ویروس کرونا و مهاجران افغان در ایران
فریبا قلیزاده، خبرنگار افغان در ایران در «اطلاعات روز» نوشت:
این روزها وقت خواب من تغییر کرده است. بهجای صبحانه سرپایی در دفتر تحریریه، صبحانهی مفصل در خانه میخورم و برای انجام کارهای روزمرهی خبرنگاری آماده میشوم. از همان روزهای نخستین کرونا در ایران دورکاری ما نیز آغاز شد. صبح تا شام پای لپتاپ کار میکنم تا جایی که دیگر این روزها از نشستن طولانیمدت به درد شانه و گردن مبتلا شدهام. البته قرنطینشدن باعث شد بسیاری از فیلمهایی را که همیشه از کمبود وقت نمیتوانستم ببینم، تماشا کنم. اما آثار منفی خانهنشینی برای من که کمتر روزی در خانه میماندم بیشتر است. ویروس کرونا بسیاری از برنامهریزیهای زندگیام را از بین برده تا جایی که فکر میکنم شاید یکسال از زندگی عقب افتاده باشم.
نوروز امسال برخلاف سالهای قبل که خانهها از رفتوآمدها سرشار بود، امسال سوتوکور بود. با اعضای فامیل به تماس تلفنی و برخی دیگر به تماس تصویری اکتفا کردیم تا دستورهای بهداشتی را رعایت کرده باشیم.این طرح را دولت ایران بهمنظور جلوگیری از شیوع کرونا اجرایی کرد. طرحی که تنها در تعطیلات نوروزی اجرا شد و در تاریخ ۱۶ حمل که برخی از کارمندان به محل کار خود بازگشتند، عملا این طرح دیگر جنبه اجرایی نداشت.
اینروزها حداقل یکی از اعضای خانوادهها بیرون از خانه برای بهدستآوردن لقمهای نان با دشمنی نامرئی بهنام کرونا در حال جنگ هستند. حدود دوونیم میلیون افغان در ایران زندگی میکنند. طبق قوانین در ایران به اتباع خارجی هیچگونه یارانهای اختصاص پیدا نمیکند. البته حمایت دولت ایران از اتباع ایرانی نیز در حد یک وام یک میلیون تومان بوده که شهروندان در ۳۰ قسط باید آنرا پس بدهند. در این روزهای کرونایی که خیلی از شغلها تعطیل شده و بسیاری از کارگران خانهنشین هستند، کم نیستند کسانی که سلامتی خود را برای بهدستآوردن لقمهای نان و یا هزینههای کرایه خانه به خطر میاندازند. با وجود آنکه این روزها بسیاری بر مصرف لیمو و ویتامین C تأکید میکنند، اما برخی از مردم از پس هزینههای این اقلام نیز برنمیآیند.
وضعیت درمانی مهاجران
روزهای نخستین کرونا در ایران خبرهای ضدونقیضی مبنی بر عدم پذیرش مهاجران در بیمارستانها به گوش میرسید، بعد از پیگیریهایی که انجام دادم متوجه شدم در روند درمان بیماران مهاجر برخی از بیمارستانها سلیقهای عمل میکنند. بعضی از بیمارستانها به درمان رایگان مهاجران پرداختند و برخی دیگر هزینههای گزاف دریافت کردند.
سرانجام در تاریخ ۱۲ حمل رییسجمهوری ایران دستور داد تا درمان مهاجران افغانستانی مانند شهروندان ایرانی رایگان باشد. حسن روحانی چند روز بعد از آن دوباره بر رایگانبودن درمان مهاجران تأکید کرد.
مدتی قبل کسی با من تماس گرفت و گفت مادرش را از ۹ حمل در بیمارستان کامکار قم بستری کرده و همان روز اول مبلغ یک میلیون تومان از او دریافت کرده و در ازای هر شب ۵۰۰ هزار تومان از او پول خواستهاند. مرد با حس درماندگی میگفت نمیدانم چگونه باید این هزینه را تأمین کنم. چند روز بعد که دوباره با او تماس گرفتم میگفت هنوز مادرش در بیمارستان بستری است با بیمارستان صحبت کردهاند و بیمارستان منتظر ابلاغیه است. امیدوار بود از اینکه بیمارستان از او هزینهای دریافت نکنند.
