به بهانهی شصتمین سالروز درگذشت آلبر کامو
ایسنا نوشت:میگویند آلبر کامو طرز فکر خاص خودش را داشت، عدهای «بیگانه» و عدهای دیگر «طاعون» را مبنای فکری این نویسنده فرانسوی میدانند، این درحالی است که پرویز شهدی میگوید: کامو بین دو مرحله بدبینی و خوشبینی گام برمیدارد.
تنها پنج رمان، چند نمایشنامه و تعدادی از آثار غیرداستانی خود را خلق کرده بود که در چهارم ژانویه ۱۹۶۰ در سن ۴۶ سالگی درگذشت و از خود عنوان دومین نویسندهای که تا آن روز جایزه نوبل را گرفته بر جا گذاشت. امروز (چهاردهم دیماه ۹۸) ۶۰ سال از روز درگذشت این نویسنده فرانسوی میگذرد اما هنوز بسیاری از کتابهای او خصوصا آثاری مثل «بیگانه»، «طاعون» و … از پرطرفدارترین کتابهای بازار است. کامو خود هرگز ادعای فیلسوف بودن نداشت اما برخی آثار او را فلسفی میدانند، عدهای با خواندن «بیگانه» از پوچگرایی این نویسنده میگویند و عدهای دیگر «طاعون» را خلاف این ادعا میدانند.
طرز فکر خاص خودش را داشت
پرویز شهدی، مترجم آثار آلبر کامو در گفتوگو با ایسنا درباره این نویسنده میگوید: آلبر کامو در الجزیره به دنیا آمد و سالهای ابتدای نوجوانی خود را آنجا گذارند، بعد به پاریس آمد، خبرنگاری و نویسندگی را پیشه کرد. آثار او شامل چهار نمایشنامه و پنج رمان است که دیگر اجل مهلتش نداد بیش از این کار کند. البته یک از سری یادداشتهای او هم به نام «دفترچهها» که من اخیرا ترجمه کردهام در دست چاپ است.
این مترجم که معتقد است کامو میان نویسندگان هم دورهاش، سارتر و سیمون دوبووار، طرز فکر خاص خودش را داشت، میافزاید: یک عده او را آدمی پوچگرا و بدبین میپنداشتند، به خصوص با کتاب «بیگانه». اما کامو این طور نبود، آدم انساندوستی بود و این را با کتاب «طاعون» ثابت کرد و همه پی بردند که او به آن شکلی که فکر میکردند نبوده و آن پوچگرایی و نیهیلیسم را یک نوع زندگی برای کسانی به حساب میآورد که به دنیا میآیند و بدون انجام کاری و داشتن هیچ نوع رسالتی مدتی زندگی میکنند و بعد هم میروند، متاسفانه اکثر مردم دنیا همینطور هستند و معدود بینشان پیدا میشود که شاعر، نویسنده، مخترع و یا دانشمند بشوند.برای همین آلبر کامو عقیده بر این دارد که اگر کسی زندگی را دست کم بگیرد و آن رسالت و تعهدی را که به عنوان یک انسان دارد انجام ندهد، زندگی پوچ است.
کامو بین دو مرحله بدبینی و خوشبینی گام برمیدارد
مترجم کتاب «بیگانه» با اشاره به قهرمان داستان این کتاب و ارتباط آن با تفکرات آلبر کامو میگوید: قهرمان کتاب «بیگانه» چنین آدمی است؛ با دختری که دوست دارد زندگی نمیکند و بیخودی یک عرب را میکشد و بعد هم به جرم قتل اعدام میشود. کامو اما بعد در «طاعون» که در شهر اُران اتفاق میافتد و واقعیت هم داشته است، خلاف «بیگانه» را نشان میدهد.
او ادامه میدهد: به ویژه پزشکی که در اُران بوده با به خطر انداختن جانش به خیلیها کمک میکند و خیلیها را نجات میدهد، این همفکری و مساعدت بین همه اهالی شهر پخش میشود و همه مساعدت میکنند.
شهدی به جنبه طنز نمایشنامههای آلبر کامو اشاره و بیان میکند: در طنز اصولا حقایقی گفته میشود که خوشایند نیستند اما حقیقت هستند. البته کتابهای دیگر کامو هم ناشی از طرز فکر خودش است. کامو بین دو مرحله بدبینی و خوشبینی گام برمیدارد و معتقد است که اگر کسی زندگی را به پوچی بگذراند، بدبینی است و اگر تلاش کند و به بشریت خدمت کند، خوشبینی است و در واقع این نویسنده حقیقت را دنبال میکند و از خودش چیز خاصی در نمیآورد که در زندگی بشر وجود نداشته باشد.
