از دو خرداد تا دو اسفند
نگاهی به سرمایهی اجتماعی اصلاحات
امیر بحرینی فرد، دانشجوی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی «سرمایهی اجتماعی اصلاحات، از دوم خرداد ۷۶ تا دوم اسفند ۹۸» نوشت:
۳۰ ارديبهشتماه ۱۳۹۹، آخرین روز مجلس شورای اسلامی دهم با اکثریت نسبی لیست امید و نیز سالگرد پیروزی حسن روحانی در انتخابات بود. از انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم به ترتیب 4 و 3 سال میگذرد و طی این مدت آنچه که در فضای سیاسی-اجتماعی کشورمان تغییر قابل توجّهی داشته، کاهش محبوبيت و ریزشِ بدنهی اجتماعی جریانی است که فاتح انتخاباتهای مذکور بوده است.
جناح چپ جمهوری اسلامی، جریانی بود که از سال 76 با شعار جامعهی مدنی مورد استقبال مردم واقع شد، حامیان خود را در جامعهی مدنی پیدا کرد و طی سالهای متمادی دست بالا را در مناسبات سیاسی و انتخاباتهای متعدد در اختيار داشت.
این جریان که بعدها به جناح اصلاحطلب مشهور شد، توانست با پیروزی در انتخابات سالهای 76، 78 و 80 به جریانی پرنفوذ و محبوب در عرصهی سیاسی و اجتماعى کشور تبدیل شود. دوران اوج اصلاحطلبان در سپهر سیاست، با حاکمیتِ همزمان و یکپارچهی آنان بر دو قوهی مجریه و مقننه همراه بود، اما ستارهی بخت چپهای دیروز با شکست در انتخاب ریاست جمهوری 84 رو به افول نهاد و پس از انتخابات 88 خاموش شد. درواقع نتیجهی ماراتن حساس 88 تنها یک شكست سیاسی برای جناح اصلاحطلب نبود، بلکه با حصر کاندیداهای معترض و محکومیت شمار زیادی از اشخاصِ شاخصِ مخالفِ دولت، زمینهی ایجاد محدودیت برای اصلاحطلبان، به حاشیه رفتن این جریان و شروع روزهای سخت برای آنان فراهم شد. پس از این، غالباً اصلاحطلبها از سوی طیف رقیب با واژهی “فتنهگر” نواخته میشدند و رهبران این جریان دچار محدودیتهای مختلف بودند. این وضعیت را میتوان در انتخابات مجلس نهم به خوبی مشاهده کرد.
اما در بازهی زمانی 88 تا 92، وضعيت نامناسب کشور نظیر افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی و نیز نارضایتی مردم از وضع آن روزها، سبب شد تا اصلاحطلبان بار ديگر به فکر بازگشت به قدرت بیفتند و بدنهی اجتماعى خود را برای شرکت در انتخابات بسیج کنند. پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که با حمایت علنی مرحوم هاشمی رفسنجانى و سيّد محمّد خاتمی-رئیس دولت اصلاحات- همراه بود، سبب بازگشت تدریجی نیروهای اصلاحطلب به بدنهی اجرایی حکومت و ایجاد روح نشاط سیاسی در بدنهی اجتماعی این جریان شد. دو سال بعد، محمد خاتمی مردم را دعوت به حضور در انتخابات مجلس کرد و خواستهی خود را مبنی بر رأی به لیست مورد حمایت اصلاحطلبان را “تَکرار” نمود تا جریان اصلاحات در تهران با نتیجهی بی سابقهی 30 بر صفر به پیروزی برسد و در کل کشور نیز لیست امید اکثریت نسبی مجلس جدید را به دست بگیرد. گویی روزهای خوبِ اصلاحطلبان بازگشته بود.
زمان گذشت و باز هم دو سال بعد، جریان اصلاحات با حمایتهای خاتمی بار دیگر توانست در انتخابات 96 به پیروزی برسد و با پیروزی 21 بر صفر در انتخابات شورای شهر تهران، به پیروزی بلامنازع دیگری دست پیدا کرده و سند شورای شهر پایتخت را به نام خود بزند.
