان گفت: «در سیستان و بلوچستان برای امرار معاش قاچاق سوخت انجام میشود و بخاطر حدود 30-20 هزار تومان جانشان را در کف دستشان میگیرند. همین افراد بلوچ گاندوهای میلیاردی دارند که هر کدام از آن گاندوها قاچاق بشود، میلیاردها میارزد. آنها هیچ وقت این کار را نکردهاند.»
برهانزهی: واکنشها متفاوت خواهد بود
نوید برهانزهی -یکی از فعالان رسانهای سیستان و بلوچستان که از او به عنوان یک شهروند خبرنگار نیز تقدیر شده است- دربارهی شبی که ماه کامل شد به انصاف نیوز گفت: «به دلیل اینکه این فیلم در استان ما اکران نشده است، هنوز فیلم را ندیدهام. ولی از نوشتههای مردم و حتی مردم استان که فیلم را در جاهای دیگر دیدهاند، نظر آنها 50-50 است. بعضی از آنها گفتهاند که چهرهای خوب از مردم بلوچستان به تصویر کشیده است و برخی آن را بد میدانند. یکی از هم استانیهایم گفته است که بین ریگی و بلوچها تفکیک قائل شده است و خیلی از هم استانیهایم نیز معتقدند مردم را بد نشان داده است.»
این شهروند بلوچ دربارهی حرفهای مسعود فراستی نیز گفت: «مسعود فراستی حرفهایی را زد که فکرش را هم نمیکرد با چنین واکنشی روبرو شود. خاندان ریگی یکی از بزرگترین طایفههای استان ما هستند؛ تخمین زده شده است که این افراد حدود هزار نفر باشند. واکنش مردم نسبت به حرفهای او خیلی تند بود. فراستی چنین آدمی است، خودتان او را بهتر میشناسید. فراستی حرفهایی از این دست زیاد میزند و با واکنش تند مردم روبرو شد. حرفهای او را که شنیدند نکات بدی دربارهی فیلم نوشتند، حتی کسانی که فیلم را ندیده یودند بر علیه فیلم نوشتند، جدا از اینکه بر علیه فراستی نیز نوشتند.»
برهانزهی دربارهی اکران فیلم و واکنش مردم اینگونه گفت: «عدهای ناراحت خواهند شد و بر علیه فیلم خواهند نوشت، من از این موضوع مطمئن هستم. خیلی از مردم اینجا احساسی هستند و به طبع بر علیه آن خواهند نوشت، مثل فیلم شعلهور که دو سال پیش در جشنواره فیلم فجر اکران شد و در یک سانس نیز اینجا اکران شد، عدهای دیده و ندیده بر علیه فیلم نوشتند. شبی که ماه کامل شد جای خودش را دارد و به یک واقعهی پس از انقلاب سیستان و بلوچستان پرداخته است. عدهای بر علیه فیلم خواهند نوشت اما بازهم باید در انتظار بود تا واکنش مردم را دید. بر اساس تجربهی شخصی نسبت به فیلم شعلهور عدهای بر علیه فیلم خواهند نوشتت.»
مرادی: بهتر است این فیلم در استان ما اکران نشود
مطهره مرادی روزنامهنگار محلی و کارشناس جامعه شناسی، فعال فرهنگی، اجتماعی و مدنی دربارهی سیمای مردم این استان در ساختهی نرگس آبیار گفت: «در محافل تهران بیشتر با لباس استان خودم شرکت میکنم. هنگامی که برای تماشای فیلم به سینما رفتم، هزار بار خدا را شکر کردم که با لباس بلوچی به سینما نرفتهام، شاید مردم سنگ یا چیزی را به طرفم پرتاب میکردند.»
این فعال اجتماعی ادامه داد: «هدف آنها چیز دیگری است. مردم عادی که چندان فهم سیاسی بالایی ندارند، چیز زیادی از این فیلم دستگیرشان نمیشود و فقط ظاهر فیلم را میبینند. اما این فیلم برای افراد نخبه، روشنفکر و صاحبنظر استان به طور کامل واضح و روشن است که فائزه و شهاب خودشان به نوعی مقصر بودند. همانطور که در فیلم میبینیم، عبدالمالک در پاکستان صاحب قدرتی است که او را «امیر» میخوانند و از القاعده سرتر شده است. عبدالمالک آنقدر قدرت داشت، فائزه با هر خطی تماس میگرفت، آنها شنود میکردند. عبدالمالک اینگونه تصور میکند که آنها مخبر ایران و حکومت ایران هستند و به همین دلیل خودشان را به خطر میاندازند.»
مرادی ادامه داد: « اگر مردم از دیدگاه سیاسی به موضوع نگاه کنند، این فائزه بود که اصرار به ترک ایران داشت. عبدالحمید عاشق فائزه بود و حتی مغازهاش در استان را فروخت و به تهران رفت. تمام اصرار فائزه به ترک ایران بود تا به مقر عبدالمالک نزدیک بشود و اطلاعاتی به دست بیاورد. افرادی که دید سیاسی دارند اینگونه به فیلم نگاه میکنند.»
