هاشمیها در زمان ردصلاحیت مهندس بازرگان کجا بودند؟
جواد نظری مقدم در فیسبوک نوشت: هاشمی و دیگران در زمان رد صلاحیت مهندس بازرگان کجا بودند؟ اما آقای هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر چند زمانی است نگران رد صلاحیتها هستند. نگرانی ایشان برای من که صفحات تاریخ انقلاب را تا اندازهای ورق زدم اهمیت ندارد. او و برخی مثل او سالها پیش از این در زمانی که تاریخی ترین رد صلاحیتهای انقلاب صورت پذیرفت باید نگران میبودند. در همان زمان که مهندس بازرگان علی رغم همه ی انتقاداتی که به او وارد میدانیم در انتخابات ریاست جمهوری سال 1364 رد صلاحیت شد. قطعا” او و دوستانش از این رد صلاحیت بزرگ دلشاد بودند و در پوست خود نمیگنجیدند.
این آقایان کجا بودند زمانی که یکی از بزرگترین مبارزان تاریخ معاصر همان کسی که به گفته ی رهبری انقلاب «یکی از مبارزین دیرین با رژیم ستمشاهی و نیز از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشه های ناب اسلامی با زبان و منطق و شیوه نوین بود و… در چشم همه ی علاقه مندان به گسترش و رواج ایمان اسلامی در میان طبقات تحصیلکرده در دوران خفقان و دین زدایی رژیم پهلوی، دارای شأن و ارزش به خصوصی بود»، رد صلاحیت شد.
در همان زمان سه تن از مراجع عظام تقلید یعنی مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری و آیت الله سید صادق روحانی، انتخابات ریاست جمهوری سال 64 را تحریم کردند. یدالله سحابی هم که از مبارزان بود و سهم قابل توجهی در انقلاب داشت در انتخابات مجلس رد صلاحیت شد و منزوی شدند و از صحنه بیرون رانده شدند تا امثال هاشمیها بی رقیب باشند.
و حال او و بسیاری دیگر با همان چوب رانده میشوند و از سوی خیلیها خائن قلمداد میشوند، همانطور که بازرگان وسحابیها را خائن خواندند. خلخالی هم که بازرگان را خائن میدانست پشیمان شد اما پشیمانی ثمری نداشت و خیلی دیر بود. این سنتی است که هاشمی و دوستانش آغازگرش بودند و این سنت سیئه، موجبات نگرانی وی را در آن زمان فراهم نیاورد چون در آن روزها به نفع وی نبود که نگران باشد و اظهار نگرانی کند. حالا او در موقعیتی قرار گرفته که طعم رد صلاحیت خود و همفکرانش را باید بچشد. زدی ضربتی ضربتی نوش کن.
این حرف من به معنی دفاع کامل از نهضت آزادی و جبهه ملی و نیز زیر سوال بردن عملکرد شورای نگهبان در قضیه ی رد صلاحیتهای اخیر نیست، چرا که نظارت شورای نگهبان در این مسیر کاری است صواب و لازم اگر منصفانه باشد. فقط خواستم بگویم عاقبت طرد و حذف و منزوی کردن بزرگترین مبارزان انقلاب در سالهای آغازین انقلاب چه نتایجی را به دنبال دارد.
انتهای پیام
سلام بر شما ، آقای جواد نظری مقدم ! که حکمآ نظرت ،جواد و به همین دلیل هم،حتمآ مقدم است ( یکی از معانی جواد { اسب } تند رو است ) و اما، این مَثل،زدی ضربتی… ممکن است میان دو فرد و بر اثر یک اختلاف شخصی میان آندو صادق و وارد باشد . برادر من ! آقای رفسنجانی در این موقعیت سیاسی -اجتماعی، یک فرد نیست و گستره سخنش هم به یک فرد معطوف نیست ! و از این گذشته،چون ایشان یک زمانی احیانآ دارای یک اندیشه خاصی بوده،آیا تا ابد دیگر حق تغیر و تکامل و کسب تجربه ندارد ؟ اینکه بزرگان گفته اند / هر که ناموخت از گذشت روزگار / هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار ، برای کیست ؟ من به شما توصیه میکنم،شما هم از گذشته درس بگیر و آنرا چراغ راه آینده ات ساز . در این 36 سال خیلی ها تغییر کرده اند، ولی یکی تغییر مثبت و یکی هم منفی ! بنظر میرسد، اگر احیانآ تغییری در آقای رفسنجانی ایجاد شده،از نوع مثبت است،که باید من و شما آنرا پاس بداریم ! این تغییر ،درس زندگی برای همگی ماست ! تخطئه نکنیم !
البته در این که موضع گیری آقای هاشمی در مورد ردّ صلاحیت افراد صالحی مثل مرحوم بازرگان، سحابی و بسیاری دیگر، درست و منصفانه نبوده شکّی ندارم. امّا نباید به طور کلّی امکان هر گونه تغییر و تحوّل رو در افراد سد کنیم. همه ی ما دچار تغییر رفتار و منش می شیم و این طبیعیه. منتها در مورد اخیر (ردّ صلاحیت آقای حسن خمینی)، انتقاد آقای هاشمی منطق و استدلال قوی ای نداشت. این که ایشون نوه ی رهبری فقید انقلاب هستن یا به او شبیه هستن، خیلی منطق استواری نیست. بهتر بود به صلاحیت علمی ایشون یا تأیید علمای بزرگ حوزه از آقای خمینی اشاره می کردن.
مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم مهندس سحابى هم اسلام را ميخواستند و هم ايران را و چون درس ريا كارى نخوانده بودند صداقت داشتند (چون مسلمان شيعه علوي بودند)