بزرگترین تهدید بنگاه های ایرانی
محسن جلالپور، تحلیلگر مسائل اقتصادی و رییس اسبق اتاق بازرگانی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بزرگترین تهدید بنگاه های ایرانی» نوشت:
زمانی در ایران هر فرد میتوانست همه نیازهای خود را از شرکتهای خانوادگی تامین کند. اتومبیلش را از «ایرانناسیونال» متعلق به خانواده خیامی میگرفت، مواد غذاییاش را از شرکتهای خانواده لاجوردی، دارو و مواد شویندهاش را از شرکتهای خانواده خسروشاهی، لوازم خانگیاش را از خانواده برخوردار و کفش مورد نیازش را از خانواده ایروانی تهیه میکرد. امروز اما کمتر نشانی از شرکتهای خانوادگی باقی مانده است.
متأسفانه اولین ضربه به شرکتهای خانوادگی را مصادرههای گسترده ابتدای انقلاب زد. پس از تصویب حکم مصادره اموال صاحبان صنایع توسط شورای انقلاب، بخش قابل توجهی از کسبوکارهای بزرگ از مالکان آنها گرفته شد. بیشتر این افراد کسبوکارهای خانوادگی داشتند که برخی از معروفترین آنها خانوادههای لاجوردی، خسروشاهی، برخوردار، ایروانی و برادران خیامی هستند.
قدیمیترین بنگاههای خانوادگی در ایران بیش از 70 سال قدمت دارند و از روزی که بنا گذاشته شدهاند تا امروز پستی و بلندیهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. اما به نظر میرسد هرچه زمان گذشته، وضعیت برای فعالیت اینگونه شرکتها دشوارتر شده است. شرکتی نظیر بوتان را در نظر بگیرید که توسط خانواده خلیلیعراقی در سال 1328 راهاندازی شده و تا امروز دو رژیم سیاسی، چندین نخستوزیر و رئیسجمهور، چند کودتا و شبه کودتا، یک انقلاب، تغییر مداوم قوانین، دشوار شدن رویههای کاری، سیاستهای نادرست اقتصادی، ناآرامیهای سیاسی، مصادرهها، جنگ و تحریم، نااطمینانی، دهها استیضاح و تغییر دولت و از همه اینها مهمتر صدها مقررات دست و پا گیر و فسادآفرین اقتصادی را پشت سر گذاشته است. مگر شوخی است؟ یک شرکت چقدر توان تطبیقپذیری با شرایط سیاسی را دارد؟
علاوه بر این، درآمد کسبوکارها در ایران به دلیل قوانین خاصی که داریم به خود کسبوکارها برنمیگردد و به صورت سود میان سهامداران تقسیم میشود. مهمترین دلیلی که باعث شده فرزندان کارآفرینان ایرانی به تداوم فعالیت بنگاه خانواده علاقه نداشته باشند، دشوار شدن مداوم فضای کسبوکارهای سنتی در 50 سال گذشته است. در نتیجه فرزندان کارآفرینان بنگاههای دیرپا و خانوادگی یا بار مهاجرت بسته و از کشور خارج شدهاند یا به شرکتهای نوپا و استارتآپها مهاجرت کردهاند. در حقیقت حجم محدودیتها و موانعی که در کسبوکارهای سنتی وجود دارد هنوز در کسبوکارهای مدرن به وجود نیامده است. بنابراین پسری که به اندازه پدرش صبر و حوصله ندارد و تعامل با نظام اداری ناسالم را بلد نیست از این فضا میگریزد.
یک روز به خطاب به یکی از دولتمردان محترم گفتم؛ خیلی متاسفم چون امروز ساختار ما به گونهای عمل میکند که نفع آدمهای درستکار انجام کارهای خلاف و نادرست است در حالی که ساختار باید به گونهای کار کند که نفع آدمهای خلافکار در انجام کارهای درست باشد.اشاره کردم که اگر کسی درباره شروع یک کسبوکار از من مشورت بخواهد میگویم شروع نکن چون در این فضای آلوده به رانت هرگز موفق نمیشوی.
متأسفانه مناسبات تیولداری و سرمایهداری دولتی چنان کار را برای کارآفرینان بخشخصوصی تنگ کرده که هیچکس رغبتی برای سرمایهگذاری ندارد. علاوه بر این، مداخلات گسترده ساختار سیاسی در زندگی و کسبوکار مردم، در همه اشکال، بیانگیزگی ایجاد کرده و زمینه ساز مهاجرت خیلی از آنها شده است. حال چطور ممکن است جوانان خلاق تمایل به ماندن در کشوری را داشته باشند که سیاستمدارانش در همه امورشان دخالت میکنند؟
انتهای پیام