این فعال اجتماعی در ادامه گفت: «دید عموم مردم به فیلم چیست؟ همان چیزی است که هدف از ساخت این فیلم بوده است که چهرهی وحشتناکی از استان سیستان و بلوچستان نشان میدهد. چند سال قبل، چهرهی سیستان و بلوچستان با فیلمهای جمشید هاشمپور خراب شده بود. فعالین فضای مجازی، اجتماعی و سیاسی در تلاش بودند تا چهرهی استان را تغییر دهند. تمام مردم این استان با نگاهی روشن در تلاش برای تغییر این سیما بودند. مردم این استان از بسیاری از گردشگران پذیرایی میکنند، شام و نهار رایگان در اختیار آنها قرار میدهند تا نگاهها نسبت به سیستان و بلوچستان تغییر کند.»
وی در ادامه توضیح داد: «ما از اتفاق عبدالحمید و فائزه ناراحت بودیم و میگفتیم که فائزه مظلومانه کشته شدو بلوچستان خراب شد. میگفتیم چرا عبدالحمید با یک دختر خارج از استان ازدواج کرد و این نگاهها را در بین مردم و خانواده فائزه خراب کرد. روشنفکران بر خلاف مردم عادی با دیدن این فیلم به چیزهایی میرسند. روشنفکران میگویند ای کاش این فیلم ساخته نمیشد و چیزهایی برای ما روشن نمیشد..»
وی دربارهی ادعای هزینههایی که توسط مردم چابهار برای نرگس ابیار شده است گفت: «من سندی دربارهی این موارد ندارم اما مردم مدعی هستند که ماشین رایگان برای دو هفته در اختیار آنها قرار دادهاند و با آن به «گواتر» میرفتند که حدود 100 کیلومتری با چابهار فاصله دارد. دلیل را که پرسیدم آنها به مردم گفتهاند میخواهند جاذبههای زیبای گواتر و چابهار را به مردم نشان بدهند، یعنی این هدف به مردم گفته شده است. ماشین یکی از اهالی خراب شده و حدود 12 میلیون هزینه داشته است که خانم آبیار هنوز هیچ هزینهای را پرداخت نکرده است. مردم خوشبین بودهاند که این هزینهها هیچ اشکالی ندارد و بگذاریم تصویری خوب از چهرهی استان نشان بدهند. اما بعد میبینند فیلم بر خلاف آن چیزی است که قراربوده ساخته شود. بهتر است این فیلم در استان ما اکران نشود.»
وی در ادامه تصریح کرد: «ما عدهای هستیم که تعصبی نسبت به بلوچ و بلوچستان نداریم، اما همهی مردم اینطور نیستند و بسیاری از مردم استان ما، انسانهایی متعصب نسبت به نژاد و مذهبشان هستند. اگر این فیلم در استان ما اکران شود، شاید روی صندلی سینما ننشینند و دست به کاری بزنند تا به نحوی این عقده را خالی بکنند.»
انتهای پیام
متاسفانه سالهاست بعضی از سینماگران و صدا وسیما چهره ای مخدوش از قومیت بلوچ را به نمایش می گذارند .
بالاخره تصور مردم و ذهنیت جامعه برخاسته از برخی واقعیت هاست نمی خواهم بگویم ضرب المثل« تا نباشد چیزکی هرگز نگویند چیزها »صد درصد صحیح هست اما صد در صد هم غلط نیست به هر حال مردم ما از بلوچ ها و نیز تا حدودی کردها تصور خوبی ندارند و آنها را افرادی خشن و متعصب و … می دانند . سر بریدن ها و کشتارهای برخی افراد این قومیت ها موجب این تصور شده است ( امیدوارم نظرم منتشر شود ).
به نظرمن سیستان وبلوچستان به طور کامل باید ازایران جداشود وبه کشور اصلی خودیعنی پاکستان بپوندد چون اخلاق وآداب ورسوم وفرهنگ مردم بلوچ هیچ شباهتی به سایرمردم ایران ندارد و دلیل اینکه همه تلاشها برای تغییر ومحرومیت زدایی ازاین استان بی نتیجه مانده همین اختلافات فرهنگی ونژادی بلوچها با سایر ایرانیهاست آنها باید به موطن اصلی خود یعنی پاکستان ملحق شوند تا تمام مشکلاتشان حل شود چون بنظرم هزاران سال هم که بگذرد آنها شبیه مردم ایران نمیشوند وهیچ تغییری نمیکنند
اگر دقت کرده باشید مردم بلوچ حتی ازنظر ظاهری بیشتر به پاکستانیها وهندیها شبیه هستند تا سایر مردم ایران امیدوارم استقلال خودشان را پیدا کنن تا ازمحرومیت نجات یابند