حقوق شهروندی در زعفرانیه تهران
مسلم محمّدزاده، وکیل دادگستری، در یادداشتی با عنوان «حقوق شهروندی در زعفرانیه تهران» در کانال تلگرامی بنیاد حقوق ایرانیان نوشت:
زعفرانیه تهران که روزگاری به خاطر خوشی آب و هوا و وجود باغ های منطقه اسدآبادش، محلی مناسب برای زندگی به شمار می آمد، اکنون با وجود چندین مجتمع سر به فلک کشیده تجاری و فروشگاهی، به قول حقوقدانان، در عمل، از حیّز انتفاع برای سکونت خارج شده است و ساکنان و عابران این منطقه، هر روز شاهد محدویت و ممنوعیت های جدید رفت و آمد و احداث سازه های تجاری بدقواره ای هستند که به طور قطع، مخالف حقوق شهروندی و شهری آنان است.
این محدودیت ها، بدون هر گونه آگاهی قبلی به شهروندان، اعمال می شود. دیده شده که صبح راننده ای، خودروی خویش را در محلّ مجاز خیابان پارک کرده، در حالی که عصر متوجه می شود که در زیر تابلو (حمل با جرثقیل و پارک ممنوع) متوقف شده است!! یا راننده خودرویی که از جنوب به شمال یک خیابان در حال رانندگی بوده، فردای آن روز با تابلو ورود ممنوع مواجه می شود و تازه می فهمد که امروز، از شمال به جنوب خیابان رانندگی مجاز است!!! آری از این نمونه های فراوان در جای جای پایتخت وجود دارد و همگان دیده و شنیده ایم.
ساخت مجتمع های تجاری- اداری- ورزشی- آرایشگاهی- فروشگاهی!! نظیر پالادیوم نمونه ای از بی اعتنایی به حقوق شهروندان و ساکنان است. سازه ناساز و ابرپیکری که در خیابان کوچکی ساخته شده و به افتخارِ نزولِ خود در محله زعفرانیه، با تجاوز به معبر عمومی، حتی عرض یک کوچه و معبر را پل سرپوشیده ای ساخته است و شهرداری هم به احتمال فراوان و با قاطعیتی که همه از آن سراغ دارند، مالکِ بی نوا را به پرداخت جریمه های چندین میلیاردی محکوم می کند تا درس عبرت و نمونه و یادگاری باشد برای همه متخلفانِ قانون گریز از قوانین سفت و سخت شهرداری و ساختمانی و شهرسازی!
شهر در یک نگاه، به عنوان میراثی ماندگار و مشترک برای همه نسل هاست و نسل کنونی ساکنان و مسؤولان شهری نباید با بهره برداری و تخریب های خودخواهانه و متهورانه، امکان استفاده بهینه نسل های آینده از شهر را سلب کنند.
یکی از استادانِ گرامی ما در دوره کارشناسی– که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش- خاطره ای از حضور خود در یکی از کشورهای اروپایی نقل می کرد. می فرمود: خیابانی در نزدیکی دانشگاهمان بود که هر روز ماشین های بسیاری در آن پارک می شد. یک روز، یادداشت کوچکی روی شیشه ماشین ها توجه ام را جلب کرد، نزدیک شدم دیدم که به آگاهی همه کسانی که ماشین خود را به صورت مجاز در آن خیابان پارک کرده، رسانده اند که یک ماه دیگر و از تاریخ فلان، به فکر پارکینگ موقت برای ماشین خود باشند چرا که شهرداری یا هر جای دیگری که من فراموش کرده ام، می خواهد خیابان را تعمیر کند. این یعنی احترام به حقوق شهروندی و انتظار مشروع.
انتظار مشروع یعنی انتظارها، توقعات و خواسته های موجه و قانونی که در رابطه بین شهروند و دولت به وجود می آید و عدم رعایت این وضعیت یا تغییراتِ ناموجه آن، از سوی دولت برای شهروندان زیان آور است. به دیگر سخن، در مورد موضوع ما، شهروند: نباید به ناگاه و بدون اطلاع موجه قبلی از سوی مسؤولان، با تغییر جهت خیابان محل عبور و مرور خود روبرو شود، نباید در طول یک روز تابلو حمل با جرثقیل در کنار ماشینی پارک شود که صبح در همین محل، به صورت مجاز پارک کرده است. اعتماد عمومی ایجاب می کند که تغییر در انتظارات و خواسته های مشروع، استثنایی باشد و امر مهم و والای دیگری آن را ایجاب کند و بنابراین، مسوولان امر، نباید بدون توجه به برنامهریزیهای شهروندان، بر خلاف انتظار مشروع آنان، اقدامات نسنجیده و شتابزده انجام دهند.
به نظر می رسد تغییراتی که در این محله رخ می دهد، به گونه ی شایسته به آگاهی عموم رسانده نشده و بیشتر به مذاق مالکان مجتمع های تجاری و فروشگاهیِ ریز و درشت آنجاست تا ساکنان منطقه؛ تو گویی، ولایتی است مجزا که مسوولان شهری و محلی، از هر نوع محدودیت و تخریبی استقبال کرده تا خاطر عاطر مالکان و سرمایه گذاران گزندی نبیند! و ساکنان، هر روز با تغییر و محدودیت در رفت و آمد مواجه هستند و آنچه البته به جایی نمی رسد، فریاد سکوتِ آنان است.
انتهای پیام
کل مملکت این وضع است
…