در طول تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شاید هیچ جریانی اینگونه مورد اقبال مردم واقع نشده است. به نحوی که در دو انتخابات پیاپی تمام کاندیداهایش از سوی مردم پایتخت مقبول واقع شوند. جریان اصلاحات میتوانست از حمایت بدنهی اجتماعى و اقبال جامعه به سوی خود بیشترین استفاده را برده و این حمایت اجتماعى و پیروزیهای مستمر و تاریخی را به فرصتی برای اجرای برنامههای اصلاحگرانه و دستیابی به اهداف خود تبدیل نماید. امّا…
امروز بعد از گذشتِ 4 سال، حامیان سابق اصلاحات دلِ خوشی از رأی خود ندارند. عدم توجه به وعدههای انتخاباتی، وضعیت بد اقتصادی، انفعال نمايندگان لیست امید، عدم تحقق وعدهی رفع حصر، تورم شدید اقتصادی و وضعیت نابسامان بینالمللی موجب سرخوردگی مردم و بدنهی اجتماعى اصلاحات از نمايندگان خود در قوهی مجریه و مقننه شده است. امروز نه در تهران و نه در ایران، اصلاحات آن محبوبيت و حمایت اجتماعى پیشین را ندارد. اگر چهار سال پیش محمد خاتمی با یک کلیپ کوتاه حامیانش را فعال میکرد و به پای صندوقهای رأی میکشاند، حالا حتی اجازهی دعوت به مشارکت هم به خود نمیدهد، چون میداند که حامیانِ دیروز از انفعالِ منتخبانشان سرخوردهاند و خود به صراحت اعلام میکند که :«من اگر تکرار هم کنم، مردم رأی نمیدهند.» این را میشود با یک نگاه ساده به ازدحام جمعیت هنگام رأی دادن خاتمی در سال های 94 و 98 نیز دریافت. اگر زمانی اصلاح طلبان با نتیجهی 30-0 در پایتخت تاریخساز میشدند، امروز با باخت 30-0 سقوط محبوبيت خود را به خوبی میتوانند ببینند. اگر خاتمی با تکرارِ رأی خود به روحانی موجب پیروزی مجدد او در انتخابات میشد، امروز خودِ حسن روحانی یکی از علل ناامیدی مردم از اصلاحطلبان به شمار میرود.
به گمانم هیچ جریان سیاسی در طول تاریخ اینگونه بدنهی اجتماعی خود را از بین نبرده و فرصتسوزی نکرده است، آن هم جریانی که سهم بسیار کمی از نهادهای انتصابی داشته و تمام اهدافش از مسیر صندوق رأی میگذرد.
اصلاحطلبان عواملی چون ردصلاحیت های شورای نگهبان، فعالیت نهادهای موازی مخالف دولت، عهدشکنی های ترامپ در برجام، تحريمهای بینالمللی و مواردی از این دست را دلیل عدم موفقیت مجلس و دولت و درنتيجه ناامیدی مردم میدانند اما در کنار همهی این مسائل باید به حمایتهای آنان نیز نظر داشت که در حمایت از لیستها یا افرادی ابراز میشد که هرچند مورد حمایت اصلاحطلبان بودند اما امروز عامل اصلی نارضایتی از این جریانند. مثال بارز این اقدام، تکرارهای رئیس دولت اصلاحات در حمایت از لیست امید و حسن روحانی است. همچنین محمدرضا خاتمی در بحبوحهی انتخابات 96 درمورد همراهی دولت با اصلاحطلبان گفت: «ما تضمین روحانی هستیم.» اما اکنون اصلاحطلبان خود به منتقد جدی دولت روحانی تبدیل شدهاند. صادق زیباکلام و دهها تن از اصلاحطلبان شاخص دیگر میتوانند مثالی برای این مسئله باشند. از سطح اشخاص که فراتر برویم، نهادهایی همچون مجمع روحانیون مبارز، شورای عالی سياست گذاری اصلاحطلبان و مجمع های اصلاحطلبان در شهرستانها نیز باید پاسخگوی این موقعیت باشند. به استثنای مجمع روحانیون مبارز که نهادی اصیل و ریشهدار است، اساساً وظيفهی شورای عالی اصلاحطلبان به ریاست دکتر عارف و مجمعهای اصلاحطلب در سراسر کشور به جز تعیین و معرفی کاندیدا در ایام انتخابات و تبلیغ برای آنها چیست و این مجامع چه نقش محوری، نظارتی و عینی در شهرستان مربوطه داشتهاند؟ این نهادها چند بار بر کار منتخبان خود در مجلس نظارت کرده و یا چند بار به بدنهی اجتماعى حامی اصلاحات پاسخگو بودهاند؟ واقعيت این است که نمیتوان از مردم تقاضای رأی داشت و آنها را برای رأی به منتخب جناح متبوع به پای صندوقها آورد اما پس از حمایت مردم و پیروزی کاندیدای خود، کاری به نظارت بر امور و پاسخگویی به دهها و صدها هزار رأیدهنده نداشت.
طبیعی است که با این رویکرد، اعتماد عمومی از جریان سیاسی موردنظر سلب خواهد شد.
آن روزها گذشت و ما نیز بگذریم. از 2 خرداد 76 تا 2 اسفند 98 دو دهه راه بود و اکنون بدنهی اجتماعى جناح چپ با گذشتهی نه چندان دورش تفاوتهای بسیار چشمگیری پیدا کرده است. آخرین شکست جریان اصلاحات تفاوتی اساسی با همهی شکستهای این جریان در طول این 20 سال دارد و آن، این است که:
اصلاحطلبان این بار از جناح رقیب شکست نخوردند، بلکه تنها به عملکرد خود باختند!
انتهای پیام
عالی بود
شکرا جزیبلا یا اخی .جمیل کثیرا جدا