«بیگانه» در شکست جنگ جهانی دوم
«امروز مادرم مُرد. شاید هم دیروز. نمیدانم. از آسایشگاه یک تلگراف دریافت کردم: «مادر فوت شد. خاکسپاری فردا. احترام فائقه.» این معنایی ندارد. شاید دیروز بود»؛ این نخستین پاراگراف کتاب «بیگانه» است که به گفته برخی مخاطب را از همان آغاز با بیتفاوتی مواجه میکند.
کامو کتاب «بیگانه» را در دوران جنگ جهانی دوم نوشته است و از همین رو عدهای از منتقدان ادبی بر این باورند که نویسنده در این کتاب تحت تاثیر شرایط جنگ بوده است.
پرویز شهدی در پاسخ به سوالی درباره اثرگذاری جنگ جهانی دوم بر این کتاب میگوید: جنگ جهانی دوم، خصوصا وقتی که فرانسه اشغال شد در همه اثر گذاشت. آن موقع فرانسه در اروپا قدرت بزرگی بود اما با حیلهای که هیتلر استفاده کرد، بلژیک را گرفت و از شمال به فرانسه حمله کرد، این کشور خیلی سریع و ظرف ۴۰ روز از پا در آمد.
او به واکنش ژنرال پتن در جنگ جهانی دوم نیز اشاره و اظهار میکند: برخی این واکنش را خیانت میدانند و برخی خدمت، خدمت از این نظر که اگر او میخواست به جنگ ادامه دهد ممکن بود تمام بناهای زیبا و ارزشمند فرانسه از بین برود و در نهایت هم شکست میخوردند . ولی در روحیه جوانان آن موقع خیلی اثر گذاشت و حالت خفت و خواری برایشان پیش آمد، درست حالتی که در جنگ جهانی اول برای آلمانها پیش آمد و به غرور ملیشان برخورد، هیتلر هم روی همین موضوع تکیه کرد و توانست ملت آلمان را بسیج و به این جنگ بزرگ وادارشان کند. فرانسویها از این شکست احساس حقارت کردند گرچه با تشکیل نهضت مقاومت خیلی مقاومت کردند و خیلی هایشان هم کشته شدند البته در این راه صدمات زیادی هم به آلمانیها زدند، این است که ما این اثرات را در اغلب آثار نویسندگان آن دوره میبینیم، چه آنها که بدبین هستند و چه خوشبین.
کامو پیرو مکتب اگزیستانسیالیسم سارتر است؟
پرویز شهدی درحالی که معتقد است خیلیها کامو و سارتر را با هم میسنجند و میگویند که کامو هم پیرو آن مکتب اگزیستانسیالیسم سارتر است، بیان میکند: ولی کامو این طور نیست، کامو آدمی بسیار حساس، با روحیهای لطیف و شاعرانه است، چه در کتابها و چه نمایشنامههایش این لطافت روحیه و طرز فکر را میبینیم. به ویژه در کتاب «انسان نخست» که در واقع سرگذشت خودش است منتها از زبان شخص دیگری. آنجا است که ما میبینیم از کودکی و نوجوانی چه مصیبتها دیده و چه سختیها کشیده است.
این مترجم میافزاید: این کتاب که اخیرا با ترجمه من منتشر شده، گویای سرنوشت آلبر کامو است و اگر کسی میخواهد کامو را درست بشناسد، باید این کتاب را بخواند، چون هم سرگذشت زندگی خودش است و هم خیلی زیبا و لطیف و شاعرانه نوشته شده است.
او معتقد است که کامو به حق برنده جایزه نوبل شده، چون آثارش واقعا ارزشمند هستند و همیشه باقی میمانند.
آلبر کامو، نویسنده و روزنامهنگار در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر فرانسه متولد شد. «بیگانه»، «طاعون»، «سقوط»، «مرگ خوش» و «آدم اول» رمانهای او هستند، همچنین میتوان از «کالیگولا»، «مرثیهای برای راهبه» و … به عنوان نمایشنامههای او نام برد. «خطاب به عشق؛ نامههای عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس»، «پشت و رو – مجموعه مقاله» و چند اثر دیگر نیز از آثار غیر داستانی او هستند.
در ایران تا کنون مترجمانی همانند جلال آلاحمد، علیاصغر خبرهزاده، پرویز شهدی، لیلی گلستان، رضا سیدحسینی و… آثار آلبر کامو را به فارسی ترجمه کردهاند.
انتهای پیام