خرده گرفتن به رسانهها
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز:
برخورد غیر عمد موشک به هواپیمای خطوط هوایی اوکراین بخشی از اعتماد عمومی نسبت به رسانهها را دچار آسیب کرده است. در این میان عمده انتقادها به صدا و سیما، مسوولانی که در این موضوع مشخص موضعگیری کردند و در نهایت به روزنامهها و نشریات مکتوب باز میگردد، اما این نوشتار در پی نشان دادن نمایی دیگر از وضعیت رسانههای امروز است.
بارها و بارها از وضعیت نامطلوب رسانهها گفته شده است. حداقل طی یک دهه اخیر. مقایسه روزنامههای امروز با روزنامههای نه چندان قدیمی که بخش گستردهای از تحریریه آن را روزنامهنگاران پژوهش محور تشکیل میدانند، بخشی از این افول است. در گذشته شماری از روزنامهها گزارشهایی دقیق از موارد مبتلا به جامعه منتشر میکردند، گزارشهایی که انجام کار تحقیقی قسمت عمده آن را تشکیل میدانند. در چنین مواردی اگر تماسی با مسوول مربوطه گرفته میشد طرح سوالات به دلیل پشتوانه پژوهشی؛ محکم، جاندار و چالشی بود، در واقع یک و یا دو نفر با دقت و انجام چیدمان بخشهای مختلف یک گزارش با مدیر مورد نظر روبرو میشدند و امکان فرار برای پاسخ دهنده وجود نداشت.
حال همین وضعیت را با پرسشهای این روزهای اهالی خبر مقایسه کنید، خبرنگارانی که با ناچیزترین اطلاعات ممکن در نشستهای خبری حاضر میشوند، رسانههای که در حال تلطیف فضا و مثبت جلوه دادن فعالیتهای نهاد مربوطه قلم میزنند و سر دبیرانی که به دلیل دوستی و آشنایی با فلان مدیر زهر جملات و سوالات را تا شیرین شدن گزارش و یادداشت میگیرند! در نهایت امر با گزارشهای روبرو هستیم که چیزی به غیر از تشویق حظار برای مدیران ارشد را به همراه ندارد.
دیگر آنکه، از روز و زمانهای که اهالی رسانه به جای خیره نگریستن به جیب خوانندگان و ارایه محتوایی که مخاطب روزنامه را تا حدودی سیراب نگاه دارد و نیازهای مالی را به وسیله فروش نشریه در کیوسکهای فروش مطبوعات تامین نمایند، چشمهای خود را به بودجه و منابع مالی نهادها دوختند افول دوبارهای داشتند. در گذشته ما با گزارشهای میدانی روبرو بودیم، و حال گزارش- ریپورتاژ و ریپورتاژ-گزارش. در واقع محتوای مورد نیاز مخاطبان اصلی نشریه به علاقه، دوست داشتنها و حاتم بخشی مدیران فروکاسته شد. به عبارتی سادهتر، فعالیت اصلی روزنامه، رسانه و نشریه به اندازه یک ویژنامه فرمایشی فلان سازمان از طول و عرضاش آب رفت! شاید برای مرتبهای نخست، دوم و سوم مخاطب روزنامه تفاوت ریپورتاژ-آگهی با گزارش واقعی را متوجه نشود، ولی آهسته متوجه میشود که گربه برای رضای صاحباش موش نمیگیرد.
مدیران روزنامه نیز متوجه فروش ناچیز نشریه میشوند، ولی به دلیل کسب درآمد از مدیران همچنان در قبال سیاستهای نادرست و کارکردهای پر هزینه خوشخوشان رفتار میکنند. برای نمونه بنگرید به چاپ گزارشهای سراسر تبلیغی که اکثر روزنامهها برای دو شرکت خودروسازی کشور انجام میدهند. بعضا و چُنان از تواناییهای مدیریتی و کوششهای بیچشم داشت و وعدههای اعجاب انگیز این مدیران سخن میگویند که آدمی گمان میبرد در حال خواندن طرحهای توسعه شرکت خودروسازی هوندا، بیام دبلیو یا میتسوبیشی است!
در ماجرای تلخ سقوط هواپیما نمیتوان از رسانهها پرسشگری و شفافیت طلب کرد. رسانههایی که سالهای سال چشمشان به تعریف و تمجید مدیران ارشد و میانی درباره نشریه مطبوعشان دوخته شده است توانایی طرح سوال و پرسش را نمیتوانند داشته باشند، حتی اگر بخواهند. به نشستهای خبری سخنگوی دولت و سایر نهادها نگاه کنید، خبرنگران با چشمانی کم فروغ به گفتههای سخنگویان دوخته شده است. گویی سوال و طرح پرسش و پرسیدن از چرایی یک رویداد کاملا به محاق رفته است. و این همه میان اهالی رسانه در پایتخت کشور رخ میدهد، جایی که روزنامهنگارانش خود را حرفهایتر از سایر اهالی نشریات میدانند.
مشکل دیگر فعالیت رسانههای مکتوب امروز جابجا شدن کار روزنامهنگاری با مشاغل اداری است. به عنوان نمونه، روز چهارشنبه هواپیمای اکراینی سقوط کرد، شمار قابل توجهی از روزنامههای کشور صبح شنبه با تیتر و عکسهای خبرهای روز سهشنبه هفته قبل منتشر شده بودند، خصوصا روزنامههای استانی! این یعنی کار کارمندی و دقیق! به این وضعیت آشفته گسترده شدن فضای مجازی، کانالهای اطلاعرسانی، به اشتراک گذاشتن خبرها در نرمافزارهای مختلف و… را اضافه کنید.
انتهای پیام