کوفه انگاری تهران یک بازی است؟
ناگفته مشخص است که نه «لیست امید» عبیدالله بن زیاد بود و نه اصولگرایان امام حسین. اختلاف منظر ما با اصلاح طلبان جدی است؛ اما آنها دشمن نیستند. اگر صدای انتقاد ما بلند است، نگرانی ما از این است که «غرب دوستی» زیاد آنها راه دشمن را باز نکند. نه اینکه خودشان دشمن باشند. دشمن انگاری میان رقبایی که در چارچوب قانون و با پذیرش نظام سیاسی یک جامعه به رقابت انتخاباتی پرداخته اند؛ ثمره ای جز ستیهندگی و طغیان نخواهد داشت. دیو و دلبرسازی تصنعی برای مظلوم نمایی یک تکنیک غیراخلاقی است؛ آنچنان که برخی تلاش کردند «نه به دخالت انگلیس» را «نه به علمای انگلیسی» تصویر کنند و تظاهر به آن کنند که اصولگرایان برخی فقها را انگلیسی دانسته است!
این جنگ روانی بر یک اشتباه دیگر نیز استوار است. اعلام نتیجه 30 – 0 در این رقابت، به معنای سهم صفر درصدی اصولگرایان از رأی مردم وارونه سازی حقیقت است. با توجه به یکپارچگی آرا در تهران، برای وزن کشی باید سبد رأی هر جناح را بررسی کرد؛ نگاهی کلی نشان می دهد در این انتخابات سبد آرای هر دو جناح پر بار است. اگر میانگین آرای دو فهرست را شاخص اقبال بدانیم، نسبت میانگین فهرست امید (حدود یک میلیون و دویست هزار رأی) به فهرست اصولگرایان (نزدیک به 800 هزار رأی)، باید بگوییم نتیجه رقابت 3-2 شده است. از این رو حتی اگر تعبیر سخیف کوفه دانستن تهران را کنایه از عدم اقبال مطلق به اصولگرایان بدانیم هم، تعبیر دور از واقعیتی است و قریب به 40 درصد آرای تهران متعلق به اصولگرایان است. البته ما مثل آقای روحانی نتیجه 3-2 را برد – برد نمی دانیم و باید قبول کنیم به دلایل نقاط ضعفمان، مورد اقبال مردم قرار نگرفته ایم. امید می رود آسیب شناسی نتایج این انتخابات کمک کند دور بعد، حرفی که حق می دانیم را بهتر بیان کنیم.
تعبیر غلط دیگر، تقسیم بندی آرا با سازوکارطبقه بندی مارکسیست گونه است. اگرچه کشش «مرکز ثقل تعلق خاطر اقشار مختلف جامعه» به «جریانات سیاسی به لحاظ شباهت های زیستی همسوتر»، انکارناپذیر است؛ اما این گونه نیست که بتوان یک تقسیم بندی قطعی جغرافیایی -بر اساس چیزی شبیه تقسیم بندی مکتب شیکاگو در دسته بندی شهرها بر اساس اعیان بودن- انجام داد. همانگونه که اختلاف جریان اصولگرا و اصلاح طلب ریشه در جهان بینی متفاوت آنها و باورهای اعتقادی متمایز دارد؛ باید انتظار داشت که اثر این باور در سبک زندگی افراد دیده شود و در نتیجه افرادی با گرایش زندگی متفاوت، گرایش سیاسی مختلف داشته باشند. اما تکرار می کنم، این یک تقسیم بندی مطلق نیست. چه بسا فردی با سبک زندگی ناشی از تفکر سکولار به دلایل برخی ریشه های عقیدتی برجای مانده در ذهنش به نامزدی ارزشگرا رأی داده باشد و یا فردی با سبک زندگی ایرانی – اسلامی که از نهاد خانواده به او ارث رسیده است، دل به فردی سکولار بسته باشد.
اما پس از این همه مقدمه برای دفع دخل مقدر، به نکته اصلی باید رسید. تسری دادن سخن مردود چهره هایی که وزنی در میان اصولگرایان ندارند به کل؛ و نادیده گرفتن تبریک ها و همراهی ها و قدرشناسی های چهره های اصلی، سوالی را در ذهن پدید می آورد که طراح اصلی کوفه انگاری تهران کیست؟
انتهای پیام