روحانی چه میکشد: «حملهی کارگردان و دفاع مجری ستاد 92»
حسین دهباشی، کارگردان فیلم تبلیغاتی رییس جمهور در سال 92 که حالا نگاهی منتقدانه به دولت دارد، نقدی به انتخاب محل امضای پیماننامههای سفر روحانی به ایتالیا در کنار مجسمهی یکی از فرماندهان رم باستان نوشت که بازتاب فراوانی یافت، از جمله اتهام مجری همان ستاد انتخاباتی!
به گزارش انصاف نیوز، حسین دهباشی مدعی بود که «مارکوس» ایرانیان دورهی اشکانیان را مغلوب خود ساخته و برای انتخاب چنین مکانی، مشاوران فرهنگی و رسانهای رییس جمهور را به نداشتن «سواد و حواس» متهم کرده است. رضا رشیدپور هم در پاسخی سیاسی، به کنایه او را که مدتی پیش در هیات مدیرهی منطقهی آزاد کیش عضویت داشت، متهم کرد که «کیش را مات کردید». ضمن این که موضع گیری او را «دشمن شاد کن» خوانده است.
همچنین نوشتهی تا حدی سیاسی مصطفی مسجدی آرانی، یک روزنامهنگار که بازتاب زیادی پیدا کرد، در نهایت نوشت «خدا عاقبت همهی ما را ختم به خیر کند!». او ضمن این که مارکوس را در نبرد با ایرانیان نه آنچنان فاتح خوانده، در حمایت از انتخاب آن محل نوشته که مارکوس زمانی «بر ژرمنها یعنی اروپاییان پیروز شده، پس چه خوب که رییس جمهورمان پیش مجسمهای کنفرانس خبری برگزار کرده که نشان پیروزی اروپاییان بر خودشان است. پیروزی غرب بر غرب. نشانه «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین»».
حمله به مشاوران روحانی
حسین دهباشی نوشته بود: «اطمینان دارم که رییسجُمهورِ میهندوستی چون آقای دکتر روحانی بعدا بسیار رنجیده | امّا یعنی مُشاورانِ فرهنگی و رسانهای ایشان نیز سواد و حواساش را نداشتهاند؟ | که لحظهای تردید کُنند | در انتخابِ بیسابقهء محل موزهء Capitoline شهرداریِ رُم برایِ برگزاریِ جلسهء رسمیِ روسای دو کشور و امضاء انبوهی از پیمانهای تفاهم؟ | آنهم در سایه مجسمه و زیرِ سُم اسبِ «مارکوس آئورلیوس آنتونیوس»؟ | که ایرانیان را در عصرِ پارتیان و سلسلهء اشکانی به سختی شکست داده و مغلوبِ خود ساخته».
نه آنچنان فتح!
مصطفی مسجدی آرانی، روزنامهنگار در پاسخ به دهباشی نوشت: «مطلب شما در باب نقد بر محل کنفرانس خبری و امضای تفاهم نامه میان مقامات ارشد ایران و ایتالیا که ان شاء الله از سر «دلسوزی» نوشته شده را خواندم. حتی اگر دلسوزی هم انگیزه آن مطلب نباشد عیبی نیست چرا که با ارجاع درست شما به سخن مولایمان علی (ع)، باید به نوشته بنگریم و نه نویسنده. با این حال در نوشته شما حرفهایی است که آدمی، نمیتواند باور کند از نهاد یک محقق تاریخ برآمده باشد. مثلا آنجا که فرمودید مارکوس آئورلیوس آنتونیوس، «فاتح» ایران است. بهتر از من میدانید که جنگ روم با امپراطوری اشکانیان در عصر پارتیان، از 161 میلادی آغاز شد و تا 166 میلادی ادامه داشت. در 3 سال ابتدای آن جنگ، پیروزی از آن ایرانیان بود و در نیمه دوم آن شش سال بود که ایران، شکست خورد ولی نه آن چنان که «فتح» شود. بلکه ارمنستان و یکی دو منطقه کوچک دیگر را از دست داد. ایران بزرگ کجا و این یکی دو منطقه؟! باز هم بهتر از من میدانید حتی پس از آن پیروزی مختصر ارتش روم بر اشکانیان هم، از کار خدا یا آه مردم مظلوم، طاعون از طریق لشگر فاتح به اروپا رفت و خانمان سوز شد. باز