در پی رایگانشدن درمان مهاجران مبتلا به کرونا، سیدحسین عالمی بلخی، وزیر امور مهاجران از کمکهای انساندوستانه جمهوری اسلامی ایران از جمله خدمات درمانی و آموزشی رایگان به مهاجران افغانستانی قدردانی کرد. البته مهاجران هم این دستور را بیپاسخ نگذاشتند. گروهی از مهاجران در شهر ری اقدام به تولید ۱۵ هزار لباس برای کادر درمانی بیمارستان کردند.
چندی پیش مردی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت. همسر و فرزند معلولش پس از آن قاچاقی ایران را ترک کرد و به ترکیه رفت. مشخص نیست اینروزها در بحبوحه کرونا این مادر و پسر به کدام مرز پناه بردهاند؟
زندگی در دورهی کرونا؛ باهم این دوره را بنویسیم
در سال 1900 در کابل وبا آمد. مرض واگیر و مهلکی که هر چند سال یکبار میآمد و هر بار، طی سه-چهار ماهی که دوام میکرد، جان آدمهای بسیاری را در شهر میگرفت. دلیل اصلی شیوع مکرر مرض هم آب رودخانهی کابل بود که مردم از آن هم در شستوشو استفاده میکردند و هم در پختوپز.
ما این حادثه را میدانیم بهدلیل اینکه فرنک مارتین، کارمند انگلیسی دولت، تمام اینها را دید و بعد در کتاب خاطرات خود نوشت. ساکنان کابل اما هیچ سند مکتوبی از وحشت وبا در آن سالها از خود بر جای نگذاشتهاند. چه بسا فجایعی که در تاریخ ما اتفاق افتاده و امروز یا ما آنها را به یاد نداریم و یا وارونه به یاد داریم.
در این روزها که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده و به یک بلای عالمگیر بدل شده است، برخی مورخان پیشنهاد کردهاند که مردم تجربیات شخصیشان را ثبت کنند تا سندی باشد برای آیندگان.
ما در حال زندگیکردن یک لحظهی مهم تاریخی هستیم و مشاهدات شخصی ما سند باارزشی برای فهم این لحظه در آینده خواهد بود.
ثبت مشاهدات شخصی بهخصوص در افغانستان مهم است؛ جایی که هم ملت نانویسا است و هم دولت. به همین دلیل، آیندگان ما دربارهی حوادث این روزها به معلوماتی که توسط شاهدان عینی ثبت شده باشد، دسترسی محدود خواهند داشت؛ درست همانطور که امروز ما به سختی میتوانیم معلومات قابل اعتمادی دربارهی حوادث بزرگ قرون گذشته پیدا کنیم.
بیگمان، روزنامهها به مثابه تاریخ مکتوب یکی از گزینههای اصلی و بیبدیل برای ثبت این تجربهها است. بنابراین از شما مخاطبان گرامی دعوت میکنیم از تجربههای شخصی خود، از تغییرات و تأثیراتی که این بیماری همهگیر در زندگی شخصی و کاری، خانوادگی و اجتماعیتان آورده، از بیمها و امیدها و از سختیها و نگرانیهای که با آن درگیرید و از آنچه در اطراف و محل زندگیتان میبینید، از طریق ما برای آیندگان روایت کنید.
انتهای پیام
سلام،لطفا ایمیل یا شماره تماسی از این خانم قلی زاده به من بدید چون خیلی دوست دارم که توی ادامه تحصیل بچه های مهاجر شریک بشم و بتونم کمکی بهشون بکنم.ممنون میشم.
سلام،لطفا ایمیل یا شماره تماسی از این خانم قلی زاده به من بدید چون خیلی دوست دارم که توی ادامه تحصیل بچه های مهاجر شریک بشم و بتونم کمکی بهشون بکنم.ممنون میشم.
سلام،لطفا ایمیل یا شماره تماسی از این خانم قلی زاده به من بدید چون خیلی دوست دارم که توی ادامه تحصیل بچه های مهاجر شریک بشم و بتونم کمکی بهشون بکنم.ممنون میشم.