بهتر از من میدانید که حتی همان موزه کپیتولاین رم هم در توضیحات این مجسمه نوشته که هیچ اشاره ای در منابع باستانی به اینکه این مجسمه، واقعا مجسمه آئورلیوس باشد نشده و آنچه هم که از منابع متاخر فهم میشود این است که این مجسمه اوست پس از آنکه در سال 176 بر ژرمنها یعنی اروپاییان پیروز شده است. پس چه خوب که رییس جمهورمان پیش مجسمهای کنفرانس خبری برگزار کرده که نشان پیروزی اروپاییان بر خودشان است. پیروزی غرب بر غرب. نشانه «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین». و در نهایت باز بهتر از من میدانید که آئورلیوس، امپراطوری بود که مثل رییس جمهور حقوقدان ما، به امر قضاوت و دادگاه توجه داشت و میگفت که یک قاضی خوب بهتر از سرباز مسلح میتواند نظم جامعه را حفظ کند. پس باز هم به قول پیشین خودتان که درباره «اشرف پهلوی» نگاشته بودید، عیب او جمله بگفتی هنرش نیز بگوی. به قول خودتان و این دفعه، حقیقتا، زیاده جسارت است و البته یک چیز دیگر: خدا عاقبت همهی ما را ختم به خیر کند!».
حملهی مجری ستاد
رضا رشیدپور، مجری برنامههای انتخاباتی روحانی در سال 92، اولین کسی بود که واکنشی تند و عصبی نشان داد و نوشت: «در نوشتهی جناب مستطاب دهباشی چند نکته نهفته است. یکم حس تحقیر دیگران از روی غرض ورزی حرفهای. کنایهی بدترکیب ایشان به مشاوران بیسواد بیش از آنکه دلیل سواد ایشان باشد، برهان قاطع بیادبی و یا حداقل نمکناشناسی است. چگونه ایشان تمام مهارت خودش در فیلمسازی را فدای کسی کرده که مشتی بیسواد اطرافش هستند؟!
دوم این که این مرض – خود رییس جمهور انتخاب کن پنداری(!) – هم بد دردی است. چون انصافا فیلمهای تبلیغاتی جناب روحانی اگر از تعداد رای دهندگانش نکاسته باشد، حتما نیفزوده است! حالا آن نوسفر زیرزمینی کپی برابر اصل عمو سام هم بماند که خود ضربهی دردناکی به حیثیت رییس جمهور در افکار بخشی از جامعه بود.
سوم اینکه کاردینالهای استقبال کننده از روحانی هم شال قرمز داشتهاند و متاسفانه مشاوران بیسواد اصلا دقت نکردهاند که در جنگ چالدران دوم، لشکر عثمانی هنگام حمله به لشکر ایرانی بیرق سرخ داشته اند! کجا ببریم و بشوییم این ننگ را؟!
جناب دهباشی شما که بردتان را کردید و معروف شدید و بابت فیلمهای تاریخ شفاهی کلی دستمزد هم از همه جا گرفتید و حالا هم که میخواهید نمایندهی مردم بدبختی مثل من در مجلس بشوید؛ هنوز بس نیست؟ کیش را مات کردید؛ هنوز بس نیست؟ دشمن شاد کردید؛ هنوز بس نیست؟ بس است اخوی. انصافا بس است».
پاسخ به «دشمن شاد کن»
البته حسین دهباشی توضیحی کوتاه در پاسه به رشیدپور داد: «دوست هنرمندمان | جناب آقای رشیدپور | لطف کرده و تذکرات برادرانهای در نقد یادداشت کوتاه نگارنده در خصوص تصاویر منتشره از جناب آقای رئیس جمهور در ایتالیا مرقوم و منتشر فرمودهاند | سپاسگزارم. میماند این تعبیر که | مطالب صاحب این قلم را | «دشمن شادکن» نامیدهاند! | اطمینان دارم که ایشان سهوا کم دقتی کرده | و مانند همهی ما | «دشمن» را نه در بین برادران و خواهران هموطن و جناح های رقیب داخلی | که در سیاه پوشانى چون داعش و ستمکارانى چون دول استکباری بیگانه مصداق یابی مینمایند. با نهایت مهر و احترام | برادرتان حسین دهباشی».
انتهای پیام